مشکل آب آشامیدنی در دوره قاجار
آب مصرفی تهران بهوسیله نهرها، قناتها، آب انبارها، رودخانهها و جویها تامین میشد و ازآنجاکه این مراکز آب آشامیدنی رو باز بود به راحتی مردم خاکروبههای خود را در آبهای جاری شهر میریختند یا آنکه در آنها رختهای خود را شستوشو میدادند این آلودگی با سرازیر شدن کثافات و فضولات معابر و خانهها و محلهای کسبوکار در آنها چندبرابر میشد. همه این عوامل به اضافه نبود یا کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و وضع غیربهداشتی اماکن عمومی باعث میشد که یک تکگیری به یک همهگیری عظیم و گسترده تبدیل شود و عده بسیاری را بیمار و تلف و روانه گورستان کند. علاوه بر کثافات کوچه و خیابانها، آلودگیهای دیگری نیز وارد آب آشامیدنی مردم میشد. «جلوی در گوشهای از خیابان سر از قناتی درمیآورد که آب آن مستقیما از کوه میآید. وقتی آب از قنات خارج میشود فراوان و خنک است. نهری است زلال، اما هنگام عبور از شهر ماجراهای فراوانی برایش پیش میآید صبح اول وقت مهترها اسبها را به آنجا میآورند و در کف نهر نگه میدارند تا تیمار و نظافت کنند. ضمنا فرشهای کهنه بسیار کثیف را که پر از گرد و خاک و حشرات گوناگون هستند، به آنجا میآورند در نهر پهن میکنند و بعد با پای برهنه آنها را لگدمال میکنند. آب جوی از این کثافتها سیاه میشود. با این وصف کمی پایینتر اشخاص موقر و سنگین میآیند و روی زانو مینشینند و از همین آب نظافت میکنند گردن و بازوها و دهان و دندان خود را میشویند و آب دهانشان را مجدداً داخل نهر میریزند؛ درحالیکه در قسمت بالاتر شویندگان قالی همچنان سرگرم کار خود هستند.» شدت آلودگیها آنقدر زیاد بود که سلامتی مردم در همین حد بسیاری را شگفتزده کرده بود.
وضعیت چاهها هم دست کمی از قناتها نداشت و گاهی اتفاق میافتاد که جنازهای را به داخل آن انداخته یا فردی سهوا به داخل آن سقوط میکرد و مردم هم ناآگاهانه مدتها از آن آب مینوشیدند. به همین دلایل در این زمان اکیدا توصیه میشد که برای آشامیدن آب تهران آن را قبلا خوب بجوشانند. یخچالها یا حوضچههایی که در آن یخ تهیه و نگهداری میشد اغلب پر از کثافات و بالطبع منبع انواع و اقسام بیماریهای مختلف بود. کمتر اروپایی شجاعی پیدا میشد که جرأت نوشیدن شربت و سایر نوشیدنیهایی را که با آب نجوشیده و یخهای حوضی تهیه شده بود به خود بدهد. براین اساس، همین عوامل برای شیوع بیماریهای مسری چون حصبه و وبا کافی بود؛ اما چه میشود کرد که مشکلات بهداشتی جامعه در این حد نمیماند. غیر از مسائل مربوط به آب آشامیدنی، دفع غیربهداشتی فضولات نیز مزید بر علت میشد. در شهرها و اماکن عمومی وجود کثافات، عفونت و تجمع بسیار زیاد حشرات نشاندهنده مکان نامناسب دفع فضولات شهری و علت عمده بیماریها و ناخوشیهای همهگیر جامعه بود. بیرون از منازل وضعیت بسیار غیرسالم بود. مردم در فضای باز اجابت مزاج میکردند ، جانوران مرده را در ۳۰ قدمی روستا برای سگان، شغالان و کلاغها پرت میکردند، امعا و احشا و مابقی سلاخیهای پوسیده جلوی خانهها رها میشدند یک گردشگر زمانی که از تبریز دیدن میکرد، تصویری غمانگیز از وضعیت شهر را توصیف کرد: « لاشه سگها و اسبهای مرده که گاهی نیمی از آنها طعمه حیوانات شده بود، بیننده را شدیدا متاثر میکرد».
در شهرهای دیگر ایران نیز وضع به همین صورت بود. در همه شهرهای استان های مجاور دریای مازندران سیستم فاضلاب وجود نداشت و در نتیجه تیفوئید، آبله و وبا فراوان بود.
منبع: بخشی ازمقالهای به قلم محمدرضا شمس اردکانی