شکلگیری انجمن بلدیه در بوشهر
کنت دوگوبینو از شرایط نامناسب منازل، خانههای محقر، محلات مملو از ویرانه، زمینهای بی آب و علف و باتلاقهای متعفن و بازار بسیار کوچک بوشهر اطلاعات بسیاری داده است. آب و هوای نامناسب از مشکلاتی اساسی بندر بوشهر بود. گرمای شدید از اواخر تیرماه زندگی روزانه مردمان این بندر را غیرقابل تحمل میکرد؛ گفته میشد گرمای هندوستان در مقایسه با گرمای بوشهر هیچ نبود. آب مصرفی و نوشیدنی عامل اصلی امراض بود، زیرا «اغلب میکروبهای مسریه در آب تمکن داشته» و باعث بروز انواع بیماریها بهویژه مرض وبا در این منطقه میشدند. وبا در قرن نوزدهم هفت مرتبه جان بسیاری از ساکنین بنادر شمالی خلیجفارس بهویژه بوشهر را گرفت. چاههای آب آشامیدنی چند مایل با شهر فاصله داشت بهطوری که ۶ الی ۸ ساعت طول میکشیدتا ساکنان، آب شیرین را توسط الاغ به شهر حمل کنند. بهترین آبهای بوشهر، مزه تلخی داشت. کل ساکنان این شهر هنگام نزول رحمت الهی، آب باران را به جهت شرب خود گرفته و در خُمهای بزرگی که از بحرین میآوردند، ضبط و هنگام ضرورت صرف میکردند و اگر آب باران در آنجا یافت نمیشد چای خوردن ممکن نبود، زیرا چای تهیه شده از آب های چاه خوب نمیشد و قابل نوشیدن نبود. از گزارش ها و توصیف های مندرج در سفرنامههای دوره قاجار چنین استنباط میشود که قبل از دوره مشروطه بوشهر از امکانات زندگی شهری بیبهره بود بهطوری که فلاندن زمانی که در بوشهر اقامت داشت مینویسد: «عموم محلهها غیرمسکونی، خانهها مسدود یا مخروبه بودند. تمام دکانها کوچک، کثیف، تاریک و عاری از تاجر بود و عده نفوسش در اثر وبا و طاعون کم گردیده و میشود گفت سهربع جمعیتش در اثر این امراض مسری تلف گردیدهاند.» در برههای یکی از حکمرانان بوشهر کوشید آب پاکیزه به مردم برساند: «در سنه ۱۲۷۲ه که بندر بوشهر تحت حکومت مرحوم قوامالملک بود، در سمت بوشهر برکه بزرگی که کفایت آب خوراک ششماهه اهالی را مینمود بنا نموده و در اطراف آن صحنی وسیع با سنگفرش ساخته اما در این مدت به واسطه عدممرمت بالمره شکسته و خراب شده، قوامالملک این بنای خیرانه را کاملا تعمیر و مرمت نمود که موجب آسودگی اهالی و دعاگویی وجود اقدس همایون شهریاری [مقصود ناصرالدین شاه قاجار] باشد.»
با وقوع انقلاب مشروطه، کوششهای زیادی برای تشکیل انجمن بلدی در بوشهر صورت گرفت. وکلای بلدیه برای رسیدگی به کارهای شهری باید از میان کسانی انتخاب میشدند که در کارهای بلدی از قبیل تعمیر، تنظیف و تعیین نرخها سررشته داشته باشند. با این اوصاف سرانجام این شهر بهعنوان اصلیترین مرکز بنادر شمالی خلیجفارس دارای اداره بلدیه شد اما گویا این اداره تنها به اسم مستقر بود، چه از آن نفعی به حال عموم نمیرسید، جلوی تعدیات گرفته نشد و در اصلاحات آنگونه که باید پیشرفتی حاصل نشد.
بودجه و اعتبارات مالی
بلدیه بوشهر برای اینکه بتواند به فعالیت خود ادامه دهد و نیازهای مالی خود را تامین کند، نیازمند بودجه بود. بودجه باید از تهران میرسید، چرا که «هر عاید خالصی که از منبع دیگری تامین میشد، باید به تهران فرستاده شود و اصلا به مصرف ایالات نرسد و این امر موجب شده تا شهر بهطور روزافزونی سیمای مخروبه خود را به تماشا بگذارد.»کسری بودجه از مشکلات گریبانگیر این اداره بود، بهطوری که در سال ۱۳۰۰ق این مبلغ به ۹۸۹ تومان میرسید. انجمن بلدیه برای تامین بخشی از اعتبارات مالی خود مالیاتهای جدیدی وضع کرد. مانند وضع مالیات از محصولات کشاورزی، مالیات وسایط نقلیه اعم از وسایط نقلیه متعلق به صاحبمنصبان و سایر اعضای ملی، کشوری و لشکری و مالیات از خانههای سادات و روحانیون تهیدست که به مبلغ یک قران مطالبه میشود. قرار بود این وجه به مصرف تنظیف خیابانها، معابر و روشن نگه داشتن چراغ شهر برسد. از دیگر مالیاتها، مالیات نواقل بود که در هنگام ورود و خروج کالا به شهر از صاحبان کالا دریافت میشد. گویا این عایدات نیز توسط کلانتر بوشهر برای استفاده کلانتری اختصاص یافته بود. حتی مالیات بر مشروبات الکلی هم برای تامین بودجه مطرح شد. مالیات از کالسکه بورس (کالسکه کرایهای) نیز از دیگر مالیاتها بود که به مبلغ ۲۵ قران در ماه دریافت میشد. این مالیات اعتصاب کالسکهچیها را برانگیخت؛ آنان بر این باور بودند، هیچ بهبودی در وضع خیابانها مشاهده نمیشود، ولی در عوض مالیات را به ۵/ ۱ برابر افزایش دادهاند. یکی دیگر از منابع مالی لازم، وصول مالیاتی به مبلغ ۲ قران از هر مغازه در بازار بود که وصول آنهم به عهده نهاد جدیدالتاسیس دیگری به نام نظمیه واگذار شد تا در صورت عدمپرداخت مالیات مربوطه، اجناس مغازهها مصادره شود. انجمن بلدیه اعلام کرده بود در تعقیب دستورات دریافتی از تهران، منبعد مالیاتی بر اسبها و الاغها وضع خواهد شد. وضع این مالیات جدید موجب رنجش و نارضایتی طبقهای شده که به صورت دورهگرد، هیزم، آب و... موردنیاز روزانه مردم بوشهر را به فروش میرساندند، از این رو، خرکچیها(کرایهدهندگان الاغ) و عمدتا سقاها به عنوان اعتراض دست از کار کشیدند. طبق جدول وجوهاتی که از صاحبان اسب و الاغها دریافت میشد، از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷میزان دریافتی برای یک راس اسب مبلغ ۱۱ قران و۳شاهی ترقی کرده است. عدمتخصیص بودجه به اداره بلدیه باعث اخلال در مدیریت شهری میشد، بهطوری که معابر شهر بوشهر اغلب کثیف و خیابانها تاریک بودند. گاهی اوقات بین انجمن بلدیه و حکمران بوشهر تداخل تصمیمگیری بروز میکرد. مهمترین مشکل، درباره وضع مالیاتهای گوناگون بود، موقرالدوله حکمران بوشهر آن را در زمره وظایف خود میدید و انجمن خود را ملزم بر نظارت بر مالیاتها میدانست.
بخشهایی از مقالهای به قلم زهرا مروتی، علی اکبر خدریزاده و محمد کلهر