فیلیبرت کامرسون، طبیعیدان فرانسوی
وی در ۱۷۵۸ یک باغ گیاهشناسی در Châtillon-les-Dombes تاسیس کرد اما پس از مرگ همسرش در ۱۷۶۴ آنجا را ترک کرد و راهی پاریس شد. پس از آنکه در ۱۷۶۶ آکادمی علوم پاریس پیشنهاد داد تا در سفر دوبوگنویل به دور دنیا، یک طبیعیدان وی را همراهی کند، کامرسون به گروه وی پیوست. وی پیش از آن یک برنامه مطالعات گسترده طبیعی را برای وزارت دریانوردی فرانسه طراحی و در آن مطالعات طبیعی در سفرهای دریایی به دور دنیا را تشریح کرده بود. از جمله حیوانات حیاتوحش که کامرسون مشاهده کرد نوعی دلفین در تنگه ماژلان بود که اکنون با عنوان دلفین کامرسون شناخته میشود. شریک و دستیار کامرسون با نام جینباره با پوشیدن لباسهای مردانه او را در این سفر همراهی می کرد. باره در عین حال پرستار کامرسونِ غالبا بیمار هم بود و او را در مطالعات علمی یاری میداد. جنسیت او تنها زمانی برملا شد که گروه اکتشافی به جزیره تاهیتى (در جنوب اقیانوس آرام) رسیده بود اما خانم باره تا پایان سفر و نیز تا پایان عمر کامرسون با وی ماند. کامرسون مشاهدهگری تیزبین و زیرک در مشاهده بومیان و فرهنگ تاهیتی بود و در این راستا از تعصبات سایر اروپاییان که پیشتر از این جزیره دیدن کرده بودند، دور ماند. او همراه با بوگنویل، اسطوره تایتانها را به مثابه تجسم مفهوم «وحشی نجیب» بسط دادند. کامرسون هرجا که گروه اکتشافی توقف میکرد به مطالعه و گردآوری گیاهان میپرداخت که از آن میان باید به معرفی تیره بوگنویلها اشاره کرد. در حالی که این سفر دریایی در ۱۷۶۸ با بازگشت به فرانسه پایان یافت اما وی در جزیره موریس (در شرق ماداگاسکار) باقی ماند تا در آنجا و ماگاداسکار-جزیره ای که سخت او را مسحور خود کرده بود-به مطالعه گیاهان بپردازد. پیر سونرات که خود بعدتر گیاهشناس مشهوری شد، منشی شخصی وی در آن ناحیه بود:«...چه کشور شگفتانگیز و جالبی است ماداگاسکار، که باید به مطالعه علمی آن پرداخت، نه اینکه سرسری از آن گذشت. ماداگاسکار، باید به طبیعیدانها اعلام کنم که همان بهشت موعود آنان است. در ماداگاسکار است که گویا طبیعت به شکل یک معبد خصوصی رجعت میکند تا بتوان در باب الگوهای متفاوت مطالعه کرد؛ میتوان حیرتآورترین اشکال را در هر قدم در ماداگاسکار یافت ...» کامرسون در سن ۴۵ سالگی، در ۱۴ مارس ۱۷۷۳ در جزیره موریس درگذشت. گردآوردههای وی از سفر دریایی وی متاسفانه شناخته نشد. اما دستنوشتهها و مجموعه گیاهان خشک شده وی پس از مرگش به پاریس برده شد. در ۱۷۷۳ آکادمی علوم پاریس که از مرگ وی مطلع نبود، وی را عضو پیوسته خود کرد.