بیکاجی کاما، فعال جنبش استقلال هند
بیکاجی نیز همچون دیگر دختران پارسی آن زمان در موسسه انگلیسی دخترانه الکساندرا تحصیل کرد و در آنجا علاقه خود را به آموختن زبانهای بیگانه نشان داد. بیکاجی در ۱۸۸۵ با رستم کاما، وکیلی ثروتمند و از طرفداران بریتانیا ازدواج کرد که خواهان ورود به فعالیتهای سیاسی بود. این ازدواج مایه خوشبختی بیکاجی نشد و او بیشتر وقت و انرژیاش را صرف امور خیریه و فعالیتهای اجتماعی کرد.
در اکتبر ۱۸۹۶ بمبئی با قحطی و اندکی بعد با طاعون مواجه شد. بیکاجی به یکی از گروههای فعال در کالج پزشکی گرانت پیوست تا به بیماران کمک کند. او در آنجا به طاعون مبتلا شد اما در ۱۹۰۲ به بریتانیا فرستاده شد تا درمان شود. دو سال بعد که میخواست به هند برگردد با شیماجی وارما که به دلیل سخنرانیهای آتشین ناسیونالیستی خود در هایدپارک شهرت یافته بود، آشنا شد و از طریق او با دادابای نائوروجی، رئیس وقت کمیته بریتانیا در کنگره ملی هند ملاقات کرد تا به عنوان منشی خصوصی او شروع به فعالیت کند. در لندن به وی گفته شد که از بازگشتش به هند ممانعت خواهد شد مگر آن که پای بیانیهای را امضا کند و تعهد دهد که در فعالیتهای ملیگرایانه مشارکت نخواهد کرد. البته او از امضا سر باز زد و در همان سال راهی پاریس و در آنجا از موسسان انجمن هندی پاریس شد. بیکاجی همراه با سایر چهرههای برجسته جنبش حق حاکمیت هند که در تبعید به سر میبردند متون انقلابی نوشت و نشر داد.
در اوت ۱۹۰۷ با حضور در کنگره دوم سوسیالیستها در اشتوتگارت آلمان قحطی در شبهقاره هند و اثرات آن را تشریح کرد و خواهان حقوق بشر، برابری و استقلال هند از بریتانیا شد.
بیکاجی ملهم از کریستابل پانکهرست و جنبش حق رای زنان همواره از برابری جنسیتی دفاع میکرد. وی در سخنرانی خود به سال ۱۹۱۰ در قاهره این پرسش را خطاب به حضار پرسید: «من در اینجا نمایندگان نیمی از مردم مصر را میبینم. مایلم بپرسم آن نیمه دیگر کجاست؟ ای پسران مصر! پس دختران مصر کجا هستند؟ مادران و خواهران شما کجایند؟ همسران و دخترانتان؟» اما موضعگیری کاما در خصوص حق رای زنان اولویت دوم او پس از استقلال هندوستان بود. وی در ۱۹۲۰ در ملاقات با دو تن از زنان پارسی مدافع حق رای زنان خطاب به آنان گفت: «برای آزادی و استقلال هند مبارزه کنید. وقتی هندوستان به استقلال رسید زنان نه تنها از حق رای که از همه حقوق خود برخوردار خواهند شد.»
تبعید و مرگ
با شروع جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ فرانسه و بریتانیا متحد شدند و از آن پس همه اعضای انجمن هند پاریس به جز کاما و سینگ رانا فرانسه را ترک کردند. این دو در اکتبر ۱۹۱۴ در حالی که در میان نیروهای هنگ پنجاب که تازه به مارسی رسیده بودند و راهی جبهه نبرد بودند، تظاهرات کردند و به مدت کوتاهی بازداشت شدند. در ژانویه ۱۹۱۵ دولت فرانسه رانا و خانوادهاش را به کارائیب فرستاد و کاما به ویشی فرستاده شد و در آنجا تحت بازجویی قرار گرفت. کاما تا ۱۹۳۵ در اروپا ماند و در این سال در حالی که سخت مریض بود اجازه یافت تا به بمبئی بازگردد. وی در ۱۳ اوت ۱۹۳۶ در بمئی درگذشت. بنا به وصیتش بیشتر داراییهای شخصیاش به یتیمخانهای دخترانه تخصیص یافت که بعدتر دبیرستان دخترانه شد. او همچنین مبلغی قابلتوجه به آتشکده خانوادگی خود اهدا کرد. نام وی در چند شهر هند بر خیابانها و مکانها گذاشته شده است.