بررسی روند توسعه بهداشت در اواخر دوره قاجار
«حفظ الصّحه» دولتی و کارشکنی خارجیها
در نخستین گام، رویکرد پیشا پاستوری (pre-pasteurian) عفونتهای هوایی را بهعنوان عامل اصلی بیماریهای واگیردار تلقی میکرد که از سال ۱۸۲۱م به بعد، سالانه هزاران نفر را میکشت. این بیماریها که در اردوگاههای نظامی و اماکن پرجمعیت اشاعه مییافت، حکومت قاجار را وادار کرد از حریم «خاصه» و «خواص» فراتر رود و به گسترش و بهسازی عرصه عمومی و پیشبرد «منافع عامه» و «حفظ الصحه عمومی» بپردازد. در واقع، به قصد رفع عفونت هوا بود که طرح آن با جمع کردن خاکروبه، سنگفرش کردن و جاروبی معابر، ساختن مستراحها و رختشویخانههای عمومی، درختکاری در معابر شهری و نظارت بر دباغخانهها، سلاخخانهها، مردهشویخانهها و قبرستانها ریخته شد. «برای نمونه، در همدان عبدالباقی میرزا نایبالحکومه به سبب اینکه ناخوشی وبا بیشتر از کثافت شهر حاصل میشود، این روزها قدغن کرده است که سلاخخانه را بیرون شهر ببرند که آنچه گوسفند کشته میشود، در خارج شهر کشته بشود و همچنین در رفع کثافات از کوچهها و محلات و جاروب کردن و آب پاشیدن و پاکیزه نگاهداشتن کوچهها و خانهها قدغن اکید کرده است که آنچه اسباب ظهور ناخوشی باشد، رفع نموده، کوچهها و محلات و معابر را پاک و منقح نمایند که استعداد ناخوشی وبا در همدان انشاءالله به هم نرسد»
در ادامه تحولات دانش بشری در زمینه پزشکی و مسائل مربوط به بهداشت، الگو یا پارادایم جدید معرفتی که به نامهای «انقلاب پاستوری» و «انقلاب میکروبی» نیز معروف است، به جای عفونت هوا، آلودگی آب را علت اصلی اشاعه بیماریهای واگیردار تلقی کرد. در این خصوص روزنامه «تربیت» در یکی از شمارههای خود، گزارشی را از دکتر بازیل به نقل از دکتر توکلی به شرح ذیل آورده است: «در ایران، غالب امراضی را که عفونتی میدانند و گمان میکنند به واسطه هوای تنفسی سرایت میکند، سرایت آن به واسطه آب و غذایی است که میخوریم و به تصریح باید بگوییم که از این قبیل است تیفوئید و وبا و اسهال و ذوسنطاریا و توبه و تب زرد و دیفتری و گلودرد و امراضی که از حیوانات و کرمهای امعا حاصل میشوند و بروز میکنند.» (روزنامه تربیت، ذیالقعده ۱۸۹۸/ ۱۳۱۵ آوریل).
با بررسی ویروس شناختی آب نهرها و جویبارها، حوضخانهها و وضوخانهها، مردهشویخانهها و سقاخانهها، آبانبارها و خزانههای حمام بهتدریج پایگاههای اشاعه بیماریهای واگیردار شناخته شدند. این شناخت که توجه را به کیفیت و باطن آب جلب میکرد، در دوره اول مجلس قانون بلدیه در ۲۰ ربیعالثانی ۱۳۲۵ق به تصویب رسید. در این قانون وظایف بلدیه اینگونه برشمرده شده است: «امور بلدیه از قرار تفصیل است (اولا) اداره کردن آنچه اهالی شهر برای اصلاح امور بلدیه به موجب قانون میدهند؛ (ثانیا) اداره کردن اموال منقوله و غیر منقوله و سرمایههایی که متعلق به شهر است؛ (ثالثا) مراقبت در عدم قحطی آذوقه شهر به وسایل ممکنه؛ (رابعا) ساختن و پاک نگهداشتن کوچهها، میدانها و خیابانها از پیادهرو و کالسکهرو، باغهای عمومی، مجاری میاه، زیرآبها، پلها، معابر و غیره و همچنان روشن کردن شهر و تقسیم آبهای شهری و مراقبت در تنقیح قنوات و پاکیزگی حمامها؛ (خامسا) مراقبت در رفع تکدی و تاسیس دارالمساکین و دارالعجزه و مریضخانهها و امثال آن؛ (سادسا) معاونت در اقدامات حفظالصحه و حفظ دواب و حشم و تاسیس دواخانهها و امثال آن؛ (سابعا) مواظبت در اینکه معابر شهری موافق نقشه معینی باشد و اقدامات مقتضیه بر ضد حریق و سایر بلیات سماوی و ارضی به عمل آید؛ (ثامنا) بیمه ابنیه متعلق به شهر از حریق؛ (تاسعا) معاونت در تکثیر معارف و مساعدت در دایر کردن کتابخانهها، قرائتخانهها و موزهها، حفظ و مرمت مساجد و مدارس و ابنیه عتیقه؛ (عاشرا) مساعدت با دولت در ساختن بازارها و نمایشگاههای تجارتی و کلیتا مراقبت رواج حرفت و تجارت شهر و دایر کردن محل تشخیص اسعار و معاملات عمومی.»
اسناد به دست آمده در اواخر دوره قاجاریه نیز از توجه بیشتر سازمانهای بهداشتی کشور به مساله بهداشت شهری حکایت دارند. این مهم در قالب دستورالعملهایی که از طرف مجلس حفظالصحه دولتی و وزارت داخله توصیه میشد، به منصه اجرا در میآمد.
پیشنهاد ایجاد لولهکشی و جایگزینی آن با سیستم قناتها به دلیل امکان شیوع گسترده بیماریهای واگیردار ناشی از آبهای آلوده، تاکید بر لزوم انجام اقدامات بهداشتی در شهر تهران، تاکید بر لزوم انتقال طویلهها و گاریخانهها به خارج از شهرها، لزوم شنریزی در خیابانها و انتقال زباله و کثافات به خارج از شهرها، پاکسازی رودخانهها، ساخت توالتهای عمومی در شهرها برای جلوگیری از ادرار در خیابانها، استفاده از ماشینآلات برای تسطیح خیابانها، تاکید بر لزوم دفن اموات در گورستانهای ساختهشده در خارج از شهرها، حفر چاههای عمیق برای غسالخانهها، ساخت بیشتر قرنطینهها و بیمارستان جهت پذیرایی از بیماران هنگام بروز بیماریهای واگیردار، توسعه قرنطینهها و نظارت بیشتر بر طباخیها، شربتفروشیها، سقاخانهها، رختشویخانهها و مزبلهها و تاکید بر رعایت اصول بهداشتی بیشتر، از جمله مواردی است که برای جلوگیری از گسترش بیماریها مورد توجه قرار گرفته بود که اسناد مربوط به آن به شرح ذیل است:
سند شماره یک:
از ملاحظه صورت متوفیات طهران ظاهر میشود که از ششم تا دوازدهم ژوئن ۵۰ نفر فوت شده، از این جمله ۲۰ نفر به مرض مطبقه (تب مداوم) و ۶ نفر به مرض اسهال تلف شدهاند. بنا بر این نصف وفاتها به این دو مرض بوده است.
چنانکه مکرر به حضرت اجل و به حضرت اشرف والا اتابک اعظم عرض کردهام، تمام این امراض از قبیل مطبقه و اسهال و ذوسنطاریا (اسهال خونی) و غیره به واسطه کثافت آب ایجاد میشود.
به این ترتیب حالیه قناتها ممکن نیست آب مشروبی تمام شهر را از کثافات حفظ کرد. چاره این کار منحصر است به اینکه لولههای بیخلل و فرج برای مجاری آب بکشند. لهذا جا دارد که اعلیحضرت همایونی با رافت و عطوفت مخصوصی که نسبت به تمام رعایا دارند، در این باب اشارتی بفرمایند که هر سال جمعی از رعایا از مرگ خلاصی یافته، اسباب پاکی آبها چنانکه در شرع مقدس داده شده است، فراهم آید.
علاوه بر این لازم است مجددا در خصوص لزوم بنا و تشکیل مبال و رختشویخانههای عمومی که در تمیزی آبهای شهر خیلی دخالت دارد، خاطر مبارک را یادآور شوم. مراسم اخلاص کیش مرا قبول فرمایید.
دکتر شنیدر
سند ذیل نمونهای از اقدامات انجامشده توسط اداره حفظالصحه ایالتی (آذربایجان) برای جلوگیری از شیوع وبا در منطقه تحت نظارت آن است.
سند شماره ۲:
راپرت عرایض مسیو دوبروک مهندس طرق و شوارع به حضور مهر ظهور حضرت مستطاب اشرف امجد اسعد اکرم اعظم والا اتابک اعظم دام شوکت العالی. تصور مینماید، اولیای دولت علیه بیموقع نداند. در این اوقات اقدامی در خصوص نظافت شهر دارالخلافه و عملیات راجع به فواید عامه به عمل آید. ازدیاد اهالی و کثرت عبور و مرور درشکه و گاری و غیره در کوچهها و لزوم ترتیبات حفظالصحه پاکیزگی و تزیین پایتخت مملکت محروسه دلایل قوی هستند که اداره سنیه بندگان اعلیحضرت قدرقدرت اقدس همایونی اعلی روحنا فداه و خاطر مهر مظاهر حضرت مستطاب اشرف امجد اسعد اکرم والا در این خصوص جلب شود. اهالی شهر دارالخلافه از داخله و خارجه ناچار حاضر خواهند بود که برای پیشرفت این مقصود و عملیات راجع به فواید عامه همه قسم از کمک نقدی دریغ ننمایند.
سند شماره ۳:
وزارت جلیله امور خارجه
نظر به پیشنهاد کمیسیون حفظالصحه دولتی لازم است به قدر امکان از وسایل سرایت امراض مسریه جلوگیری شود. یکی از آنها مگس و پشه است که در طویله و گاریخانههای داخل شهر به وفور تولید میشود. لازم است به اتباع خارجه که مال و گاری در داخل شهر دارند، اطلاع داده شود که طویله مالها را به خارج شهر برده و برای سهولت پیشرفت به توسط تلفن میتواند تهیه مال و گاری برای بار یا مسافرین نموده و در این موقع بروز وبا اسباب سرایت مرض کمتر شود و نیز به اداره واگونخانه باید اطلاع داده شود، در پاک کردن و رفع کثافات طویله خود اقدامات عاجلی نماید.
سجع مهر: وزارت داخله
سند شماره ۴:
کارگزاری آذربایجان
اقداماتی که از طرف اداره حفظالصحه ایالتی در عرض این دو هفته اخیره راجع به مرض وبا و جلوگیری از شیوع آن به عمل آمده، اولا در شهر به قرار ذیل است:
۱) به توسط اعلامات عدیده حفظالصحه برای عموم اهالی در این موقع اخطار گردیده؛
۲) برای تنظیف و حفظالصحه شهر به توسط اداره بلدیه و حکومت شهر بهطور ذیل اقدام میشود:
در خصوص آبهای شهر و مجاری آنها و حمامها و قبرستانها و غسالخانهها و دباغخانهها و دکاکین طباخی و شربتفروشها و سقاخانهها و رختشوری و مزبلهها و غیره آنچه وظیفه حفظالصحه بوده، تاکید و قبرستانها را که در داخل شهر واقعاند، موقوف و در خارج شهر نقاطی معین شده که من بعد اموات را در آنجا دفن خواهند نمود. دباغخانه را از شهر خارج و رختشوری در نهرها من بعد موقوف میشود. برای غسالخانهها چاههای مخصوص عمیق کنده میشود که آب آلوده به آبهای دیگر مخلوط نشود.
۳)در هر محله یک نفر طبیب به معاونت کمیسر محل برای اجرای قواعد حفظالصحه مامور است و یک نفر طبیب منقش سیار برای عموم محلات شهر معین گردیده؛
۴) چون مریضخانه دولتی حالیه به مناسبت خطر سرایت مرض به سایر (مرض) نمیتواند این قسم مرضها را قبول نماید، لهذا اداره بلدیه متقبل شده که در یکی از باغات طرف آجی که آب جاری نداشته باشد، تعیین مکان برای مریضخانه جدیدی بنماید تا با عملیات اداره حفظالصحه و معاونت اداره پلیس شهری مریضهای مسری در آنجا پذیرایی و معالجه شوند.
این مر یضخانه دارای یک طبیب و یک معاون و یک مدیر با هفت نفر خدمتکار و پرستار و سه نفر خدمه خواهد بود. حالیه چادر آفتابگردان یک دستگاه و چادر قلندری (۱۵) دستگاه با یک چادر آشپزخانه برای این مریضخانه معین شده برای حمل مرضی (بیماران) چهارده دستگاه درشکه با علامات مخصوص در محلات مختلف شهر معین گردیده، ثانیا در اطراف آنچه اقدام شده به قرار ذیل است:
۱) برای جلفا یک نفر طبیب (دکتر عباس میرزا) اعزام شده.
۲) برای تشکیل قرانطین دو مرز، چون جلفا آلوده به مرض بوده است یک نفر طبیب دکتر صدیق الحکماء با لوازم اعزام و حالیه مشغول معاینه عابرین و مسافرین است.
ولی از قراری که دکتر صدیق الحکماء راپورتا اظهار کردهاند، برای تشکیل قرانطین مابین مرز و جلفا در (دره دیز) یک چادر دو سری را با چهار قلندری و یک چادر ضروری و شش نقر قزاق لازم میداند و اجازه مخابرات مجانی خواسته است که باید از طرف ایالت جلیله مرحمت شود. از قرار همان راپورت در جلفا تقریبا سکنه نیست، باید تحقیقات به عمل آید تا کیفیت مساله کاملا معلوم و اگر امکانپذیر باشند، قرانطین در جلفا گذاشته شود که سر راه خوی و قراچهداغ و غیره است و البته از مرند اصلح خواهد بود. به ایالت جلیله در لزوم تشکیل یک قرانطین در خوی برای مسافرانی که از جلفا و قفقازیه وارد میشوند، شرحی عرض شد. این قرانطین ممکن است به سهولت از طرف حکومت محلی در آنجا تشکیل شود. مراتب معروضه را مقرر فرمایید به مرکز اطلاع دهند.
اعلم الملک
کارشکنیهای قدرتهای خارجی
یکی دیگر از مشکلات مبتلا به توسعه بهداشت در ایران عصر قاجار، کارشکنیهای قدرتهای خارجی حاضر (بهویژه انگلستان و روسیه) در ایران بود. انگلیسیهای در شمال ایران بهرغم اقداماتی که در برقراری قرنطینهها در خلیج فارس انجام داده بودند، بیشتر منافع سیاسی و تجاری خود را مد نظر قرار میدادند.
سند شماره ۵:
حضور مبارک حضرت مستطاب اشرف ارفع امجد اسعد اکرم افخم والا شاهزاده معظم بندگان صدراعظم مد ظله وقتی که امر و مقرر فرمودند به رئیس گمرکات بوشهر تلگرافا اطلاع داده شود که دخالت رسمی در امور قرانطینه آنجا ننماید، چاکر بهخوبی از اشکالاتی که در بین بوده است استحضار نداشت. راپرتی دیروز رسیده که مورخ دهم سپتامبر است و مراتب مسطوره ذیل را شرح میدهد:
اولا با اینکه از سلخ ژون (آخر ماه ژوئن) الى حال به هیچ وجه اثری از طاعون در بندر لنگه نیست، طبیب انگلیس هنوز قرانطینه را در آنجا دایر دارد. نهتنها این قرانطینه هیچ فایده حفظ الصحه ندارد، بلکه برای تشریف امور تجارتی آنجا مضر و مانع است و فواید تجارتی آنجا عاید بنادر (باسیدو) و سواحل عمان که در تحت حمایت انگلیس است، میگردد. در این صورت ادراک این معنی خیلی واضح است که چرا قرانطینه در لنگه دایر داشتهاند.
ثانیا دکتر لوبو طبیب انگلیس در قرانطینه از هر نفری دو قران حق قرانطینه برای شخص خود گرفته است؛ اعم از آنکه آن شخص در لنگه از کشتی پایین آمده باشد یا به هیچ وجه پیاده نشده باشد.
شکایت این مساله را صاحبان کشتی نزد رئیس گمرک بردهاند و رئیس گمرک به رئیس قرانطینه گوشزد نموده است که اخذ این وجه بیقاعده بوده است و آنچه که به این اسم گرفته شده متعلق به دولت علّیه است و دکتر لوبو حق آن را نداشته است که برای شخص خود چیزی بگیرد. بر فرض هم اگر حقی بایستی گرفته شود، به شخص طبیب ربط ندارد.
رئیس گمرک در راپرت خود استدعا کرده است که اولا این حق مجعول را متروک دارد، ثانیا آنچه تا به حال از این بابت دریافت داشتهاند، مسترد دارند که به صاحبان آن داده شود یا داخل صندوق قرانطینه دولت بشود. دکتر کوندون اعتراف نموده است که اخذ این وجه بیقاعده بوده است و متروک داشتهاند، ولیکن در استرداد آنچه که دریافت کردهاند، امتناع نموده است.
ثالثا یک فروند کشتی جنگی انگلیسی که در بندر لنگه و سایر بنادر جنوبی در وقت ناخوشی سیر مینمود، از عملهجات آن به بنادر مزبوره مراوده داشتهاند، وارد بوشهر شده ،بدون حفظ ترتیب قرانطینه عملهجات خود را پیاده و داخل شهر نموده است. هرگاه صدمه در ورود بیترتیب عملهجات آن به حفظالصحه، نرسد اصل این حرکت ناصحیح است که کشتی جنگی انگلیس مانند آن که به بنادر مفتوحه غیرمنظم وارد میشود، به بوشهر وارد شده حفظ هیچ گونه نظم و قاعده را نکرده، عملهجات خود را پیاده کنند. رئیس گمرک جهت این بیتربیتی هرچه سوال کرده است، کسی جواب به او نداده است. چند روز بعد که کشتی مظفر از بصره وارد میشود، در حالتی که تمام قواعد حفظ صحت در او منظور شده بود و محض اینکه پرده زرد نکشیده بوده است، در بوشهر خیلی اشکالات فراهم آوردهاند و حال آنکه هیچ وقت همچو چیزی معمول نبوده است.
مسیو وافلارت رئیس گمرکات سواحل خلیج فارس چنان استنباط کرده است که این حرکت منافی ترتیب بوده و برای دولت علیه ایران خوشایند نیست.
در این باب چاکر (رای) نمیدهد. فقط عین مطلب را به حضور مبارک عرض و کسب تکلیف مینماید.
رابعا بدون اجازه و اطلاع دولت علیه دکتر (گوندون) طبیب انگلیس را برای رسیدگی عابرین و مسافرین از طهران و اصفهان و شیراز به شیف مامور نموده است و حال آنکه شیف بندر نیست؛ ملک ارضی دولت علیه است و در آنجا دستگاه قرانطینه انگلیس ابدا نباید مداخله داشته باشد. عقیده چاکر آن است فورا به دکتر انگلیس اطلاع داده شود که دخالت خود را در عمل حفظالصحه شیف مرفوع نماید. اگرچه چاکر استحضار از قرارداد بین دولتین ایران و انگلیس در خصوص حفظالصحه ندارد، ولیکن گمان نمیکند که در قرارداد اختیاری به انگلیسیها جز تصرف در حفظالصحه بنادر خلیج فارس داده شده باشد. در این صورت حتی در مداخله حفظالصحه داخله ایران نخواهد داشت. اگر چنانچه جلوگیری از دایر نمودن قرانطینه در شیف نشود، فردا در برازجان و پسفردا در شیراز خواهند برقرار نمود و مسلم است دولت علیه ابدا راضی به این مطلب نخواهد بود که اجنبی در داخله مملکت تصرفات نماید. خامسا انگلیسیها در شمال بوشهر هم قرانطینه ارضی دایر کرده بودند و این مساله به موجب قرارداد حفظالصحه پاریس ممنوع شده است و نباید آنها مداخله نمایند. چنانچه در فوق عرض شد، گمان ندارم که قرارداد بین دولتین ایران و هند چنین اختیاری به آنها داده باشد و آنها حق رسیدگی حفظالصحه را هم داشته باشند. خلاصه چون قرانطینه آنها خیلی بیترتیب و نظم بوده است و مردم شکایت به رئیس گمرک نمودند، رئیس گمرک که تغییرات آن را خواست، مورد تغیر و تحکم بیموقع قونسول انگلیس گردیده است.
قونسول انگلیس در کاغذ مورخ سیزدهم اوت ۱۹۰۴ خود که به مسیو وافلارت، رئیس گمرکات نوشته، صریح میگوید همیشه میل دارم نسبت به شما مهربان باشم، ولیکن این را باید بگویم که با شما به هیچ وجه مذاکره در مساله حفظالصحه نخواهم نمود؛ زیرا که این مطلب به کلی راجع به مجلس حفظالصحه انگلیسی است. فقط جوابی که میخواهم از شما آن است که اطمینان بدهید بعدها نه شما نه اجزای شما مداخله در امور حفظالصحه انگیس ننمایید و رجوعی در محافظ بوشهر نداشته باشید. دخالت شما باید محدود باشد بر اینکه فقط مخارج قرانطینه را بدهید و در موارد لازمه پیشرفت کار اطبا را هم فراهم داشته باشید و کمک نمایید.
از مقالهای به قلم محسن گنجبخش زمانی