لشکرکشی انگلیسیها به افغانستان
نابودی بازار سرپوشیده کابل
انگلستان که نگران منافع خود در هند بود، قبل از حمله محمدشاه قاجار به هرات، شجاعالملک، دشمن دیرینه دوستمحمدخان را که در هندوستان در حبس به سر میبرد، آزاد کرد و بر تخت سلطنت نشاند. انگلستان بین سالهای ۱۸۳۳- ۱۸۱۰ کسانی را برای اطلاع از اوضاع افغانستان به آنجا فرستاد. یکی از آنها الکساندر برنز بود که برای کسب معلومات اقتصادی و سیاسی فرستاده شد. انگلیسیها همچنین نظر فرمانروای هندوستان، لرد اوکلند را نیز به افغانستان جلب کردند. لرد اوکلند در سال (۱۲۵۲ق/ ۱۸۳۶م) نامهای از لندن دریافت کرد که او را از فعالیت روسها در ایران آگاه میکرد و در آن به روابط بین دوستمحمدخان و دربار ایران و همچنین تماس امیر قندهار اشاره شده بود. نخستین اقدام لرد اوکلند تماس با امیر دوستمحمدخان در کابل بود؛ چون امیردوستمحمدخان با رنجیب سینگ، رهبر سیکها که در میان افغانستان و هند بهطور خودمختار حکمفرمایی میکرد، روابط دوستانه نداشت و آرزوی الحاق این منطقه به افغانستان را در دل میپروراند. دوستمحمدخان در صورتی مایل به همکاری با انگلیسیها بود که با مساعدت آنها بتواند بر پیشاور و هرات مسلط شود و حکومت انگلیسی در هند، امارت او را بر کابل به رسمیت بشناسد. کشور مزبور حکومت دوستمحمدخان بر کابل را پذیرفت، ولی مساله پیشاور را مسکوت گذاشت. چون نتیجه مذاکرات، مطلوب امیر افغانستان نبود، انگلیسیها شاهشجاع را مورد توجه قرار داده برای نشاندن او به تخت سلطنت با موافقت سیکها که در مرزهای شرقی و جنوبی افغانستان سکونت داشتند، سپاه سند را تشکیل دادند و عازم افغانستان کردند. بهاینترتیب، قندهار و کابل بدون درگیری در ۱۲۵۵ق سقوط کرد و چون دوستمحمدخان فرار کرد، سلطنت به دست شاهشجاع افتاد. اما عملیات ایذایی بر ضد قوای انگلیس و قیامهای کابل و مناطق شمالی و کشته شدن تنی چند از افسران انگلیسی، آنها را مجبور به عقبنشینی از کابل کرد. در زد و خوردی که بین مردم و نیروهای انگلیسی در مسیر عقبنشینی رخ داد، لشکری مرکب از ۱۶هزار سرباز و خدمه آن مضمحل شدند. انگلیسیها لشکری به فرماندهی ژنرال پولاک برای سرکوب مردم فرستادند که به کابل حمله کند. دو روز بعد ۶هزار سرباز هم از قندهار به آنان پیوستند.
لشکر انگلیسیها، به تلافی، بازار سرپوشیده کابل را ویران کردند. بهاینترتیب در سال ۱۸۳۹ قسمتهایی از افغانستان با اعزام نیروهای انگلیس اشغال شد و نخستین جنگ افغان و انگلیس پایان یافت. شاهشجاع که حمایت انگلیسیها را از دست داده بود، اعدام شد و دوستمحمدخان برای بار دوم تحت حمایت انگلیسیها به پایتخت بازگشت. نتیجه جنگ اول افغان و انگلیس به عقبنشینی صوری انگلیسیها پایان داد، ولی همچنان نفوذ انگلیسیها ادامه داشت. با روی کار آمدن امیردوستمحمدخان در افغانستان حکومت از ایل درانی (سدوزایی) به ایل بارکزایی (محمدخانی) منتقل شد. همچنین محاصره بیحاصل هرات از سوی محمدشاه در سال ۱۸۳۷ و جنگ اول افغان و انگلیس در ۱۸۳۹ و بالاخره تحمیل معاهده پاریس ۱۸۵۷ از سوی انگلستان به ایران موجب بیاعتبار شدن بیش از پیش ایران شد. بعد از مرگ دوستمحمدخان در ۱۲۷۹ ق وحدت کشور متزلزل شده بود؛ زیرا اقوام غلزایی هنوز هم نمیتوانستند حاکمیت اینها را بهسادگی بپذیرند. پس از دوستمحمدخان، امیرشیرعلیخان که مادرش از پوپلزیها و اهل هرات بود، به حکومت رسید. بهرغم تلاش شیرعلی برای حفظ روابط آرام با همسایگان افغانستان، رقابت روس و انگلیس باعث بروز تنشهایی شد. انگلیس میخواست با استقرار یک هیات دیپلماتیک دائمی در کابل زمام امور افغانستان را مستقیما به دست بگیرد. در زمان شیرعلیخان نمایندهای از تزار روس در کابل پذیرفته شد و سه سال بعد در ۱۸۵۷ ژنرال استولتوف بدون خبر وارد کابل شد تا در مورد انعقاد پیمانی میان روس و افغانستان مذاکره کند. درنتیجه، انگلیس بر خواسته خود پافشاری بیشتری کرد و آنها تردید شیر علیخان را دلیلی بر دخالت روسها در افغانستان تعبیر کردند. بنابراین آنها سه ستون، جمعا شامل ۳۰هزار سرباز، از طریق تنگه خیبر به افغانستان گسیل داشتند. در ۱۸۷۸ شیرعلی کابل را ترک کرد و انگلیسیها پسرش محمدیعقوبخان را که در زندان پدر به سر میبرد، به حکومت رساندند. دوران سلطنت امیرشیرعلیخان، دوران کشمکشهای خونین و آغاز یک رشته اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و اداری بود. در سالهای آخر سلطنت او دو سال خدمت سربازی اجباری شد، مکتب حربیه تاسیس شد، کارخانه تولید وسایل جنگی به کار افتاد، چاپ سنگی به افغانستان وارد شد و جریدهای موسوم به «شمسالنهار» برای نخستینبار چاپ شد. امیرشیرعلیخان، زیر فشار دولتهای استعماری روس و انگلیس، در ۱۸۷۹ در مزارشریف جان سپرد. محمدیعقوبخان فرزند شیرعلیخان در ۲۶ مه ۱۸۷۹ پیمان معروف به گندمک را با انگلستان به امضا رساند. بر طبق این پیمان، کنترل گردنههای خیبر، میشنی، بخشهای سیبی، پیشین و کرم را انگلیسیها به دست گرفتند. همچنین صلح و دوستی دائمی بین دو طرف برقرار و مقرر شد روابط خارجی افغانستان با مشورت انگلیس باشد و در آن قسمت که انگلیس در افغانستان تعیین میکند، افسران و محافظان انگلیسی مقیم باشند. در امتداد گردنههای کرم تا ابتدای حاجی، دره خیبر تا کناره شرقی هفتچاه و لندی کوتل و سیبی و پیشین تا کوه کوژک به انگلیسیها واگذار شد. بر طبق معاهده گندمک، قسمتی از اراضی افغانستان به هند ملحق شد. سر لوئیس کاوا گناری بهعنوان نماینده انگلیس در کابل انتخاب شد، اما این نماینده، ۴۷ روز پس از استقرار، به دست مردم به قتل رسید.
از مقالهای به قلم جمیله روحزنده