بسیاری از نخبگان سیاسی و فکری آن زمان با درک شرایط بحرانی، این ایده را دنبال کردند و با ایده «دیکتاتوری منور» راه را برای حکومت رضاخان باز کردند. ملک‌الشعرای بهار از جمله کسانی بود که نخستین‌بار این موضوع را مطرح کرد. در این راستا، پژوهش حاضر، با بهره‌گیری از روش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر، این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. هدف این پژوهش، فهم اندیشه بهار درباره دولت مقتدر و تمایز آن با ایده‌های رایج در سال‌های پایانی عصر قاجار بود، مبنی بر اینکه که بهار حاضر نبود «دولت مقتدر» را بدون مبانی اساسی مشروطه، یعنی آزادی، عدالت و وجود مجلسی قوی بپذیرد. «انگیزه» بهار در گرایش به ایده «دولت مقتدر» چه بود؟ و با توجه به «نیت» اصلی بهار یعنی «استبدادستیزی»، برداشت او از «دولت مقتدر» چه تفاوتی با برداشت روزگار خود داشت؟ سوالات اصلی پژوهش هستند. در فرضیه نخست، مهم‌ترین «انگیزه» بهار در گرایش به ایده «دولت مطلقه» تامین «مصلحت» کشور بود. همچنین بهار با در نظر داشتن اساس مشروطیت در حکومت مقتدر مد نظرش، ایده «دولت مقتدر مشروطه» را دنبال می‌کرد.

از مقاله «دولتِ «مقتدر مشروطه» در اندیشه ملک‌الشعرای بهار»، نویسندگان: رضا افسرده، حامد عامری گلستانی، لنا عبدالخانی و حامد محقق نیا