برنامه سوم عمرانی حمله به ساختارهای سنتی
هرچند رکود در پایان این دهه و آنچه در دهه بعد رخ داد، یکی از روشنترین و محکمترین شواهد تاریخی است که نشان میدهد اگر رشد اقتصادی با توسعه همراه نباشد، پایدار نخواهد بود و با مخاطرات بسیار پیچیدهای مواجه خواهد شد. اما باید اذعان کرد که دهه ۱۳۴۰، مقطع شکلگیری ساختارهای زیربنایی مهمی چون احداث کارخانه ذوبآهن، ساخت سد و شبکه آبیاری، ساخت کارخانههای ماشینسازی، نساجی، صنایع غذایی، تراکتورسازی و مواردی از این دست بوده است. علاوه بر این، اصلاحات ارضی و تحولات صنعتی نیز از جمله رخدادهای مهم در این دهه بود. در پیشگفتار قانون برنامه سوم عمرانی به صراحت آمده است: «ناچار سرمایهگذاری باید متوجه رشتههای صنعتی شود.» در این سالها شاه به فرآیند تدوین برنامه علاقهمند شده بود و درصدد بود با دخالت بیشتر در فرآیند تدوین و تصویب برنامه، مسیر برنامه را به سمت دلخواه خود هدایت کند. این امر، ضربات سختی بر هماهنگی موارد موجود در برنامه و نیز بین طراحان و مجریان آن وارد آورد. در جریان فرآیند تهیه برنامه سوم، شاه به سازمان برنامه رفت تا از نزدیک با این فرآیند و نگاه کارشناسان سازمان و اولویتهای برنامه سوم آشنا شود. دکتر عبدالمجید مجیدی در خاطراتش از بازدید شاه مینویسد: «در دیماه سال ۱۳۴۰، شاه آمد به جلسهای که در سازمان برنامه بود که مسوولان برنامهریزی و بعضی از مدیران سازمان برنامه جمع بودیم در سازمان برنامه که ایشان آمد، با امینی که نخستوزیر بود. آن جلسه، درباره یک نوع مقابلهای بود بین همین گروه برنامهریزان، یک عدهای که بعدا شاه اسمشان را ماساچوستی گذاشت، و آن طرف شاه و دولت. حتی دولت، آن موقع خودش را از سازمان برنامه جدا میدانست. یعنی آن موقع هنوز آن هماهنگی که باید وجود نداشت. به این جهت یک صفآرایی بود بین دولت و شاه از یک طرف و کسانی که در کار برنامهریزی بودند از آن طرف. توی آن جلسه کاملا روشن بود که شاه این سازمان را قبول ندارد. ایرادش به سازمان این بود که شما به مساله احتیاجات نظامی مملکت توجه ندارید و همهاش انتقاد میکنید که چرا خرج نظامی میشود.» برنامه سوم پس از تصویب مجلسین، عملا از مهر ۱۳۴۱، به مرحله اجرا درآمد. اما هنوز چند ماهی از آغاز آن نگذشته بود که شاه به ناگاه، اعلام انقلاب سفید کرد. از جمله اصول انقلاب، اجرای قانون اصلاحات ارضی بود، این اتفاق در حالی رخ داد که اعتبارات لازم برای اجرای اصول انقلاب، از جمله اصلاحات ارضی در برنامه سوم دیده نشده بود.
این مساله شوک سختی به مدیران و کارشناسان سازمان برنامه وارد کرد و نشان داد بهرغم تمامی تمهیدات و پیشبینیها در جهت طراحی و تدوین یک برنامه واقعبینانه، نهادهای سیاسی به ویژه شخص شاه، هیچگونه تمایلی به پذیرش الزامات و انضباط حرکت برنامهای در کشور ندارند و بر اساس امیال و دیدگاههای خود حرکت میکنند. همین رفتار شاهانه، در برنامه پنجم نیز به شکلی گستردهتر بروز پیدا کرد که پیامد آن سقوط سلسله پهلوی بود. برنامه سوم عمرانی، بر پایه ارزیابی از عملکرد برنامه دوم و بر اساس اصول فنی جدید تهیه شد. این اولین برنامهای بود که بهصورت جامع و به همپیوسته، تنظیم و به دولت تقدیم شد. از ویژگیهای برنامه سوم، مشخص بودن اهداف، جامعیت برنامه در پیشبینی سرمایهگذاری بخش عمومی و خصوصی، و هماهنگسازی سیاستهای مختلف مملکتی با سیاستهای عمرانی بود. این برنامه، به ساخت زیربناها ادامه داد ولی علاوه بر آن، با دید جامعتری به شالوده اجتماعی، خصوصا در تعلیم و تربیت نگریست و همه سطوح آموزش و پرورش را مشمول نظام برنامهریزی کرد. بخش عمومی ساخت زیربناها را صورت داد و بخش خصوصی نیز در بخشهای ساختمان، حملونقل و صنایع سبک به سرمایهگذاری پرداخت. مدت این برنامه برخلاف دو برنامه پیشین، پنج سال تعیین شد و اهداف کلی آن به شرح زیر تعریف شدند: دستیابی به رشد اقتصادی ششدرصدی در سال؛ ایجاد فرصتهای اشتغال؛ توزیع عادلانهتر درآمد؛ حفظ ثبات نسبی قیمتها و موازنه پرداختهای خارجی.
اگرچه برنامه سوم در ۱۵ شهریور ۱۳۴۱ به تصویب هیات وزیران رسید، اما یکبار در اسفند ۱۳۴۲ و بار دیگر در خرداد ۱۳۴۳ مورد اصلاح و تجدیدنظر قرار گرفت. در اصلاحیه اول، مجموع اعتبارات برنامه از ۷/ ۱۳۹ میلیارد ریال به ۲۳۰ میلیارد ریال رسید، در اصلاحیه دوم مجددا با کمی کاهش، به ۴/ ۲۲۴ میلیارد ریال رسید که حدود ۹۲ درصد آن هزینه شد. بیشترین اعتبار در برنامه سوم، به بخش کشاورزی، آبیاری، راهسازی و مخابرات تخصیص یافت و بخشهای صنعت و نیرو در اولویتهای بعدی قرار گرفته بودند. در مجموعه، توزیع مناسب و منطقیتری در اعتبارات صورت گرفت و تقریبا همه اعتبارات هم، به جز اندکی کاهش در بخش صنعت، تامین و پرداخت شد. کل اعتبارات مصوب برنامه، حدود ۴/ ۲۲۲ میلیارد ریال بود که مبلغ ۶/ ۲۰۴ میلیارد ریال آن پرداخت شد. بخش عمده اعتبارات، از درآمد نفت در حدود ۵۸ درصد و وامهای خارجی قریب به ۲۵ درصد تامین شد. از جمله طرحهای عمرانی اجراشده برنامه سوم میتوان به ساخت سدهای زرینهرود، کوروش کبیر و درودزن، بخشهایی از سد دز، ساخت سیلوهای اراک، ازنا، ارومیه، مراغه، گرگان، زاهدان و…، توسعه کارخانههای قند چناران، آبکوه و کرمان، مطالعات جامع برق ایران، طرح توسعه برق برای شش مرکز عمده تهران، اصفهان، شیراز، کرمان، کرمانشاهان و همدان، طرح شاه لوله گاز و صنایع کوچک و جدید مثل ذوبآهن، پتروشیمی و الیاف مصنوعی اشاره کرد.
برنامه سوم عمرانی با هدف در هم شکستن کامل ساختارهای سنتی اقتصادی اجتماعی و فراهم ساختن زمینههای توسعه سرمایهداری به اجرا درآمد. راهبرد آن، جایگزینی واردات بود که با سیاستهای حمایتی و پایین آوردن نرخ بهره بانکی همراه شد که به نوبه خود منجر به توسعه صنعتی سریع اما نامتوازن ایران شد. بهرغم نرخ بالای رشد اقتصادی که به نرخی فراتر از هدف پیشبینیشده رسیده بود، اما از دید کارشناسان سازمان، برنامه سوم به چند دلیل، آنچنان که برنامهریزان پیشبینی کرده بودند، تحقق نیافت. تعدادی از وزارتخانهها که برای اولین بار وظایف اجرایی طرحهای عمرانی به آنها محول شده بود، آمادگی شناسایی، ارزیابی و اجرای طرح را نداشتند. از اینرو، دولت و سازمان برنامه ناچار شدند اجرای طرحهایی را در دستور کار قرار دهند که لزوما اولویت نداشتند. درآمدهای نفتی بیش از انتظار برنامهریزان افزایش یافت و نوعی درهمریختگی در انتخاب و اولویت طرحها ایجاد کرد. اصلاحات ارضی که برنامهریزان هرگز جرات طرح آن را در مقیاس انجامشده به خود نمیدادند، با یک تصمیم سیاسی و خارج از پیشبینی آنان، در دوره برنامه سوم به اجرا گذاشته شد.
از مقالهای به قلم شادی معرفتی، مندرج در «تجارت فردا» شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۷.