ایرانشهری و مساله ایران
وی در تلاش بر این تفکیک مینویسد: آغاز تاریخنویسی جدید ایران، پیوندهایی با پدیدار شدن نوعی از «ملیگرایی» ایرانی دارد و کوششی برای تدوین تاریخ ملی است؛ اگرچه هنوز دستگاه مفاهیم تاریخ ملی از آن غایب است. منظور این است که آن تاریخهای ملی، ملیگرایانهاند؛ اما این ملیگرایی بر پایه مواد و مصالح تاریخ ایران تدوین نشده است. این اصطلاح «ملیگرایی» یکی از مفاهیمی است که تاریخنویسی و علوم اجتماعی جدید در ایران از تاریخنویسی اروپایی وام گرفته است و این احتمال وجود دارد که کاربرد بیرویه آن برای توضیح دگرگونیهای تاریخ ایران در دوران جدید سودمند نباشد (طباطبایی، ۱۳۹۸، صص ۱۵-۱۴). فقره فوق، هرچند با تردید و احتمال همراه است، اما میکوشد واژه ملی / ملت را در دو تداول ایرانشهری و ناسیونالیستی تفکیک کند. طباطبایی از ملت و دولت ملی در ایران سخن میگوید؛ اما از لغزیدن این کلمات در چنان ملیگرایی که ترجمهای از ناسیونالیسم در تداول مدرن اروپایی است، هم نگران است و پرهیز دارد. با اشاره به دستاوردهای جنبش مشروطهخواهی ایران، تصریح میکند که این جنبش پیامدهای مهم زیادی داشت: «یکی از مهمترین آنها فهم امر ملی در تضاد آن با نظریههای ناسیونالیستی یا ملیگرایانهای بود که در سده نوزدهم بیش از پیش در اروپا پراکنده شد و در بسیاری از کشورهای دیگر رواج پیدا کرد» (طباطبایی، ۱۳۹۸، ص ۳۰۴).
کالهون در کتاب ناسیونالیسم، تعریفی از اِلی کدوری دارد و مینویسد: ملیگرایی آیینی است که در آغاز سده نوزدهم در اروپا ابداع شد. این آیین مدعی است که معیاری را برای تصمیمگیری توسط یک واحد جمعیت در مورد بهرهمندی از حکومت منحصرا متعلق به خود آن جمعیت، به منظور اعمال مشروع قدرت در دولت و برای دادن حق نظم به جامعهای از دولتها عرضه میکند. بهطور خلاصه، این آیین معتقد است بشریت بهطور طبیعی به ملتها تقسیم شده است و تنها نوع مشروع حکومت، حکومت مستقل ملی است (کالهون، ۱۳۹۲، ص ۳۳).
کالهون تاکید میکند ملیگرایی پدیدهای مدرن است. وی ضمن تلاش بر تفکیک بین تبار، قومیت و ملیت مینویسد: «ملتهای جدید غالبا ریشههای تاریخی در هویتهای قومی دارند... ادعای جدید ملیگرایی غالبا با خویشاوندی و تبار برانگیخته میشود... با این وصف، گمراهکننده است که تبار را برای مشخص کردن ملتها به کار برد» (کالهون، ۱۳۹۲، صص ۸۲-۷۹). وی به وفاداری زبانی، فرهنگ مشترک و سنتهای تاریخی نیز در راستای ملیگرایی اشاره میکند؛ اما اضافه میکند که «ملیگرایی جدید اساسا هویتهای قومی از پیش موجود را دگرگون میسازد و اهمیت تازهای به میراث فرهنگی میبخشد» (کالهون، ۱۳۹۲، ص ۱۰۱). کالهون با اشاره به تجربه آمریکا و دیگر کشورها، ملیگرایی مدرن را بهطور کلی به دو قسم عمده تقسیم میکند؛ ملیگرایی قومی و ملیگرایی مدنی که ناشی از انتخاب ارادی است (کالهون، ۱۳۹۲، ص ۱۰۲).
- بخشی از آخرین مقاله زنده یاد استاد داود فیرحی که در نقد و بررسی نظریه ایرانشهری دکتر جواد طباطبایی نوشته است.