پیامدهای بیاعتنایی به تجربه مشروطه
خاستگاه مجموعه بحثهای جریانهای روشنفکری دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی و بنبستهای آنها، این بیاعتنایی به تجربه استثنایی مشروطیت ایران و بهویژه پیامدهای نظری آن است. تبدیل اسلام به ابزاری برای پیکار سیاسی و مسخ آن در نظام التقاطی ایدئولوژیهای سیاسی، از پیامدهای بیاعتنایی به تجربه مشروطیت ایران بود… تمایزی اساسی میان تجربه مشروطیت ایران و بحثهای هویتی دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی وجود داشت: اگرچه نخستین آشنایی با اندیشه مشروطیت ایران از طریق توصیف نظام سیاسی انگلستان صورت گرفت و در نیمه دوم عصر ناصری نیز تجربه برخی از نظامهای سلطنتی اروپایی مانند آلمان و اتریش و حتی ژاپن مورد توجه قرار گرفت، اما مشروطیت ایران به عنوان حکومت قانون، اجتهادی در محدوده نظام سنت قدمایی بود. ایرانیان شیوه حکومتی سلطنت مشروطه را که امری ناشناخته در تاریخ اندیشه سیاسی در ایران بود، از اروپا گرفتند اما مواد نظام سنت قدمایی را با توجه به فلسفه سیاسی آن تفسیر کردند.
منبع: مبانی نظریه مشروطهخواهی/ جواد طباطبایی/ انتشارات مینوی خرد/ صص. ۶۳۸-۶۴۰