مخبرالسلطنه، میلسپو را اخراج کرد
از دیگر اقداماتی که در دوره نخستوزیری هدایت اتفاق افتاد مساله تغییر لباس و اتحاد شکل بود. مخبرالسلطنه شخصا قانون اتحاد شکل و مجازات متخلفان را به مجلس برد بهرغم این مساله، هدایت در خاطراتش تلاش میکند خودش را در مساله اتحاد شکل بیمسوولیت نشان دهد. او در خاطراتش هدف از تغییر لباس را از بین بردن لباس اهل علم (علما) میداند که بسیاری از مردم عادی هم آن را برداشتند. هدایت در این رابطه مینویسد: «روزی به شاه عرض کردم تمدنی که آوازهاش عالمگیر است دو تمدن است یکی تظاهرات در بلوارها و یکی تمدن ناشی از لابراتوارها. تمدن مفید و قابل تقلید تمدن ناشی از لابراتوار و کتابخانههاست. گمان کردم به این عرض توجهی فرمودهاند. مخبرالسلطنه که خود در پوشش جدید پیشقدم بود حتی بعدها و در جریان قضیه کلاه شاپو از این کلاه تعریف کرده بود. نوشتهاند روزی رضاشاه کلاه شاپو را از سر مخبرالسلطنه برداشت و گفت حالا این [کلاه] چطور است؟ هدایت پاسخ داد فیالجمله از آفتاب و باران حفظ میکند اما آن کلاه [پهلوی] که داشتیم، اسمش بهتر بود.
یکی دیگر از حوادث مهمی که در دوران نخستوزیری مخبرالسلطنه اتفاق افتاد حرکت اعتراضآمیز آیتاالله حاج آقا نورالله اصفهانی بر ضدقانون نظام وظیفه و در مجموع برنامههای حکومتی رضاشاه بود. وی در این راستا از اصفهان روانه قم شد و گروهی از علما پیرامون او جمع شدند. رضاشاه به مخبرالسلطنه ماموریت داد که به قم رفته و با حاج آقا نورالله و سایر علمای معترض وارد مذاکره شود و اسباب رضایت آنان را فراهم سازد. خواستههای این علما در برگیرنده: تجدیدنظر در قانون نظام اجباری، حضور پنج نفر از علما مطابق قانون اساسی در مجلس، جلوگیری از منکرات و تعیین نُظّار شرعیات در ولایات بود. با توجه به حمایتهای گسترده از علمای معترض، مخبرالسلطنه که به همراهی تیمورتاش، ظهیرالاسلام و امام جمعه تهران به قم رفته بود بعد از مذاکراتی با این علما قول داد تا تقاضاهای آنها را عملی کند اما حاجآقا نورالله اعلام کرد تا تقاضاهایش از تصویب مجلس نگذرد همچنان بهعنوان اعتراض در قم خواهد ماند.
مخبرالسلطنه در بازگشت به تهران به سرعت تقاضاهای علما را در قالب لایحه به مجلس فرستاد، ولی در همین اثنا و در شب چهارم دیماه حاج آقا نورالله بهطور ناگهانی درگذشت و به قولی او را کشتند و بعد از آن نیز لوایح پیشنهادی دولت را در مجلس دفن کردند.
از مقالهای به قلم دکتر یوسف متولی حقیقی، مندرج در «پژوهشنامه تاریخ»، سال پنجم، شماره نوزدهم