نخستین مایه آبله به کودک ۸ساله تزریق شد
داستان کشف واکسن آبله
زمانی که ۱۴ سال داشت بهعنوان کارآموز و دستیار در مرکز جراحی چیپینگ سادبری مشغول به کار شد و در طول هفت سالی که آنجا بود با هوش سرشار خود دانش و تجربه مناسبی از رشته پزشکی کسب کرد همچنین بعد از آن با تحصیل در رشته پزشکی مدرک پزشکی خود را نیز دریافت کرد. ادوارد جنر به مرور در رشته پزشکی مهارت پیدا کرد و تا سال ۱۷۷۳ تبدیل به یک پزشک و جراح سرشناس در انگلستان شده بود. در آن دوران مایهکوبی یا تلقیح یکی از روشهای رایج مبارزه با بیماری آبله بود اما با ریسکهای فراوانی همراه بود. ادوارد جنر نیز که خود از پیامدهای بیماری آبله رنج میبرد همیشه به فکر راهی برای مبارزه با این بیماری خطرناک بود. در کودکی شنیده بود که شیردوشان پس از ابتلا به آبله گاوی هرگز به بیماری آبله مبتلا نمیشوند و همین موضوع نیز باعث تحریک حس کنجکاویاش شد. پس از اینکه جنر پزشک شد به بیفایده بودن تلاشهایش برای درمان این بیماری با روشهای سنتی پی برد و به این فکر افتاد که به نوعی از بروز این بیماری خطرناک جلوگیری کند. او تحقیق کرد و دریافت شیردوشان تقریبا هرگز، حتی وقتی از مبتلایان به آبله پرستاری میکنند دچار آبله نمیشوند. به همین خاطر تصمیم گرفت بیماری آبله گاوی را به افراد تلقیح کند و آنها را از ابتلا به بیماری مرگبارتر آبله مصون سازد که البته در آن دوران این ایده با مخالفتهای شدیدی مواجه شد.هرچند در سالهای قبل نیز کارهای پراکندهای درخصوص واکسن انجام شده بود، ولی اولین بار وی در سیزدهم می ۱۷۹۶ پسری هشت ساله بهنام جیمز فلیپ را که پسر باغبان خانهشان بود در برابر بیماری آبله گاوی واکسینه کرد. این بیماری مانند بیماری آبله ولی کمخطرتر از آن برای انسان است. پس از آنکه جنر میکروب بیماری آبله را به آن پسر تزریق کرد، چون واکسن آبله گاوی در وی مصونیت ایجاد کرده بود، جیمز فلیپ به بیماری آبله مبتلا نشد و در برابر این بیماری مصون شد. به این ترتیب دکتر ادوارد جنر توانست روش واکسیناسیون را در مقابل بیماری آبله کشف کند.
امروزه این روش به شکل گستردهای برای مبارزه با طیف گستردهای از بیماریها استفاده میشود.
ا.ل. کامپیر در مقالهای که سال ۱۹۵۷ با عنوان «پژوهش، بختیاری و جراحی ارتوپدی» منتشر شده نوشت که شهرت «ادوارد جنر» به دلیل آشنا کردن جهانیان با واکسنی است که جان میلیونها نفر را از مرگ شوم ناشی از آبله رهانیده و چند میلیون نفر دیگر را از ظاهر زشت و وحشتناکی که بر اثر ابتلا به این بیماری ایجاد میشود، نجات داده است. دکتر کامپیر در بخشی از مقالهاش مینویسد: انسان تعجب میکند که چطور جنر توانست پسرک و والدینش را برای انجام چنین کار خطرناکی متقاعد کند.
شاید در آن موقع همهگیری آبله در منطقه به وجود آمده بود. در این مورد یک توجیه احتمالی در مبحث ایمنی دایرهالمعارف بریتانیکا (ویرایش سال ۱۹۶۲، جلد ۱۲، صفحه۱۱۶) آمده است: «تا قبل از کشف واکسن آبله در سال ۱۷۹۶، مردم را با تزریق مایع به دست آمده از ترشحات پوستی مبتلایان ایمن میکردند. برخی از افرادی که به این ترتیب مایهکوبی میشدند آبله میگرفتند، اما وحشت از این بیماری آن قدر زیاد بود که بسیاری ترجیح میدادند به جای ابتلا به شکل طبیعی آبله که اغلب اوقات کشنده بود به بیماری تلقیح شده که احتمال مرگ و میر بر اثر آن کمتر بود، مبتلا شوند.
نتیجه مطلوبی که در فیپس به دست آمد برای جنر بسیار دلگرمکننده بود، اما قبل از آنکه موفقیت خود را اعلام کند، صبر کرد تا آزمایش دومی انجام دهد. این آزمایش دو سال بعد انجام شد و پس از دومین مایهکوبی موفقیتآمیز آبله گاوی و ایمنسازی علیه آبله، جنر برای اعلام کشفش رسالهای آماده کرد. اما تصمیم گرفت نخست به لندن برود و شیوهاش را در آنجا تکرار کند. ولی در مدت سه ماهی که در لندن اقامت داشت کسی را پیدا نکرد که جرات تن دادن به مایهکوبی را داشته باشد. اما همین که به خانهاش بازگشت، «هنری کلاین» که از پزشکان برجسته بیمارستان «سن توماس» در لندن بود چند مایهکوبی را با موفقیت انجام داد و جامعه پزشکی را از کارآیی آبله گاوی در پیشگیری از آبله آگاه ساخت.
بروز دو مشکل متفاوت باعث شد که پذیرش روش ایمنسازی جنر باز هم به تاخیر بیفتد. از یک طرف جراح معتبری به نام «ج. اینگنهاوز» آن را به شدت مورد انتقاد قرار داد و برای مدتی دیگران را نسبت به آن بدبین ساخت. از سوی دیگر پزشک تندرویی به نام «جورج پیرسون» سعی کرد اعتبار کشف ایمنسازی را بیآنکه دانش یا تجربه کافی در این زمینه داشته باشد از آن خود سازد و ماده مایهکوبی آلودهای تهیه کرد که باعث بروز تاولهایی شبیه آبله میشد. جنر ثابت کرد که واکسن پیرسون آلوده بوده و خبر موفقیت استفاده از مایع خالص آبله گاوی بهزودی در سراسر جهان منتشر شد.