بازخوانی گزارش‌های این روزنامه در آن سال‌ها این نکته را گواهی می‌دهد که اکنون شرایطی شبیه به همان دوران را سپری می‌کنیم. یک ویروس ناشناخته با نام کرونا جهان را فراگرفته و داروهای قبلی بی‌اثر بوده‌اند و هنوز واکسنی برایش ساخته نشده است. اما شاید مهم‌ترین و عجیب‌ترین اتفاقی که در آن سال‌ها رخ داد و این روزها هم با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم درگیری پزشک‌ها با طبیب‌های سنتی است. در روزهای اخیر داستان‌های زیادی از این نمونه در رسانه‌ها منتشر شده است.بازخوانی روزنامه اطلاعات در آن روزگار نشان می‌دهد که دی ماه سال ۵۰ چند گزارش درباره دخالت طبیب‌های سنتی در امور پزشکی منتشر کرد و ماجرا بالا گرفت و پزشکان به مقابله برخاستند. درست شبیه امروز، کسی به نام ابوالقاسم بهشهری به عنوان نماینده طبیب‌های سنتی مقابل پزشکان ایستاده بود. دکتر حفیظی، دبیر کل سازمان نظام پزشکی اعلام کرد که هرکس بدون پروانه پزشکی در امر طبابت دخالت کند، تحت تعقیب قرار می‌گیرد و در نهایت فشارها آن‌قدر زیاد شد که طبیب سنتی به دادگاه فراخوانده شد. روزنامه اطلاعات در چند شماره گزارش‌هایی از موافقان و مخالفان این ماجرا منتشر کرد که یکی از آن صفحات را امروز به بازخوانی می‌نشینیم.

ماجرای دکتر علفی، طب سنتی ایران را بر سر زبان‌ها انداخته است. روزنامه «اطلاعات» که پس از تحقق درباره آقای بهشهری به اطلاعات و آگاهی او درباره طب جعفری و طب ابن‌سینا واقف شده بود، برای نخستین بار گزارشی از دکان عطاری دکتر علفی منتشر کرد. پس از آن گزارش، صدها تن از خوانندگان چه با تلفن و چه با مراجعه، آدرس دقیق دکتر علفی را جویا می‌شدند.چون ماجرای احضار دکتر علفی به دادگستری پیش آمد روزنامه اطلاعات از این فرصت برای جلب توجه مقامات مسوول و مردم به طب سنتی ایران سود جست و نظرات چند تن از پزشکان را درباره طب سنتی ایران منعکس کرد.اکنون که بعضی از مقامات پزشکی و آگاهان بر طب سنتی کوشش ما را در معرفی پزشکی سنتی ایران تایید می‌کنند، یادآور می‌شویم که هدف «اطلاعات» بر آن است تا یادآور شود که ایران از دیرباز از زمان ساسانیان از دانایی‌های پزشکی برخوردار بوده است. پزشکی سنتی ما بعدها هرگز در کتاب‌ها به صورتی مطمئن و علمی ثبت و ضبط نشده است و پس از دوران صفویه، طب سنتی در خانواده‌هایی چند موروثی شد که اسرار این علم از پدر به پسر سینه به سینه می‌رسید. ابن‌سینا که کتاب «قانون» او از کتاب‌های مرجع در علم پزشکی بود، خود طب یونانی را به دقت خوانده بود و حتی در مقالات نقدگونه می‌نوشت که:‌ «بقرا» ناآگاه به زایش طبیعی نیرو در بدن است و یا: «فرفریوس، مردک نادانی است که گمان می‌کند طب می‌داند.»پدر طب ایرانی، پس از مرگ فرهنگ باروری از خود به جای گذاشت- که دریغ و درد- نتوانستیم آن را حفظ کنیم و از قرن نوزدهم پزشکی غربی، یکسره طب سنتی را واپس راند.به هر صورت، روزنامه اطلاعات، از ماجرای دکتر علفی سود می‌جوید تا بار دیگر توجه وزارت علوم و دانشگاه را به طب سنتی جلب کند؛ بی‌گمان دست‌درازی به تجربه ارزشمند پدران می‌تواند امروز در گرماگرم آگاهی‌های جدید، رازهای تازه‌ای بر ما بگشاید.آقای مدحت امیدواری که از وکلای درجه اول دادگستری است و خود نیز یکی از بیماران «دکتر علفی» بوده، حاضر است وکالت او را در مراجع قانونی به عهده بگیرد. این وکیل دعاوی در این مورد چنین می‌گوید:از زمانی که انسان پا به عرصه وجود گذاشت، درد هم به وجود آمد و بشر همیشه در تلاش بوده است که برای تسکین درد خود راه و درمانی پیدا کند.

هیچ دارویی هم از روز ازل شناخته شده نبود، به تدریج دارو‌ها خواص خود را نشان داده و شناخته شدند. همچنان که «مس» اولین فلزی بود که هزار سال قبل از میلاد مسیح شناخته شد و بعد کم‌کم بقیه فلزها، مانند سرب، آهن و ... کشف و شناخته شد.و بشر از آن زمان برای درمان درد خود به جست‌وجو پرداخت و از ساقه، برگ گل و تخم گیاهان استفاده کرد و به تدریج این جست‌وجو و آزمایش گیاهان ادامه پیدا کرد تا آنجا که بشر به خواص مقدار زیادی از آنها پی برد و سینه به سینه ثبت شد تا زمانی که بزرگانی چون ابن‌سینا، رازی و دیگران آنها را روی کاغذ ثبت کردند.امروزه هم با وجود پیشرفت روزافزون علم پزشکی، به جرات می‌توان گفت که ۷۰ درصد از داروهایی که داریم، ریشه گیاهی دارد؛ اما موضوع دفاع من از «دکتر علفی» دفاع از یک عده شیاد و مردم فریب نیست و من نه مخالف علم پزشکی جدید هستم و نه اینکه موافق آزاد گذاردن یک عده عطار و سقط فروش که در کنار فروش قند و شکر و چای، دوای زردزخم و عروسک پشت‌پرده می‌فروشند، بلکه دفاع من فقط از «دکتر علفی» است؛ زیرا او یکی از باقیماندگان طب جعفری و ابن‌سینا است و شاید در تمام ایران هم نظیر دکتر علفی بیش از انگشتان دست نباشد و چه خوب بود که مقامات مربوطه به جای تعقیب قانونی دکتر علفی، از او و دیگران دعوت می‌کردند و از تجربه آنها در طب سنتی که از چند نسل، سینه به سینه به آنها رسیده، آگاه می‌شدند و از این چند نفر به عنوان گیاه‌شناس طبی استفاده می‌کردند و در عوض آن عده شیادانی را که عروسک پشت پرده می‌فروشند و آزادانه به این کار ادامه می‌دهند، به دادگاه می‌کشیدند و دکان آنها را تخته می‌کردند.

  من بیمار دکتر علفی بودم

من خود چند سال مبتلا به زخم معده بودم و این امر را اکثر دوستان و همکاران دادگستری‌ام به خوبی می‌دانند و با وجود اینکه به علم پزشکی اعتقاد کامل دارم، ولی هرچه اطبا معاینه کردند و دارو دادند نتیجه نبخشید و همه یک صدا می‌گفتند که باید تحت عمل جراحی قرار بگیرم تا اینکه به راهنمایی یکی از دوستانم که او هم شخصی است محترم و تحصلیکرده به همین «دکتر علفی» مراجعه کردم. حقیقت امر این است که در وهله اول خیلی بدگمان و مخالف مراجعه به چنین شخصی بودم و به هیچ قیمتی هم باور نمی‌کردم او که نه ادعای پزشکی و جراحی دارد، بتواند با مقداری گیاه، سلامت را به من برگرداند.

ولی پس از مراجعه به او متوجه شدم که شیاد نیست و مردی است که کتب مختلف خوانده و سال‌ها وقت خود را صرف شناخت گیاهان و مطابقت کردن آنها با کتاب‌های طب جعفری و قانون ابن‌سینا کرده است و به هیچ وجه هم ادعای پزشکی ندارد. او می‌گوید: من یک گیاه‌شناس هستم و دردهایی را هم معالجه می‌کنم که در حدود همین گیاهان طبی شفاپذیر باشند؛ خلاصه اینکه این شخص پس از یک ماه با همین گیاهان سلامت مرا به من برگرداند و به تدریج آثار درد و رنج از من دور شد.

  طب سنتی را دریابید

من شنیده‌ام که دانشگاه تهران در جوار دانشکده‌های دیگر، دانشکده‌ای هم به نام مطالعه در طب سنتی دارد که عده‌ای شب و روز در تلاش هستند تا نتیجه آزمایش‌های خود را از گیاهان به اطلاع جهانیان برسانند و تا اندازه‌ای هم در این کار موفق شده‌اند؛ ولی سوال من این است که چرا مقامات صلاحیت‌دار از اینکه بگویند ما هم در طب سنتی و گیاهان طبی مطالعه و تحقیق می‌کنیم، ابا دارند؛ مگر همین قانون ابن‌سینا نیست که هزار سال است مورد استفاده تمام اطبای جهان است، مگر اکثر دانشمندان و اطبا نظر نداده‌اند که گیاهانی که ابن‌سینا از آن یاد کرده است، همه مفید و درمان‌بخش است؟ پس چرا نمی‌آیند و رابطه‌ای بین طب سنتی و طب مدرن برقرار نمی‌سازند تا برای پیشرفت هر چه بیشتر هم از همین دکتر علفی استفاده کنند.

به هر حال من و عده‌ای از همکارانم آمادگی خود را برای دفاع از «دکتر علفی» اعلام می‌داریم و در عوض خواستار بستن دکان‌های عده‌ای طبیب پول‌پرست و نیز شیادانی که عروسک پشت پرده می‌فروشند، هستیم.

  بیچاره ماهی‌ها

مهندس هـ - صالح خرم طی نامه‌ای برای روزنامه اطلاعات نظریات خود را درباره دکتر علفی چنین خلاصه می‌کند: دکتر «اولیور وندل هول» پروفسور سابق داروسازی دانشگاه هاروارد می‌گوید: «من جدا معتقدم اگر همه مواد دارویی را بتوان ته دریا فرستاد، برای بشر نافع‌تر خواهد بود، ولی بیچاره ماهی‌ها!»

البته این آقای پروفسور می‌دانست که ممکن نیست داروها را به ته دریا فرستاد؛ زیرا وقتی برای مصرف دارو تاکنون چند هزار میلیون دلار تبلیغ شده و هر ساله قریب به یکصد میلیون دلار به رسم تحفه و هدیه وسیله تراست‌های دارویی به دانشگاه‌ها و اورژانس‌های ملی و درمانی کمک می‌شود، چطور می‌شود این صنعت سودآور را به نفع بشر از بین برد.اگر دانشکده‌های پزشکی ما، پزشکان ما، داروسازان ما از کشورهای دیگر چشم بسته تبعیت می‌کنند، چرا دادگاه‌های ما برای از بین بردن طبیب گیاهی از آن روش تقلید نکنند؟متاسفانه مداوای بدون داروی شیمیایی آن‌چنان در تنگنای تبلیغات قرار گرفته است که فقط برای تحریف واقعیت و مشوب کردن اذهان به کار می‌رود. ما اخباری راجع به مداوای امراض به وسیله پزشکانی که با عقل و تجربه قدما با روش‌های بدون تجویز داروهای شیمیایی، مانند طبیعت درمانی، سرشت‌درمانی، استخوان‌درمانی (مشت و مال) و جدیدا سوزن‌درمانی نمی‌خوانیم؛ زیرا تراست‌های دارویی برای سرکوب کردن این نوع مداواها تدابیر خیلی سختی را به کار بستند تا کم‌کم این نوع مداوا از بین رفت و دکتر علفی‌های بسیاری محکوم شدند.

  داروهای مضر

برخلاف عقاید دکترهای شجاعی که می‌گویند غیر از چند دارو از پانزده هزار قلم دارو بقیه مضر و زیان‌بخش است، امروزه کلیه این داروها در کتاب‌های کلاسیک دانشکده‌های طبی توصیه و پیشنهاد شده و همه کوشش‌ها برای ترغیب دانشجویان پزشکی به ازدیاد مصارف دارو مبذول می‌شود و به این دانشجویان تفهیم می‌کنند که گویا بدن انسان برخلاف نوامیس طبیعت به دارو احتیاج دارد و بشر مانند حیوانات که بدون خوردن داروهای شیمیایی زندگی می‌کنند، خلق نشده است. البته باید شهامت جناب آقای دکتر آرمین، رئیس دانشگاه پزشکی دانشگاه تهران را ستود که در سخنرانی باشگاه ایران جوان نیمی از داروها را بیهوده خواند و قبول فرمایید از روزی که ایشان نطق «با کوکتل‌های دارویی بیماران را نکشید» را ایراد کردند، من در انتظار عکس‌العمل سوداگران دارو هستم.آقای دکتر آرمین می‌گوید: دانشجویان طب را باید ارشاد کنیم و از فعالیت و نیز تئوری‌های دارویی در بیمارستان‌ها حتی‌الامکان جلوگیری کنیم و دانشجویان را عادت ندهیم که کورکورانه در این فعالیت‌های شوم شرکت کنند و تحت تاثیر و زور ویزیتورهای دارویی قرار بگیرند.نکته بسیار جالبی را جناب آقای دکتر آرمین یادآور شدند که با آنکه ترتیب حمایت از حیوانات، ماشین‌آلات، معادن، آثار باستانی به وجود آمده ولی هنوز برای بیماران این حمایت و حفاظت در نظر گرفته نشده است، یعنی سود و زیان بیماران اکثرا در نظر گرفته نمی‌شود.

  مدحت امیدواری، وکیل درجه اول دادگستری

من پیش‌بینی می‌کنم به زودی مرکزی به وجود خواهد آمد که هر اظهار مخالف درباره زیان‌های مصرف دارو را خفه کند.حقیقتا بالاتر از شهامت جناب آقای دکتر آرمین شهامت روزنامه اطلاعات است که در همین مدت کوتاه که تغییرات فاحشی در روزنامه اطلاعات به وجود آمده، بدون ترس و وحشت اقدام به نشر مطالبی کرده است. در این مورد می‌توان از مقالات «مشت و مال در معالجه بیماری‌ها موثر است»، «دکتر علفی در تجربه طب ابن‌سینا»، «باکوکتل‌های دارویی بیماران را نکشید» و «طب قدیم در دادگاه» نام برد.من پیوسته در انتظار واکنش سوداگران دارو هستم، چون به نحوه مبارزه ناجوانمردانه‌ تراست‌های دارویی آشنا هستم و بر اثر مقالات انتقادی که سال‌ها پیش در همین روزنامه نوشتم، به نحوه مبارزه آنان وقوف بیشتری پیدا کردم.

  تراست‌های دارویی

آقای ابوالقاسم بهشهری (دکتر علفی)، باید بداند که در کشورهای بزرگ امثال او اشخاص مهم‌تر از او را خفه کردند و حتی آنها را به پای میز محاکمه کشیدند. یک راه ساده، تحریک چند حقه‌باز است که شهادت دهند گیاهانی که دکتر علفی‌ها تجویز کرده‌اند، بدون ارزش دارویی بوده و باعث ناراحتی‌های فلان و بهمان شده است، در حالی که همین شاهدان ممکن است از نوع فرآورده مورد شهادت هیچ‌گونه اطلاعی نداشته باشند.اگر در آن کشورهای بزرگ بودید و بالاترین درجه تحصیلات تخصصی طبی را داشتند، متوجه می‌شدید که تراست‌های دارویی چگونه با صرف مبالغ زیادی مخالفان تجویز دارو را پای میز محاکمه می‌کشانند.آنها برخلاف وجدان و صداقت ادامه کار را برای هزاران پزشک غیرممکن کردند. نمی‌دانم آقای بهشهری، چگونه به خود جرات داده است که برخلاف منافع کارخانه‌های داروهای شیمیایی قدعلم کند؟


دبیر کل سازمان نظام پزشکی:

دکتر علفی‌ها را تعقیب می‌کنیم

دکتر حفیظی، دبیر کل سازمان نظام پزشکی اعلام کرد که هر کس بدون پروانه پزشکی در امر طبابت دخالت کند، تحت تعقیب قرار می‌گیرد. وی اضافه کرد: «شناساندن مبانی طب قدیم مخصوصا معرفی بزرگان طب ایران به پزشکان به وسیله دانشگاه‌ها و صاحب‌نظران و اهل تحقیق و استفاده به موقع و به مورد از موازین طب قدیم به وسیله پزشک هم، قابل توصیه است و هم مفید. ولی دفاع از دکتر «علفی‌»ها و اجازه به این قبیل افراد که بیماری‌ها را طبق اصول قرون وسطی، بی‌اطلاع از موازین پزشکی جدید، معالجه کنند بسیار بی‌مورد و بیشتر به شوخی شبیه است و از آن بدتر تخطئه طب جدید است و موضوع مانند آن است که کسی مسافرت با طیاره را محکوم و از مسافرت با اسب و قاطر دفاع کند!»

دکتر حفیظی افزود: «تبلیغ این مسائل موجب انحراف مردم، مخصوصا کم سوادی از موازین درمانی صحیح و چه بسا موجب مخاطرات بسیار می‌شود.

بنا بر استدلال فوق، سازمان نظام پزشکی هر کس را که بدون پروانه پزشکی و تحصیلات پزشکی در امر طبابت و درمان مردم دخالت کند، تحت تعقیب قرار خواهد داد.»


بیماران دکتر علفی، گواهی می‌دهند

بیماران دکتر علفی، گواهی می‌دهند که این مرد صاحب اطلاع از طب جعفری و طب ابن‌سینا، دردهایشان را با داروهای گیاهی شفا داده است.اینان که پس از انتشار گزارش‌های مربوط به دکتر علفی از پیگرد قانونی او ناراحت شده‌اند، نظرات و گواهی‌شان را درباره دکتر علفی در اختیار «اطلاعات» قرار داده‌اند.

  تشخیص «کولیت» به جای آپاندیسیت

آقای اسمعیل اکبری که یکی از مراجعان دکتر علفی است درباره بیماری و سبب مراجعه خود به دکتر علفی چنین می‌گوید:

مدتی بود که از درد دل ناراحت بودم و مرتبا به دکترها مراجعه می‌کردم و چند مرتبه از معده‌ام عکسبرداری کردند و همه دکترها گفتند که من مبتلا به «کولیت» هستم و باید از خوردن بعضی غذاها خودداری کرده و مرتبا تحت رژیم باشم.تا اینکه یک شب از فشار درد از خود بیخود شدم و یکی از همسایگان، شبانه مرا به منزل «دکتر علفی» برد. او پس از معاینه کوتاهی گفت: این جوان مبتلا به آپاندیسیت است و از من کاری ساخته نیست، باید هرچه زودتر او را به بیمارستانی برسانید تا تحت‌عمل قرار بگیرد.همان شب مرا به بیمارستان «مدائن» می‌رسانند و مورد عمل قرار می‌دهند که پرونده امر در آن بیمارستان موجود است. پس از چند روز که از بیمارستان مرخص و سلامتی کامل خود را به‌دست ‌آورده بودم، نزد پزشکی که مرض مرا کولیت، تشخیص داده بود رفتم و از او گلایه کردم.دکتر در جوابم گفت: زیاد نگران نباش. فعلا که عمل کرده‌ای و سلامت خود را به‌دست آورده‌ای؛ حالا هرچند گاه برای تشکر و قدردانی، نزد دکتر علفی می‌آیم.آقای محمد جلالی، کارمند شهرداری تهران که از احضار دکتر علفی به دادگستری سخت نگران و ناراحت است، چنین می‌گوید: من مدت‌ها از غده‌ای که روی سینه‌ام بود، رنج می‌بردم و هرچه هم به اطبا مراجعه کردم، اثری نبخشید. این غده روزبه‌روز نگرانی من و خانواده‌ام را بیشتر می‌کرد؛ به‌طوری‌که من که به ورزش خیلی علاقه‌مند بودم، نمی‌توانستم حتی برای یک بار دمبلی بلند کنم؛ چون بلافاصله درد غده شدید می‌شد و مرا کلافه می‌کرد.به ناچار و از روی ترس به «دکتر علفی» مراجعه کردم. او پس از معاینه مختصری، گفت: نگران نباش، چیز مهمی نیست. و یک قوطی کوچک را که حاوی مقداری روغن سیاه‌رنگ بود، به من داد و گفت: این روغن را بر روی غده بگذار، حتما خوب خواهی شد.من با ناباوری روغن را گرفته و به منزل بردم و پس از آنکه سه مرتبه از آن روغن، روی غده گذاشتم، سر غده باز شد و مقداری خونابه از آن بیرون آمد و پس از چند روز هم جای آن به کلی خوب شد.

  عقیده به طب سنتی

آقای شیرزاد اسدی، یکی دیگر از بیماران دکتر علفی چنین می‌گوید: من خودم تحصیلکرده هستم و به علم طب به‌خصوص طب امروز، عقیده دارم و احترام می‌گذارم. علم پزشکی و جراحی در این سال‌ها حقیقتا مایه شگفتی است؛ ولی این نکته را نمی‌توانم کتمان کنم که به طب سنتی و گیاهی هم عقیده دارم؛ البته نه مراجعه به هر عطار و سقط فروشی که در هر کوچه و بازار فراوان است و مردم ساده‌دل را فریب می‌دهد. به هر حال من مدتی از درد کمر رنج می‌بردم و خلاصه بگویم با دو بسته از همین گیاهان «دکتر علفی» که ۱۰ روز صبح دم کرده و می‌خوردم، سلامت و بهبود خود را به‌دست آوردم.آقای احمدقره‌گزلو، که کارمند یکی از ادارات دولتی است، درباره طب سنتی چنین عقیده دارد و می‌گوید: از طب سنتی و گیاهان طبی غافل نشوید، من سال‌ها از نفخ معده رنج می‌بردم و با وجود اینکه مرتبا به دکتر و دارو متوسل می‌شدم، پس از چند روز بهبودی مجددا نفخ شکم شروع می‌شد؛ به‌طوری‌که از غذا خوردن به کلی افتاده بودم تا اینکه برای ماموریتی اداری به همدان رفتم. در آنجا به توصیه چند تن از دوستان به یکی از گیاه‌شناسان مراجعه کردم و او با توصیه چند گیاه مانند زیره، زنیان، بادیان و مخلوطی از گلاب و نبات، ناراحتی مرا تا این تاریخ برطرف کرده و هر وقت هم که احساس می‌کنم ناراحتی دارم، در تهران به همین «دکتر علفی» مراجعه کرده و آن نسخه را تجدید می‌کنم.

 

p5
روزنامه اطلاعات-25دی1350