تاثیر نظریه اقتصاد ملی فریدریش لیست بر تصمیمات رضاخان

 

لیست به‌سبب عقاید سیاسی، مورد تعقیب قرار گرفت و به آمریکا گریخت. پس از چندی دوباره به کشورش بازگشت و در کار ایجاد اتحادیه اقتصادی دولت‌های آلمان، نقشی بس مهم ایفا کرد. او در زندگی پرماجرای خود، یک هدف بیشتر نداشت و آن هم تحقق وحدت و عظمت آلمان بود و به‌خاطر این هدف، دمی از تلاش و کوشش فروگذار نکرد. زمانی، به بسط و توسعه ارتباطات میان نقاط مختلف آلمان و مخصوصا تشویق احداث خطوط آهن پرداخت. سپس تمام تلاش خود را بر تامین رشد صنایع میهن خود، از طریق حمایت از محصولات و مصنوعات ملی

گذاشت.

عمده‌ترین نظر لیست، اهمیت شایانی است که برای «ملت» به‌عنوان یک واحد مستقل اقتصادی قائل شده و در این زمینه به مخالفت صریح با کلاسیک‌ها برخاسته است.

اساس  نظرات لیست منتج از ایده مقایسه‌ای است؛ که میان توسعه اقتصادی سه کشور انگلستان، ایالات‌متحده و آلمان انجام داده است:

۱) مبادله آزاد یا سیستم حمایتی؛ به‌نظر لیست تاریخ نشان می‌دهد کشورهایی که دارای شرایط مساعد پیشرفت بودند، پنج مرحله از مراحل تکامل را طی کرده‌اند:

۱-  مرحله توحش؛ که افراد جامعه با چیدن میوه درختان و شکار حیوانات معاش خود را تامین می‌کردند.

۲-  مرحله شبانی؛ افراد از طریق دامداری و پرورش حیوانات زندگی می‌کردند.

۳- مرحله‌کشاورزی؛ در این مرحله از تمدن، زمین مورد بهره‌برداری قرار گرفته و افراد جامعه از طریق کشت و زرع، معیشت خود را تامین می‌کردند.

۴- مرحله کشاورزی و صنعتی؛ کشاورزی همگام با فعالیت‌های صنعتی توسعه می‌یابد.

۵- مرحله کشاورزی، صنعتی و بازرگانی؛ که علاوه ‌بر دارا بودن خصوصیات مراحل قبل، از فعالیت‌های مهم تجاری برخوردار است که همان مرحله اقتصاد جامع است.

سیستم مبادله آزاد برای سه مرحله اول تمدن کافی است؛ ولی برای اینکه از مرحله سوم به چهارم برسیم، یک رژیم حمایتی، لازم و ضروری است. ولی به محض اینکه کشور از لحاظ اقتصادی قوی و قادر به رقابت شد، بازگشت به آزادی مبادله، لازمه توسعه تجارت و مبادلات بین‌المللی است.

به‌نظر لیست، آلمان، در چنین شرایط تبدیلی‌ای قرار داشته و نمی‌تواند صنعت خود را بدون دارا بودن یک سیستم حمایتی، در رقابت با کالاهای انگلیسی توسعه ببخشد و سیاست حمایتی، یک سیاست موقتی و محدود است و این سیاست، فقط در دوره صنعتی‌شدن قابل استفاده است.

۲) توسعه صنایع؛ به‌عقیده لیست، بسط و توسعه صنایع، مزایا و محاسنی دارد. ملتی که اساس فعالیتش بر کشاورزی باشد، همواره دستخوش رکود و تهی‌دستی خواهد بود.

در صورت افزایش جمعیت، فعالیت کشاورزی قادر به تامین اشتغال مکفی و رضایت‌بخش نفوس اضافی نخواهد بود و سرانجام کار چنین ملتی به فقر و انحطاط خواهد رسید. به‌نظر او توسعه صنایع، بیش از همه به‌نفع خود کشاورزان است، چراکه از طریق ازدیاد درآمدها، سبب افزایش محصولات کشاورزی و درنتیجه ارتقای سطح زندگی و رونق کار ایشان می‌شود. لیست که برای توسعه صنایع، هوادار جدی یک سیاست حمایت از مصنوعات ملی بود، کاربرد همین شیوه را در مورد کشاورزی، مطابق مصلحت نمی‌دانست.

۳) توسعه ملت‌های ضعیف؛ تنها راه رشد، توسعه و نمو نیروهای تولیدی ملت‌های ضعیف، حمایت از ایشان در مقابل رقابت خارجی است. ولی این حمایت، باید نه عمومی باشد و نه دائمی؛ بلکه باید به مرحله بسط و توسعه اقتصادی ممالک و پیدایش و نمو آنها محدود شود.

یکی از انتقادات لیست به مکتب کلاسیک‌ها عقیده آنها به‌وجود قوانین اقتصادی جهان‌شمول مبتنی بر فردگرایی است. به‌نظر وی، منافع ادعایی آزادی تجاری مورد نظر اسمیت و دیگر کلاسیک‌ها، جهان‌شمول نبوده، بلکه هر کشور با توجه به شرایط خاص خود و با وضع تعرفه باید از محصولات داخلی حمایت کند.

لیست نگرش مادی‌گرایانه مکتب کلاسیک را نیز نقص جدی این مکتب تلقی می‌کرد. از نظر او قدرت مولد یک ملت، شامل فرهنگ، مذهب و عناصر مهم دیگری است که رابطه این عناصر با یکدیگر، تنها یک رابطه مادی و فنی نیست.

به‌نظر لیست، زندگی، بسیار فراتر از ارزش مبادله و ارزش مصرف است؛ که شعار اصلی کلاسیک‌ها است.

وی هدف علم اقتصاد را حرکت برای حل‌وفصل مسائل و مشکلات ملی می‌دانست و دیدگاه خصوصی‌نگر کلاسیک را در این رابطه رد می‌کرد.

او برای حضور دولت در اقتصاد، اهمیت زیادی قائل است و موقعیت هر کشور در امور اقتصادی را به اعمال سیاست‌های اقتصادی دولت مرتبط می‌سازد.

- از مقاله‌ای به قلم حسین کفشگر‌جلودار

p22- (6)