مناقشه بودجهای میلسپو با رضاخان
البته نباید فراموش کرد که رئیسالوزرای فعلی، یا همان سردارسپه، از زمان ورود هیات آمریکایی به ایران و حتی قبل از آن، وزیر جنگ هم بوده است. از همان ابتدا، سیاست آشتیجویانهای با وزیر جنگ در پیش گرفتیم تا از حمایتهای ارتش برای جمعآوری مالیاتها برخوردار شویم. طبیعتا هدف ما تخصیص بودجه کافی برای ارتش هم بود تا بتواند امنیت و نظم کشور را حفظ کند ولی متوجه شدیم که بودجه ارتش خیلی زیاد است و تقریبا به ۵۰ درصد کل بودجه مملکت بالغ میشود که هنوز هم همینطور است. احساس کردیم میتوانیم گوشهای از منابعی را که وزارت جنگ به هدر میدهد کاهش دهیم، تا به این ترتیب هم هیات آمریکایی را جا بیندازیم و هم کارمان را شروع کنیم. بدیهی است که هر هیاتی که وظیفه سروسامان دادن به مالیههای یک مملکت و ایجاد اعتبار برای آن در خارج را دارد، نمیتواند نسبت به هدر رفتن منابع بیاعتنا باشد، بهخصوص وقتی کمکهایی را که توقع دارد نمیبیند و برخی صرفهجوییها برای ادامه کارش حیاتی است. اگر اشاره به بودجه خیلی زیاد وزارت جنگ [برای اثبات اتلاف منابع در این وزارتخانه] کافی نیست، هزینههای غیرضروری آن وقتی روشنتر میشود که بدانیم رئیسالوزرای فعلی که چند سال پیش یک سرباز صفر قزاق بیشتر نبود و جلوی درب سفارت بریتانیا نگهبانی میداد، حالا دو خانه ویلایی در تهران، چندین روستا در مازندران و چند دستگاه اتومبیل دارد و اینکه طبق گزارش منابع موثق، چند ماه پیش مبالغی در حدود ۲۰۰ هزار دلار به اروپا فرستاده است؛ اینکه مبلغ ۴۰ هزار تومان به وزارت فواید عامه «هدیه» کرده است؛ اینکه، طبق گزارش منابع موثق، عادت داشته به خزانه وزارت جنگ برود و چندین دسته اسکناس بدون آنکه آنها را بشمارد به جیبش بگذارد؛ اینکه شایع است که فرماندهان ارشد ارتش در چند سال گذشته ثروتمند شدهاند؛ اینکه اخیرا تعدادی هواپیما، تانک، خودروی زرهی و تجهیزات بیسیم خریداری شده که هر چند ممکن است مفید باشد، اصلا واجب نیست؛ و بالاخره اینکه وزارت جنگ هیچ حساب و کتابی به وزارت مالیه پس نداده است، هر چند سردار سپه در اولین ملاقاتش با من قول چنین کاری را داده بود. وقتی که داشتیم بودجه سال ۱۳۰۳(سال بودجه کنونی، ۱۹۲۴) را آماده میکردیم، با وزیر جنگ صحبت کردم و او را متقاعد ساختم به بودجهای که معادل بودجه سال گذشته بود، رضایت بدهد. با وجود این، در بودجه سال ۱۳۰۳ ردیفی برای مالیاتهای جدید در نظر گرفته بودیم که طبق برآورد ما یک میلیون تومان درآمد ایجاد میکرد. من به سردار سپه توضیح دادم که اگر این مالیاتها تحقق نیابد، از عهده هزینههای پیشنهادی برنخواهیم آمد. او بودجه را قبول کرد و قول داد که لوایح مالیاتی را از تصویب مجلس بگذراند. وقتی که مجلس تشکیل شد، او بهجای اینکه علاقهای به برنامه بودجه یا لوایح مالیاتی نشان بدهد، هفتهها وقت ارزشمند را تلف کرد تا مجلس را وادار به تصویب نظام جمهوری(یعنی دیکتاتوری) کند.
از مقالهای به قلم دکتر محمدقلی مجد ،ترجمه: مصطفی امیری