قدرتگیری آتاتورک
آتاتورک در جنگجهانی اول بهعنوان فرمانده لشکر ۱۹ ارتش عثمانی در نبرد چاناکقلعه شرکت کرد و بهدلیل موفقیت در متوقف کردن حملات گالیپولی به شهرت زیادی دست یافت. محمدرضا چیتسازان در مقالهای به شرح تاثیرپذیری رضاخان از شیوه حکومتداری آتاتورک پرداخته و نوشته است: رضاشاه در خرداد ۱۳۱۳ در راس هیاتی بلندپایه که شامل هفده نفر میشد و اکثرشان کارشناسان نظامی بودند، به ترکیه سفر کرد. در میان رهبران جهان، رضاشاه اولین کسی بود که به قدرت رسیدن آتاتورک در ترکیه را به وی تبریک گفت. رضاشاه به همین مناسبت هدایایی برای او به ترکیه فرستاد که همین امر زمینهساز نزدیکی دو کشور و در نهایت سفر وی به ترکیه شد، اما در مورد سفر وی و آنچه رضاشاه از آتاتورک آموخت باید گفت که در سطح کلان، آموخته پهلوی اول از آتاتورک شیوه نوسازی این رهبر مدرن ترک بود.
در مجموع سه شیوه نوسازی را میتوان مطرح کرد: یکی از آنها شیوهای است که کشورهای آمریکا و انگلستان آن را در پیش گرفتند و به نوسازی دموکراتیک مشهور است، شیوه دوم شیوه نوسازی کمونیستی یا توتالیتر است که کشورهای چین و روسیه از آن استفاده کردند، اما شیوه سوم، نوسازی از بالاست که در آلمان و ژاپن اجرا شد. شیوه توسعه و نوسازی که رضاشاه از آتاتورک آموخت یکی از انواع مشهور نوسازی از بالاست که در آن دخالت دولت بهعنوان پیشگام و هدایتگر توسعه و صنعت تعریف شده است.
در این شیوه، رضاشاه به تقلید از آتاتورک اروپا را الگو قرار داد و سیاست غربیسازی را در پیش گرفت. از نظر این دو رهبر، نوسازی فرآیندی اجتنابناپذیر و البته مطلوب بود. در واقع آنها نوسازی را فرآیندی تبدیلدهنده قلمداد میکردند و در پی تبدیل تمام وجوه سنتی به مدرن بودند. البته در این میان دو ویژگی از مکتب نوسازی را در رویکرد آنان نمیتوان مشاهده کرد: یکی مساله تدریجی بودن این فرآیند است و دیگری جامعیت و بههمپیوستگی عرصههای گوناگون آن. هم رضاشاه و هم آتاتورک در پی آن بودند که نوسازی را به زور سرنیزه به سرانجام برسانند و مردم را به سمت آن سوق دهند. آنها به رقابتهای سیاسی و حزبی اعتقادی نداشتند. این دو رهبر هرچند تغییر در عرصههای فرهنگ، دین، اقتصاد و آموزش را با شدت و حدت هرچه تمامتر دنبال کردند، پس از به قدرت رسیدن، نوسازی در عرصه سیاست را به کندی دنبال کردند یا اصلا پیگیری نکردند.
ارسال نظر