از نظر او در دولت مشروطه پادشاه مقدس است و مسوولیت‌ها و در نتیجه انتقادها باید متوجه وزرای دولت باشد. پادشاه مشروطه بر خلاف سلطان مستبد دارای اموال و املاک شخصیه است که پس از مرگ او لزوما به پادشاه بعدی نمی‌رسد و مهم‌تر از همه اینکه اداره لشکر بر عهده مجلس است و مجلس آن را بر عهده وزارت جنگ می‌گذارد. وظیفه شاه تنها امضا در حاشیه صلح نامه به وقت صلح است و جز آن مسوولیتی بر گردن او نیست.با توجه به دیدگاه مجدالاسلام ضرر استبداد پیش از هر چیز متوجه شخص شاه است؛ زیرا سلطنت و ملت مکمل هم بوده و تنها باید به ارتقای وطن بیندیشند. او در نامه‌ای خطاب به محمدعلی‌شاه به او هشدار می‌دهد که اسیر مقاصد استبدادطلبان نشود و توصیف جالب توجهی از رابطه شاه و ملت عنوان می‌کند که آن را می‌توان بازنگری در واژه‌ها و تعریف مجدد آنها یاد کرد: «ملت بنده و زرخرید پادشاه نیستند، بلکه پادشاه خادم و حافظ واقعی ملت است.»جامعه ایران با پذیرش مشروطه از جامعه سنتی پا به جامعه مدرن گذاشت. در جامعه سنتی شاه در رأس قدرت و مردم تنها پذیرای حاکمیت هستند. در این نوع جامعه حرف و عمل شاه عین قانون است، بنابراین سایر اعضای جامعه تنها با پذیرش مقام شاه و حرمت به او در جامعه به نظم و ثبات دست می‌یابند.

 

از مقاله‌ای به قلم مریم کمالی