معتمدالملک که از طرف سپهسالار حاکم خراسان مناسبت برادری و سمت وکالت دارد در تهران است. تشریفات زیاد از هر قبیل فراهم آوردند. میدان توپخانه را آرایش دادند. بیرق زدند. چادرها برافراشتند. موزیکچیان اخبار دادند. شربت و شیرینی و اقسام میوه فراهم آوردند. وجه نقد و شاهی هم به جهت پیشکش آستان پادشاهی حاضر کردند. صبح آن روز اسب و کالسکه سه ساعت به غروب مانده خبر شده بود. علی‌الغفله موقوف فرمودند. متعذر به کسالت شدند و ناظم خلوت مامور شد رفت ولیعهد و نایب‌السلطنه را آورد و شاهزاده‌ها را مامور حضور افتتاح فرمودند و خود نرفتند. اگرچه شنیدم جناب آقا و سایر وزرا هم بودند اما خیلی برای معتمدالملک که تشریفات فراهم آورده بود و به جهت دشمنی که با شخص فابیوس دارند شاه را ترسانیده بودند که جمعیت و ازدحام زیاد است اگر تشریف بیاورید بیم خطر است... شاه پانزده روز بعد یعنی شب شنبه ۲۷ ذی‌قعده به تماشای چراغ گاز به خیابان و میدان توپخانه رفت. این کارخانه چندان دوام نیافت زیرا تهیه زغال‌سنگ و گاز لازم در ایران آسان نبود و متخصصی برای آن وجود نداشت و از همه مهم‌تر اندکی بعد سپهسالار بانی آن درگذشت. چند سال بعد یک نفر ایرانی این کارخانه را به ۱۰ هزار لیره خرید و در ۱۳۰۹ آن را به یک کمپانی بلژیکی موسوم به «کمپانی عمومی بلژیکی روشنایی و حرارت در ایران» فروخت. این کمپانی هم پس از آنکه ماشین‌های زیادی به ایران آورد کارش پیشرفت نکرد و کارخانه‌اش بسته شد. ضمنا باید دانست که مکانیک کارخانه چراغ گاز «بوآتال» فرانسوی بود که تا آخر عمر در ایران ماند و در وبای سال ۱۳۲۲ در شمیران درگذشت.

منبع: حسین محبوبی‌اردکانی، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰.