گفتهها
یحیی دولتآبادی چنین مینویسد: «تیمورتاش دربار باشکوهی برای پهلوی مرتب میکند و طولی نمیکشد که مرجع کل امور مملکت و واسطه همه با شاه واقع میگردد، غیر از نظامیان و کارهای مربوط به نظام، چراکه شاه پهلوی در کارهای نظامی مانند ایام وزارت جنگ خود دخالت تام کرده به هیچکس هیچگونه رخنه نمیدهد، اما در غیر کارهای نظامی شاه پهلوی حاجتمند وجود چنین شخصی است، مخصوصا در مسائل مربوط به خارجه و بالاخص به کار روی بلشویکها که از آنها اندیشه دارد و در دست داشتن شخصی را که زبان آنها را بداند و با چربزبانی بتواند آنها را به مصلحت اغفال کند، مغتنم میشمارد.»
به این ترتیب رضاخان موفق شده بود حداکثر بهره در اداره کشور و روابط بینالملل را از درایت و تجربه تیمورتاش ببرد، البته به غیر از امور نظامی که خود شخصا و به تنهایی اداره میکرد. رضاخان متوجه میشود که انگلیسیها از تمام جزئیات، یعنی حرفهای او در هیات دولت و انداختن پرونده نفت در بخاری خبر دارند، بلافاصله رضاشاه بدون دلیلی سوءظن را متوجه خود تیمورتاش میکند. تقیزاده در کتاب خاطرات خود نقل میکند: «بیچاره تیمورتاش تقصیری نداشت، ولی رضا شاه میگفت سوراخ خود تیمورتاش است و از طریق اوست که آنها مطلع شدهاند. این شد که همان روز جمعه که دفتر هم نبود به او کاغذ نوشت که از وزارت دربار معاف است. فردا که ما رفتیم دیدیم تیمورتاش نیست...»
ارسال نظر