مشروطه، حرکت به سمت مردم محوری
هرچند جنبش مشروطه عناوینی چون «انقلاب» هم به خود دیده است و در معنای انقلاب درگیری و دگرگونی همهجانبه نهفته است، مشروطه جنبشی مدنی با هدف تغییر بود که در آن همه نوع فردی از مردم فعال بود: از افراد حکومتی گرفته تا افراد غیرحکومتی؛ از اصحاب قلم گرفته تا اصحاب سخن؛ از پولدار تا بیپول. به عبارت دیگر، حمایت و همراهی «مردم» در بروز و پیشبرد آن کاملا مشهود است و در منابع تاریخی این دوره به صراحت و به تفصیل آمده است.
تاثیر جنبش مشروطیت به حدی بود که حتی با روی کار آمدن رضاشاه دیکتاتور، نهادهای شکلگرفته جدید و ساختار ظاهری درستشده مثل مجلس و قانون اساسی از بین نرفتند و وی در همان قالب فعالیت کرد؛ جریان آگاهییابی و فعالیت روزنامهها، مطبوعات، مجلات و دانشگاهها ادامه پیدا کرد؛ روندی که حتی در زمان ناصرالدین شاه قبل از امضای مشروطه نتوانسته بود بهرغم مخالفت با دارالفنون آن را ببندد. بحث سازماندهی آموزش و قضا و مدیریت مدرن و نظاممند جدید در عین اشکالاتی که برایش مطرح است، در دوران بعد از مشروطه در همین جریان قابل تعبیر است و این به سبب قدرت مردم در شکلدهی به مشروطه در جامعه ایرانی است؛ جامعهای که حوزه مطالباتش روزبهروز با توجه به توانش در دوران جدید، درحال شفاف شدن و حتی عملیاتی و اجرایی شدن است.
ارسال نظر