تاثیر جنبش مشروطیت به حدی بود که حتی با روی ‌کار آمدن رضاشاه دیکتاتور، نهادهای شکل‌گرفته جدید و ساختار ظاهری درست‌شده مثل مجلس و قانون اساسی از بین نرفتند و وی در همان قالب فعالیت کرد؛ جریان آگاهی‌یابی و فعالیت روزنامه‌ها، مطبوعات، مجلات و دانشگاه‌ها ادامه پیدا کرد؛ روندی که حتی در زمان ناصرالدین شاه قبل از امضای مشروطه نتوانسته بود به‌رغم مخالفت با دارالفنون آن را ببندد. بحث سازماندهی آموزش و قضا و مدیریت مدرن و نظام‌مند جدید در عین اشکالاتی که برایش مطرح است، در دوران بعد از مشروطه در همین جریان قابل تعبیر است و این به سبب قدرت مردم در شکل‌دهی به مشروطه در جامعه ایرانی است؛ جامعه‌ای که حوزه مطالباتش روزبه‌روز با توجه به توانش در دوران جدید، درحال شفاف شدن و حتی عملیاتی و اجرایی شدن است.

منبع: عبدالرحمن حسنی‌فر، «جایگاه مردم در تاریخ سیاسی قدیم و جدید ایران»، پژوهش‌نامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی،۱۳۹۳.