گفتهها
«... چون او میهمان بهشمار میرفت، هر کسی از شنیدن مرگش اندوهگین و پژمرده میشد. به این لحاظ بر آن شدند که جسد کشته را با تجلیل و شکوه بسیاری به خاک بسپارند. با آنکه گرسنگی همه را آزرده ساخته و در این روزها آگاهیهای مدهوشی از سرحد جلفا میرسید.
در بند اینها نشده خواستند روان جوان آمریکایی را از خود خشنود سازند... سراسر راه را از شهر تا گورستان مجاهدان این سو و آن سو رده کشیده با تفنگهای وارونه (به نشانه احترام) ایستادند. شاگردان باسکرویل و دسته فداییان او، ارمنیان، گرجیان، آمریکاییان و همه آزادیخواهان از بزرگ و کوچک با دسته گل بهدست، پیرامون جنازه را گرفته روانه شدند... پس از آنکه او را به خاک سپردند و نشست به یاد او انجام شد، انجمن ایالتی آذربایجان میخواست پولی به آمریکا برای مادر پیر باسکرویل بفرستد؛ ولی دکتر وانیمان (والمان) که ریش سفید آمریکاییها در تبریز بود خرسندی نداد... و قرار شد تفنگ رزمی باسکرویل را که به هنگام کشته شدن در دستش بود، به رسم یادبود برای مادر پیرش بفرستند.»
ارسال نظر