برخورد حکومت پهلوی با خوانین محلی
اقبالالسلطنه با روی کار آمدن رضاخان در سال ۱۳۰۱ بسان گذشته رفتار میکرد و به قوانین دولت هیچ توجهی نداشت. وی که از دیرباز با روسیه روابط اقتصادی داشت، در سال ۱۳۰۰ قرارداد صادرات گندم با این کشور را امضا کرد و این امر از حکومت مستقل و خودمختار وی حکایت داشت. با تغییر سلطنت، دولت پهلوی در آغاز تلاش کرد تا اقبالالسلطنه را بهصورت مسالمتآمیز مطیع حکومت مرکزی کند و امیر طهماسبی بهعنوان نماینده دولت با خان ماکو مذاکراتی مبنی بر ابقای اقبالالسلطنه بهعنوان ملاکی بدون قدرت سیاسی انجام داد اما اقدامات خان ماکو که همچنان سودای خودمختاری را در سر میپروراند، سبب شکست این مذاکرات شد و دولت تصمیم به حذف وی گرفت. بنابراین امیر طهماسبی با خدعه این ملاک قدرتمند را به تبریز برد و خان در آنجا بهصورت مشکوک طی یک سکته قلبی از دنیا رفت. در واقع نوع مواجهه دولت در مصاف با زمیندار و خان بزرگ منطقه ماکو باز هم نشان از ضعف دولت مرکزی و قدرت اجتماعی این خان داشت. چرا که اگر پهلوی مقتدر بود، میتوانست بهصورت قانونی و با بهرهگیری از حق استفاده از زور مشروع و قوه قهریه به خواست خود برسد. اما به دلیل ضعف در اقتدار از شیوههای متداول دورههای گذشته یعنی حقه و نیرنگ برای حذف این زعیم ملاک سود برد.
ارسال نظر