قرارداد مرزی 1937

در مورد رژیم حقوقی اروندرود دو کشور موافقت کردند که رودخانه به‌طور متساوی برای کشتی‌های تجاری تمام کشورها باز باشد. ولی در مورد کشتی‌های جنگی، تنها کشتی‌های جنگی طرفین قرارداد از چنین حقی برخوردارند. کلیه عوارض ماخوذه نیز جنبه حق‌الزحمه داشته و منحصرا برای نگهداری اروندرود و بهبود راه کشتیرانی مصرف می‌شود. مفهوم این امر که «اروندرود برای کشتی‌های تجاری کلیه کشورها باز خواهد بود» از نظر حقوق بین‌الملل آن است که اروندرود یک رودخانه داخلی عراق مانند دجله و فرات نیست، بلکه یک آبراه تقریبا بین‌المللی است که کشتی‌های تجاری کشورها می‌توانند از آن عبور کنند و به این مفهوم عراق نمی‌تواند به‌عنوان اعمال حاکمیت مطلق، همان طور که در مورد دجله و فرات می‌تواند، از ورود کشتی‌ها به آبراه اروندرود نیز جلوگیری کند.

ماده ۴ پروتکل منضم به عهدنامه مرزی ۱۹۳۷، نشانه اعمال نفوذ صریح دولت انگلستان بر هر دو دولت ایران و عراق است زیرا این ماده مقرر می‌کند که هیچ‌یک از مقررات عهدنامه مذکور به حقوق و وظایفی که دولت عراق به موجب ماده عهدنامه ۳۰ ژوئن ۱۹۳۰ نسبت به اروندرود در مقابل انگلیس دارد، خللی وارد نخواهد کرد. ماده ۵ عهدنامه مقرر می‌دارد با توجه به اینکه ایران و عراق منافع مشترکی در کشتیرانی اروندرود دارند، متعهد می‌شوند که قراردادی راجع به نگهداری و بهبود راه کشتیرانی، حفاری، راهنمایی و عوارضی که باید اخذ شود، منعقد کنند. در ماده ۲ پروتکل ضمیمه نیز دو کشور تعهد کردند ظرف مدت یک سال از تاریخ اجرای عهدنامه، قراردادی را که در ماده ۵ پیش‌بینی شده، منعقد کنند.انگلستان بالاخره با انعقاد عهدنامه مرزی ۱۹۳۷ به هدف دیرینه خود رسید و با حمایت از عراق و تهدید و فشار به ایران، موقعیت خود را در اروندرود تثبیت کرد.

«باقر کاظمی»، وزیر امور خارجه اسبق، در مورد نقش انگلیس می‌نویسد: «انگلیس‌ها پیوسته از یک قرن و نیم قبل چه در موقع مذاکرات عهدنامه ارزروم و چه در مذاکرات اسلامبول، چه قبل از جنگ بین‌المللی و چه پس از تشکیل حکومت عراق، در جامعه ملل و ... کوشش کردند ایران را از اروندرود محروم کنند.»