باغ لالهزار «مسکونی» شد
در حدود خیابانهای لالهزار و سعدی امروز باغ بزرگی بوده است، موسوم به باغ لالهزار که برای بیان سرگذشت و تاریخچه آن باید رسالهای جداگانه تدوین شود. باغ لالهزار کاخ بسیار آبرومندی داشت که در آن از نمایندگان و سفرای خارجی پذیرایی میشد. نخستین سیم تلگراف بین این کاخ و کاخ گلستان امتداد یافت و شخص ناصرالدین شاه این پدیده نو را افتتاح کرد (۱۲۷۴ ه. ق). بعدها این باغ جنبه سلطنتی خود را از دست داد و محل گردش اعیان و بزرگان شهر شد و در قسمتی از آن در جبهه شرق باغ وحش بهوجود آمد۱. در مغرب لالهزار و در محل فعلی خیابان فردوسی و ساختمانهای بانک ملی و بانک مرکزی و .
در حدود خیابانهای لالهزار و سعدی امروز باغ بزرگی بوده است، موسوم به باغ لالهزار که برای بیان سرگذشت و تاریخچه آن باید رسالهای جداگانه تدوین شود. باغ لالهزار کاخ بسیار آبرومندی داشت که در آن از نمایندگان و سفرای خارجی پذیرایی میشد. نخستین سیم تلگراف بین این کاخ و کاخ گلستان امتداد یافت و شخص ناصرالدین شاه این پدیده نو را افتتاح کرد (۱۲۷۴ ه.ق). بعدها این باغ جنبه سلطنتی خود را از دست داد و محل گردش اعیان و بزرگان شهر شد و در قسمتی از آن در جبهه شرق باغ وحش بهوجود آمد1. در مغرب لالهزار و در محل فعلی خیابان فردوسی و ساختمانهای بانک ملی و بانک مرکزی و ... باغ دیگری بوده است، بهنام باغ ایلخانی که دیرتر از باغ لالهزار از بین رفته است. این باغ تعلق به ایلخانان بختیاری داشته است.
طولی نکشید که ازدیاد جمعیت باغ لالهزار را تبدیل به یک محله مسکونی کرد، اما محلهای اعیاننشین. بعضی از فرنگیها در اینجا مسکن کردند، سفارتخانههایی که هم اکنون برجاست بهوجود آمد. اشجار باغ قطع شد و دو خیابان ایجاد شد، یکی خیابان لالهزار و دیگری خیابان سعدی. کمکم محلهای پرهیاهو و پرجمعیت شد، ناچار اعیان آرامشطلب زمینهای اطراف باغ نگارستان (شمال میدان بهارستان) را مورد توجه قرار دادند. در نتیجه در اطراف خیابان بهارستان فعلی و در دروازه شمیران، پارکها، باغها و ساختمانهای اشرافی ایجاد شد. از جمله پارک امینالدوله بود که هنوزآثاری از آن بر جا است. بنابراین بهای زمین در اطراف دروازه شمیران بهقدری ترقی کرد که یک زرع زمین به مبلغ دو قران خرید و فروش میشد. که مردم تهران این شعر را زمزمه میکردند:
اینجا رو تهرونش میگن/ اینجا که تو نشستهای دروازه شمرونش میگن/ یواش بیا یواش برو که گربه شاخت نزنه.
۱- ر.ک: مرحوم دکتر محمداسماعیل رضوانی، سندی از تهران قدیم، دفتر دوم گنجینه، زمستان ۱۳۶۸، ص ۱۱۷. (بخشی از مقاله)
ارسال نظر