انگیزه رضاشاه از حمایت آلمانیها
وجود شباهتهای نژادی و فرهنگی موجب شد که رضا شاه در دوران حکومتش روابط نزدیکی با آلمان برقرار کند. به این ترتیب آلمان توانسته بود نفوذ اقتصادی و فرهنگی خوبی در ایران داشته باشد تا جایی که در میان کشورهای اروپایی، آلمان صاحب بیشترین کارشناس درخصوص مسائل مختلف اقتصادی در ایران بود. اگرچه آلمان در جنگ نخست جهانی شکست خورده بود ولی همچنان از نفوذ بسیار خوبی در ایران و طبیعتا منطقه برخوردار بود و این مساله میتوانست خطر بسیار بزرگی برای منافع انگلیس و شوروی بهشمار آید. تا این زمان آلمان در صدر فهرست صادرکنندگان انواع کالا به ایران قرار داشت و افزایش روابط تجاری ایران و آلمان زنگ خطری جدی برای کشورهای متفق ایجاد کرده بود.
وجود شباهتهای نژادی و فرهنگی موجب شد که رضا شاه در دوران حکومتش روابط نزدیکی با آلمان برقرار کند. به این ترتیب آلمان توانسته بود نفوذ اقتصادی و فرهنگی خوبی در ایران داشته باشد تا جایی که در میان کشورهای اروپایی، آلمان صاحب بیشترین کارشناس درخصوص مسائل مختلف اقتصادی در ایران بود. اگرچه آلمان در جنگ نخست جهانی شکست خورده بود ولی همچنان از نفوذ بسیار خوبی در ایران و طبیعتا منطقه برخوردار بود و این مساله میتوانست خطر بسیار بزرگی برای منافع انگلیس و شوروی بهشمار آید. تا این زمان آلمان در صدر فهرست صادرکنندگان انواع کالا به ایران قرار داشت و افزایش روابط تجاری ایران و آلمان زنگ خطری جدی برای کشورهای متفق ایجاد کرده بود. علاوه بر همه اینها وجود جاسوسانی تحت عنوان ستون پنجم که علاوه بر شناسایی منافع کشورهای انگلیس و شوروی در ایران و اطراف آن، راههای ضربه زدن به این منافع و در مرحله دوم دستیابی به آنها را رصد میکردند، ترس بیشتری در میان کشورهای جبهه متفق بهوجود آورده بود.
سرمایهگذاری همهجانبه آلمان در ایران از یکسو و اشتباه استراتژیک رضا شاه مبنی بر حمایت پشتپرده از هیتلر و دلخوشی برای پیروزی وی در نبرد جهانی از سوی دیگر، بیش از پیش دول متفق را نگران کرده بود. این درحالی بود که جنگ از قلب اروپا به شوروی و آسیا کشیده شده و وجود یک کشور متحد در اینجا که دارای موقعیت جغرافیایی ویژه باشد نیز دلایل نوع نگاه کشورهای در حال جنگ به ایران را بیش از پیش برجسته میکرد. حمله متفقین به ایران اگر ضعف دستگاه دیپلماسی و سیاسی ایران را نزد همه آشکار نکرده باشد، وضعیت بسیار بههم ریخته دستگاه نظامی را روشن ساخت. در کمتر از ۵ روز از ورود نیروهای انگلیس و شوروی به خاک ایران، دستور عدممقاومت از سوی رضا شاه بهعنوان شخص نخست مملکت صادر شد. علاوه بر این وزیر جنگ وقت، دستور انحلال ارتش چهل هزار نفری اول و دوم را صادر کرد.
جالب آن است که رضاشاه عدم مدیریت خود بر ارتش و از هم پاشیدن آن را به گردن فرماندهان نظامی انداخت. به این ترتیب، در اواسط شهریور وزیر جنگ و فرمانده کلقوا با دستور رضا شاه دستگیر شدند. به گفته سپهبد محمد نخجوان (امیر موفق): «عصر همان روز (آزادکردن سربازان) که من احضار شده بودم، اغلب امرای ارتش به سعدآباد احضار شده و شاهنشاه در حضور والاحضرت ولایتعهد با عصبانیت هرچه تمامتر، پاگون افسران ارشد ارتش را کنده و آنها را از عملی که انجام داده بودند، سرزنش کردند و مرتبا با فریاد و ناله میگفتند، چرا سربازان را لخت و گرسنه از سربازخانهها مرخص کردهاید و برای نابودی ارتش در اتاق دربسته طرحی تنظیم و نظام وظیفه را ملغی و استخدام سرباز داوطلب را با ماهی ۳۵ تومان حقوق به تصویب رساندید؟
- بخشی از یک مقاله به قلم فرود نودهی
منبع: محمد نخجوان، شهریور 1320، سالنامه دنیا، شماره 18، 1341، ص124.
ارسال نظر