محمدرضا جلالی نائینی، سیاستمدار و نماینده مجلس سنا در خاطراتش آورده است: من خودم در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در دفتر روزنامه باختر امروز (به مدیریت‏ دکتر حسین فاطمی،وزیر امور خارجه‏ دکتر مصدق) در کوچه نظامیه در میدان‏ بهارستان بودم. عده‏ای از تظاهرکنندگان به‏ نفع شاه، از جنوب شهر به میدان بهارستان و به طرف دفتر روزنامه آمدند. پیش از آنکه‏ آنها به دفتر ما برسند، سعید فاطمی‏ (خواهرزاده دکتر حسین فاطمی) که‏ جوان رشید و ورزشکاری بود، مرا بغل کرد و از پله‏ها پایین آورد، چون معلوم بود که این عده به قصد دفتر روزنامه در حرکت بودند و جان ما در خطر بود. ما هنوز در پیچ کوچه‏ بعدی بودیم که آنها به دفتر روزنامه ما رسیدند و ساختمان دفتر روزنامه باختر امروز را آتش زدند. من و مرحوم محمدعلی‏ سفری به اتفاق هم به طرف چهارراه، راه‏ افتادیم و آنجا بودیم و ماندیم تا آنکه بعد از غروب آفتاب خودمان را به منزل رساندیم. محمد علی سفری در کتاب قلم و سیاست‏ خودش، داستان چگونگی جان سالم بردن‏ ما از آن خطر را به تفصیل نوشته است. روز بعد که ۲۹ مرداد بود، ماموران آمدند در منزل ما که مرا توقیف کنند. خدمتکار منزل ما به ماموران، می‏گوید که: «آقا نیست‏ و زنش هم آبستن است، اگر بیایید ممکن‏ است سقط جنین کند.» بنابراین ماموران هم به‏ داخل منزل ما نیامده بودند و بعد مرا در خانه‏ای که بودم، توقیف کردند و به زندان‏ لشکر ۲ زرهی بردند. من نیز مدتی آنجا زندانی بودم.

منبع: ماهنامه حافظ، شماره 33، 1385.