زنان و همسران
اغلب روایتهای موجود از زندگی زنان ایران در طول تاریخ حکایت از غلبه سلطه مردان، حضور زنان در اندرونی و ممانعت مردان از حضور اجتماعی آنان دارد. اگرچه این وضع تقریبا تا پیش از دوران مدرن و ورود مفاهیم جدید که زنان را صاحب حق میدانست، عمومیت داشت اما این مانع از آن نبود که زنانی که گستره بیشتری از توانایی داشتند، از وضع حاکم تبعیت کرده و بر آن گردن نهند. این وضعیت نیز از چشم تیزبین سیاحان فرنگی دور نمانده است. لیدیشیل همسر سفیر انگلستان در زمان ناصرالدین شاه که خاطرات خود در ایران را به رشته تحریر درآورده است و به خصوص توجه ویژهای به اوضاع زنان ایران داشته به این نکته توجه کرده و آن را اینچنین شرح میدهد:
«اگر زنی شعور و درایتی بیش از شوهر خود داشته باشد، معمولا در منزل، سمت فرماندهی پیدا میکند و نه تنها بر سایر زنان حرم، بلکه بر شوهر خود نیز امر و نهی میکند و امور املاک و دارایی او را هم قبضه میکند.
اغلب روایتهای موجود از زندگی زنان ایران در طول تاریخ حکایت از غلبه سلطه مردان، حضور زنان در اندرونی و ممانعت مردان از حضور اجتماعی آنان دارد. اگرچه این وضع تقریبا تا پیش از دوران مدرن و ورود مفاهیم جدید که زنان را صاحب حق میدانست، عمومیت داشت اما این مانع از آن نبود که زنانی که گستره بیشتری از توانایی داشتند، از وضع حاکم تبعیت کرده و بر آن گردن نهند. این وضعیت نیز از چشم تیزبین سیاحان فرنگی دور نمانده است. لیدیشیل همسر سفیر انگلستان در زمان ناصرالدین شاه که خاطرات خود در ایران را به رشته تحریر درآورده است و به خصوص توجه ویژهای به اوضاع زنان ایران داشته به این نکته توجه کرده و آن را اینچنین شرح میدهد:
«اگر زنی شعور و درایتی بیش از شوهر خود داشته باشد، معمولا در منزل، سمت فرماندهی پیدا میکند و نه تنها بر سایر زنان حرم، بلکه بر شوهر خود نیز امر و نهی میکند و امور املاک و دارایی او را هم قبضه میکند. آنطور که من شنیدهام چند تن از درباریها، چنان اسیر زنهای خود هستند که به هیچوجه جرات گرفتن زن دیگر یا شرکت در میهمانیهای دوستانه را ندارند و در مخارج روزانه نیز از ضوابط دقیق زن خویش مجبور به پیروی هستند. در همسایگی ما تاجری بود که هر روز در منزل با زنهای خود داد و فریاد به راه میانداخت و زنهایش طوری در مرافعه بر وی مسلط بودند که روزی چندبار پس از شنیدن فحشهای آبدار آنان، یا از دستشان میگریخت یا کتک مفصلی نوش جان میکرد. بهخاطر دارم که روزی یکی از اعضای سفارتخانه ما برای یک امر اداری و مهرکردن چند سند، به ملاقات وزیر خارجه رفته بود، ولی در موقع مهر کردن اسناد، هرچه بهدنبال مهر وزیر گشتند، آن را نیافتند تا عاقبت کاشف به عمل آمد که زن وزیر، مهر عالیجناب را با خودش به شاه عبدالعظیم واقع در پنج مایلی جنوب تهران که یک محل دلخواه برای زنان تهرانی است برده است.»
ارسال نظر