قتل سرکنسول آمریکایی در تهران
میجر رابرت ایمبری روز جمعه ۲۷ تیر ۱۳۰۳ / ۱۸ ژوئیه ۱۹۲۴ در تهران به قتل رسید. ایمبری نایب کنسول سفارت آمریکا در تهران و دلال کمپانی آمریکایی سینکلر بود. در آن روزها شایعهای بر سر زبانها افتاده بود مبنی بر اینکه یکی از سقاخانههای تهران معجزه میکند. بر پایه این شایعات، مردی لنگ با نوشیدن آب این سقاخانه معروف به «آشیخ هادی» شفا یافته و فرد دیگری نیز به دلیل نپرداختن صدقه به یکی از گدایان آن محل، نابینا شده بود!
به زودی انبوهی از مردم، بهخصوص مردمان لنگ، نابینا و کلا «معلول» و «عاجز»، از چهار گوشه ایران روانه سقاخانه «آشیخ هادی» شدند.
میجر رابرت ایمبری روز جمعه ۲۷ تیر ۱۳۰۳ / ۱۸ ژوئیه ۱۹۲۴ در تهران به قتل رسید. ایمبری نایب کنسول سفارت آمریکا در تهران و دلال کمپانی آمریکایی سینکلر بود. در آن روزها شایعهای بر سر زبانها افتاده بود مبنی بر اینکه یکی از سقاخانههای تهران معجزه میکند. بر پایه این شایعات، مردی لنگ با نوشیدن آب این سقاخانه معروف به «آشیخ هادی» شفا یافته و فرد دیگری نیز به دلیل نپرداختن صدقه به یکی از گدایان آن محل، نابینا شده بود!
به زودی انبوهی از مردم، بهخصوص مردمان لنگ، نابینا و کلا «معلول» و «عاجز»، از چهار گوشه ایران روانه سقاخانه «آشیخ هادی» شدند. روز ۱۸ ژوئیه ۱۹۲۴، درحالیکه گفتوگوهای دولت ایران با شرکت آمریکایی «سینکلر» برای بهرهبرداری نفت شمال ادامه داشت، «میجر رابرت ایمبری» که چهار ماهی پیشتر با سمت کنسولیار دفتر نمایندگی دیپلماتیک آمریکا در ایران، وارد تهران شده بود، همانند بسیاری دیگر، از سر کنجکاوی رهسپار سقاخانه معجزهگر «آشیخ هادی» شد. نشریه معتبر «نشنال جئوگرافیک» آمریکا، دوربینی در اختیار «سرگرد ایمبری» گذاشته بود تا از ایران عکس بگیرد و برای انتشار در آن نشریه بفرستد. کنسولیار تازه به ایران رسیده را در بازدیدش از سقاخانه معجزهگر در تهران، آمریکایی دیگری به نام «ملوین سیمور» همراهی میکرد. «ملوین سیمور» بدون روادید وارد ایران شده و دفتر نمایندگی آمریکا تعهد کرده بود که تا روشن شدن پرونده او، از این آمریکایی قانون شکن، نگهداری کند.
«رابرت ایمبری» و «ملوین سیمور» سوار بر درشکه به سقاخانه «آشیخ هادی» رسیدند. کنسولیار آمریکایی برای گرفتن عکس از سقاخانه با همراه آمریکاییاش، از درشکه پیاده شد و پیش رفت. چند عکسی بیشتر نگرفته بود که خروش «اللهاکبر» جمعیت به هوا خاست. همه دهان به دهان این خبر را پراکنده بودند که «ایمبری» میخواهد آب سقاخانه معجزهگر و شفابخش را مسموم کند. جمعیتی خشمگین به سوی کنسولیار آمریکا و همراه آمریکاییاش هجوم بردند و آنان را زیر رگبار مشت و لگد گرفتند. ماموران نظمیه یا شهربانی آن وقت، زمانی رسیدند که این دو آمریکایی غرقه در خون، نیمه جانی بیشتر نداشتند. «میجر» یا سرگرد «رابرت ایمبری» و همراهش «ملوین سیمور» را شتابان به نزدیکترین بیمارستان رساندند؛ درحالیکه انبوه جمعیت خشمگین، در پی درشکه حامل آنان میدویدند. در بیمارستان، «ایمبری» و «سیمور» را در اتاقهای جداگانه بستری کردند. درحالیکه عدهای از مردم خشمگین، نفس نفس زنان در پی این دو میگشتند، بر پایه روایتی به جا مانده از همین رویداد، این مردمان خشمگین و سرکش، کنسولیار آمریکا را سرانجام یافتند و نوجوانی شانزده ساله با ضربات سنگ او را کشت.
ارسال نظر