جنگ داخلی آمریکا؛ نبردی برای انسانیت یا منافع ایالتی؟
محسن زارع
وقتی از جنگ داخلی آمریکا صحبت میشود تنها واژهای که همپای آن به ذهن متبادر میشود مساله جنگ بر سر بردهداری است. جنگی که به مدت چهار سال (۱۸۶۵-۱۸۶۱) بین ایالتهای شمالی و جنوبی کشور آمریکا درگرفت و در مورد آن کتابها و مقالات زیادی نوشته شده و آثار فرهنگی زیادی همچون رمان، فیلم و عکس برای این رویداد مهم تاریخی خلق شده است. اما واقعیت چیست؟ دلیل اصلی شروع جنگ داخلی در ایالاتمتحده چه بود؟ آیا این جنگ تمام و کمال برای انسانیت و مبارزه با بردهداری شکل گرفت؟ این مقاله تلاشی برای پاسخ به این پرسشها است و سعی دارد نکته بسیار مهمی را که مدتها در رسانهها و حتی در دانشگاهها مغفول مانده روشن سازد.
محسن زارع
وقتی از جنگ داخلی آمریکا صحبت میشود تنها واژهای که همپای آن به ذهن متبادر میشود مساله جنگ بر سر بردهداری است. جنگی که به مدت چهار سال (۱۸۶۵-۱۸۶۱) بین ایالتهای شمالی و جنوبی کشور آمریکا درگرفت و در مورد آن کتابها و مقالات زیادی نوشته شده و آثار فرهنگی زیادی همچون رمان، فیلم و عکس برای این رویداد مهم تاریخی خلق شده است. اما واقعیت چیست؟ دلیل اصلی شروع جنگ داخلی در ایالاتمتحده چه بود؟ آیا این جنگ تمام و کمال برای انسانیت و مبارزه با بردهداری شکل گرفت؟ این مقاله تلاشی برای پاسخ به این پرسشها است و سعی دارد نکته بسیار مهمی را که مدتها در رسانهها و حتی در دانشگاهها مغفول مانده روشن سازد.
ابتدا باید به تفاوتهای اقتصادی ایالتهای شمالی و جنوبی و ریشههای فکری اقتصادی این ایالات در آن مقطع تاریخی پرداخت. ایالتهای شمالی ایالاتمتحده آمریکا در آن مقطع تاریخی تحت تاثیر میراث فکری الکساندر همیلتون، دولتمرد آمریکایی و یکی از پدران بنیانگذار ایالاتمتحده آمریکا، بهدنبال گسترش و حمایت صنایع نوظهور بودهاند. صنایع نوظهور یا صنایع نوزاد به صنایعی گفته میشود که طبق نظر فردریک لیست اقتصاددان آلمانی در مرحله ابتدایی تاسیس قرار دارد و همانند نوزادی است که اگر از آن حمایت نشود، آن صنعت از بین خواهد رفت.
طبق نظر همیلتون و فردریک لیست دولت باید در حمایت از صنایع مداخله کند و این حمایت از نوع حمایتهای تصدیگرایانه نیست که دولت متصدی امری شود بلکه حمایت از صنایع از نوع مداخلات و حمایتهای حاکمیتی است و منظور از این نوع حمایت قانونگذاری حمایتی، وضع تعرفههای بالای گمرکی، توسعه نظام ثبت اختراع، حمایت و حفاظت از حقوق مالکیت و از این قبیل است. برای همین ایالتهای شمالی در پی حمایت و حفاظت از صنایع نوظهوری بودند که تازه سر برآوردند. برای همین از سیاستهای حمایتی چون تعرفههای گمرکی خیلی بالا برای حمایت از صنایع نوظهور خود حمایت میکردند چون چنان که مشخص است این کار موجب میشد که واردات محصولات خارجی تشویق نشود و اگر کالای خارجی (علیالخصوص از انگلستان) وارد کشور شد با قیمت گرانتر یا برابری نسبت به محصولات داخلی باشد.
ایالتهای جنوبی ایالاتمتحده بهطور غالب به کار کشاورزی اشتغال داشتند و صنایع مطرح چندانی نداشتند. این ایالتها برای فراهم آوردن نیروی کار ارزان در مزارع بهدنبال بردهداری رفتند و غالب بردههایی که از کشورهای آفریقایی به ایالاتمتحده آمریکا آورده میشدند در این ایالتها سکنی داشتند. به دلیل گرایش به کشاورزی آنها برای تامین نیازهای خود نیاز به تجارت آزاد داشتند، برای همین بزرگان این ایالت بهدنبال تجارت آزاد با بریتانیا بودند و برای همین از تعرفه پایین گمرکی حمایت میکردند؛ چون میتوانستند کالاهای باکیفیت بریتانیایی را با قیمت ارزانتری بخرند. به این منظور آنها در سال ۱۸۵۷ در کنگره آمریکا وضع تعرفههای فدرالی برای کالاهای وارداتی را مطرح کردند که با نارضایتی صنعتگرایان ایالتهای شمالی همراه شد. اختلاف مهم دیگری که در ایالتهای شمالی و جنوبی ایالاتمتحده وجود داشت مساله نگاه آن دو ایالت به نیروی کار بوده که این باز به تفاوتهای اقتصادی این دو بخش برمیگردد.
ایالتهای شمالی از آنجا که نیروی کار برده در اختیار نداشتند بهدنبال بازارکار آزاد بودند که در آن بتوان با توافقی میان کارگر و صاحبان صنایع میزان دستمزد را تعیین کرد. برای این آنها از آزادی نیروی کار حمایت میکردند اما مسالهای که در ایالتهای جنوبی وجود داشت این توازن را به هم میزد. صاحبان مزارع کشاورزی در ایالتهای جنوبی دارای بردگان زیادی بودند و آنها مجبور بودند به میزانی که این زمیندار یا صاحب مزرعه برای او معین میکند، دستمزد بگیرد یا حتی به ازای غذا و جای خواب برای او کار کند و برای همین توافقی در میان نبود. شخصیت مطرح در آن زمان آبراهام لینکلن رئیسجمهور جمهوریخواه ایالاتمتحده بود. در تاریخ و در رسانه وی را یکی از مصلحترین رهبران تاریخ بهحساب آوردهاند و در این زمینه تقریبا محل تردیدی نیست. اما شخص وی نیز در آغاز جنگ و در سخنرانی عمومی تاکید میکند که میتواند در مورد بردهداری با ایالتهای جنوبی مصالحه کند و این مساله را به روش سیاسی حلوفصل کند اما وی هیچگاه در هیچیک از سخنرانیهای خود مصالحه برای مساله تعرفهها را طرح نکرد و چنین موضوعی اصلا مطرح نبود.
در جمعبندی باید گفت در جنگ داخلی آمریکا بیش از آنکه مساله انسانیت و لغو بردهداری مطرح باشد؛ تعرفهها بودند و نقش تعرفهها در ایجاد جنگ داخلی کمتر از بردهداری و نیروی کار نبوده است. در اینجا میتوان این نتیجه را استنباط کرد که ایالاتمتحده آمریکا بر خلاف آن چیزی که امروزه و بهدنبال رشد ایدئولوژی نئولیبرالیسم در دهه ۱۹۸۰ تاکنون خود را نمایان ساخته، در تاریخ خود همواره از سیاستهای حمایتی برای توسعه صنعتی تبعیت کرده است. تجارت آزاد به معنای آزادی تجارت مطلق وجود نداشته است و همیشه دولتها در امور اقتصادی دخالت داشتهاند و با ابزارهای قانونی چون وضع تعرفهها، حقوق مالکیت و سیاستگذاری نیروی کار، اقدامات حاکمیتی را برای انجام توسعه اقتصادی و توسعه صنعتی انجام میدهند و اگر نیروهایی در داخل یک کشور مانع چنین اموری شوند همانند چیزی که در تاریخ جنگ داخلی ایالاتمتحده آمریکا دیدیم؛ ممکن است با نیروی قهریه و جنگ به آن پاسخ داده شود.
کارشناس ارشد سیاستگذاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی
ارسال نظر