وضعیت نیروی کار در دوران پهلوی دوم
مراکز کارگری ایران در واقع همان مناطقی بود که از سابق در آنها صنایعدستی و کانونهای فعالیتهای تجاری شکل گرفت. ایلات و عشایر و روستاییان و دهقانان یکی از بهترین منابع تامین طبقه کارگر ایران در دوره پهلوی دوم بودند؛ اما منابع دیگری نیز به تامین و تقویت این طبقه کمک میکردند که بهترین آنان پیشهوران بودند. هجوم پیشهوران به مراکز صنعتی در حقیقت به علت ورود کالاهای خارجی در بازار ایران بود که این امر به نوعی حرفه بومی ایران را نیز تحت تاثیر قرار میداد. به این ترتیب صنایع بومی مانند تولید پارچههای پنبهای، ابریشمی و پشمی گرفتار رقابت با کالاهای خارجی میشدند؛ بنابراین شاخههای مختلف این صنایع که تاب مقاومت در مقابل هجوم کالاهای خارجی را نداشتند، از گردونه رقابت حذف و به این ترتیب چندین هزار کارگر به بخش صنایع روی آوردند.
مراکز کارگری ایران در واقع همان مناطقی بود که از سابق در آنها صنایعدستی و کانونهای فعالیتهای تجاری شکل گرفت. ایلات و عشایر و روستاییان و دهقانان یکی از بهترین منابع تامین طبقه کارگر ایران در دوره پهلوی دوم بودند؛ اما منابع دیگری نیز به تامین و تقویت این طبقه کمک میکردند که بهترین آنان پیشهوران بودند. هجوم پیشهوران به مراکز صنعتی در حقیقت به علت ورود کالاهای خارجی در بازار ایران بود که این امر به نوعی حرفه بومی ایران را نیز تحت تاثیر قرار میداد. به این ترتیب صنایع بومی مانند تولید پارچههای پنبهای، ابریشمی و پشمی گرفتار رقابت با کالاهای خارجی میشدند؛ بنابراین شاخههای مختلف این صنایع که تاب مقاومت در مقابل هجوم کالاهای خارجی را نداشتند، از گردونه رقابت حذف و به این ترتیب چندین هزار کارگر به بخش صنایع روی آوردند. تودههای فقیر شهری منبع دیگر تامین طبقه کارگر صنعتی بودند که در حقیقت قشر عظیمی از ثروتمندان را تشکیل میدادند. عمدهترین مناطق صنعتی و کارگری عبارت بودند از؛ تهران، اصفهان، تبریز و خوزستان، اما با ایجاد و توسعه صنایع مدرنتر در دوران پهلوی طبعا مناطق جدیدی نیز به اینها افزوده شد. بررسی ارقام سازمان آمار ایران نشان میدهد که استان مرکزی عمدهترین کانون نیروی کار صنعتی بوده است. در سال ۱۳۵۰ در این استان ۲۲درصد جمعیت شاغل کشور به کار اشتغال داشتهاند.
وضعیت کارگران در سالهای 1332تا 1357
در این فاصله زمانی وضعیت به کلی دگرگون و دچار تحولات عمده شد. بهرغم توسعه بسیاری از کارخانههای مدرن در رژیم گذشته، صنعت ایران بسیار عقب مانده بود و اکثر کارگران در کارگاههای کوچک و ابتدایی، کمتر از ۵۰ نفر کارگر کار میکردند، میزان دستمزدها در این کارگاهها بسار کمتر از کارخانههای بزرگتر و مدرنتر بود. بنابراین اگر کارگاهها نیز در بررسی به حساب آمده بودند، میزان دستمزدها، بسیار کمتر از آنچه برآورد شده، میبود. رژیم گذشته ایران و سخنگویانشان ادعا میکردند که از سال ۱۳۵۳ به بعد میزان دستمزدها بسیار بالا رفته، کارفرمایان ایرانی دائما از گرانی هزینه نیروی کار شکایت داشتند؛ اما مدارک نشان میدهند که بسیاری از این ادعاها مبالغهآمیز بودند. با شکلگیری انقلاب سفید در سال ۱۳۴۱ و بر اساس اصل ششم آن که مربوط به سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها بود. مقرر بود ۲۰ درصد سود هر کارخانهای به کارگران آن تعلق بگیرد و هدف از این کار ایجاد این ذهنیت بود که اگر کارگران از سود کارخانه سهمی به دست آورند، این امر به نوعی در افزایش بازدهی کارخانهها تاثیر مثبت به جای خواهد گذاشت؛ اما براساس آمار منتشر شده تنها بخش ناچیزی از کارگران مشمول این طرح شدند و این طرح بیشتر حالت عوام فریبانه داشته است.
- به نقل از یک مقاله به قلم سعیده سلطانیمقدم
ارسال نظر