سیمای نادرشاه
نادر از دید ظاهر و اندام چنین بود: مویش سیاه، چشمانش درشت و نافذ، پیشانیاش بلند، صورتش گندمگون، بدنش نیرومند و قدش در حدود شش پا، شانههایش جلو آمده بود و صورتش هنگامی که وی لب به سخن میگشود هیبتی خاص داشت. صدای او چنان قوی و طنینافکن بود که از مسافتهای دور شنیده میشد. تاثیر همین صدای قویاش در نبردها بسیار زیاد بود. قوه حافظه او و همچنین وقوف او به احوال و اخلاق ملت ایران شگفتانگیز بود. وی نام بسیاری از سرداران را به خوبی در حافظه داشت و در جنگها نام کوچک افراد را به خوبی صدا میکرد.
نادر از دید ظاهر و اندام چنین بود: مویش سیاه، چشمانش درشت و نافذ، پیشانیاش بلند، صورتش گندمگون، بدنش نیرومند و قدش در حدود شش پا، شانههایش جلو آمده بود و صورتش هنگامی که وی لب به سخن میگشود هیبتی خاص داشت. صدای او چنان قوی و طنینافکن بود که از مسافتهای دور شنیده میشد. تاثیر همین صدای قویاش در نبردها بسیار زیاد بود. قوه حافظه او و همچنین وقوف او به احوال و اخلاق ملت ایران شگفتانگیز بود. وی نام بسیاری از سرداران را به خوبی در حافظه داشت و در جنگها نام کوچک افراد را به خوبی صدا میکرد. غذای نادر بسیار ساده بود. اغلب به مقداری نخود برشته که رعایای ایرانی در جیب داشتند، اکتفا میکرد. لباسش معمولی بود و این گونه دیده میشد که وی به اندیشه و تفکر بیشتر از ظاهر و تجمل اهمیت میداد. نادر از نعمت سلامت برخوردار بود و به سختی کشیدن در زندگی عادت داشت و به ندرت کسی دیده شده بود که بیشتر از وی کار کند. از این رو جسور و بی باک شده بود. در جنگها خود همیشه جلوتر از سپاه و سربازان عادی حرکت میکرد تا به سپاه خود نیرو دهد. قوه تصمیمگیری وی به حدی زیاد بود که هیچ شخصی به این سرعت قادر به اتخاذ تصمیم و اجرای آن نبود.
- زندگی نادرشاه - تالیف جونس هنوی، ترجمه اسماعیل دولتشاهی، صفحه 336
ارسال نظر