کشاورزی و تجارت بازگشت به ۴۰۰ سال پیش!
هرچند کشاورزی بهعنوان یک بخش استراتژیک شرط لازم اقتدار و پویایی ما است و افزایش بهرهوری آن بسیار ضروری و اولویت اول ماست، اما اگر بخواهیم کشاورزیمان را تبدیل کنیم به لکوموتیو رشد اقتصادی خودمان، درواقع کشورمان را برمیگردانیم به ۶۰۰ سال پیش. همچنین اگر بخواهیم لکوموتیو رشد اقتصادیمان تجارت باشد، برمیگردیم به ۴۰۰ سال پیش. اگر به صنعت هم به این منظور رویبیاوریم، -کما اینکه در سده گذشته روی آوردهایم و پیشرفتهشدن کشور را مساوی صنعتیشدن آن پنداشتهایم!- باز همینطور؛ یعنی به چرخه پیشرفتی و رشد ۲۰۰ سال پیش پیوستهایم که دیگر مایه پیشرفت نیست.
هرچند کشاورزی بهعنوان یک بخش استراتژیک شرط لازم اقتدار و پویایی ما است و افزایش بهرهوری آن بسیار ضروری و اولویت اول ماست، اما اگر بخواهیم کشاورزیمان را تبدیل کنیم به لکوموتیو رشد اقتصادی خودمان، درواقع کشورمان را برمیگردانیم به ۶۰۰ سال پیش. همچنین اگر بخواهیم لکوموتیو رشد اقتصادیمان تجارت باشد، برمیگردیم به ۴۰۰ سال پیش. اگر به صنعت هم به این منظور رویبیاوریم، -کما اینکه در سده گذشته روی آوردهایم و پیشرفتهشدن کشور را مساوی صنعتیشدن آن پنداشتهایم!- باز همینطور؛ یعنی به چرخه پیشرفتی و رشد ۲۰۰ سال پیش پیوستهایم که دیگر مایه پیشرفت نیست. اما اگر وارد حوزه خدمات تجارتپذیر و ارزشآفرینی -مثل دانش و فناوری نرم- شویم، گویی سراغ آینده و شیوههایی از پیشرفت رفتهایم که امروزه مدنظر تمام کشورهای پیشرفته بوده و لکوموتیو امروزی رشد است.
برخلاف این ذهنیت عمومی که ما کشورهای پیشرفته را صنعتی میدانیم، باید گفت که دیگر کشورهای پیشرفته عموما کشورهای صنعتی نیستند. الان اغلب مردم ما -حتی برخی دانشجویان نخبه ما- میگویند که ما باید صنعتی شویم تا پیشرفته به حساب آییم، اما این نگاه متعلق به ۲۰۰ سال پیش است. امروزه دیگر اگر کشوری صنعتی بود و کالاهای صنعتی تولید کرد، یک کشور کارگر است و این دقیقا اشتباهی است که رژیم پهلوی و برخی از امروزیها، با توصیه به صنعتی شدن مرتکب شده و ادامه هم دادهاند. در شرایط فعلی کشور ما که به دلایل سیاسی با انواع تحریمها روبهرو هستیم، تنها اقتصاد مبتنی بر دانش میتواند برای ما سازنده و پیشبرنده باشد.
چنین اقتصادی هم جز از مسیر درونزایی و فعالشدن نیروهای مولد داخلی ممکن نیست. الگوی اقتصاد دانشبنیان در کشور ما باید مقاومتی، تحریمشکن، درونزا، برونگرا، دیجیتالی، بدون نفت و رساننده کشور به تراز مثبت علمی و الگوی فعال پیشرفت باشد. اقتصادی پویا و مستحکم و جهادی و بسیجی. البته ما نباید انتظار بازدهی آنی داشته باشیم و چنین تحولات چشمگیری بهطور متعارف پس از چند دهه ظهور خواهند کرد. تجربه همه کشورهای موفق همین بوده است. اگرچه این مدت میتواند با لحاظ کردن برخی دقتها، کوتاهتر هم بشود. مردم ما باید تصویری واقعی از پیشرفت داشته باشند و از این رویکرد حمایت کنند تا به ثمر برسد. البته احیای حافظه تاریخی قطعا کمک فراوانی به این روند خواهد کرد، اما بدون مشارکت مردم مسیر قابل پیمودن نیست. این هم رکنی دیگر از اقتصاد مقاومتی است که از آن به اقتصاد مردمی تعبیر شده است.
- بخشی از یک مقاله به قلم دکتر عادل پیغامی
ارسال نظر