شرح ناصرالدین شاه از دیدار موزه لوور
«. . . رسیدیم به موزه لوور. . . . داخل عمارت شدیم، عمارت لوور و اسبابهای آنجا معروف است و همه کس میداند، مستغنی از تعریف است، امروز هم میخواستیم اسبابهای «دیولافوا» را ببینیم که از شهر سوس که شوشتر باشد بیرون آورده است، مادام دیولافوا آمد جلو، اورا دیدم، لباس مردانه پوشیده بود، همیشه لباس مردانه میپوشد، فارسی هم خوب حرف میزد،در این مدت که تهران بود یاد گرفته است، خود دیو لافوا طهران که بود لاغر و زرد و ضعیف بود، حالا که او را دیدم حال آمده است خوب شده است، خلاصه از یکی دو اتاق رد شده داخل اطاقی که اسبابهای دیولافوا بود شدیم، اگر چه اسباب زیاد نیاورده است؛ ولی اینکه آورده است خوب است.
«... رسیدیم به موزه لوور....داخل عمارت شدیم، عمارت لوور و اسبابهای آنجا معروف است و همه کس میداند، مستغنی از تعریف است، امروز هم میخواستیم اسبابهای «دیولافوا» را ببینیم که از شهر سوس که شوشتر باشد بیرون آورده است، مادام دیولافوا آمد جلو، اورا دیدم، لباس مردانه پوشیده بود، همیشه لباس مردانه میپوشد، فارسی هم خوب حرف میزد،در این مدت که تهران بود یاد گرفته است، خود دیو لافوا طهران که بود لاغر و زرد و ضعیف بود، حالا که او را دیدم حال آمده است خوب شده است، خلاصه از یکی دو اتاق رد شده داخل اطاقی که اسبابهای دیولافوا بود شدیم، اگر چه اسباب زیاد نیاورده است؛ ولی اینکه آورده است خوب است. صورت سربازهای دارا آورده، سنگهای بزرگ که درآن وقت ستون عمارت دارا بوده و تمام را حجاری کرده بودند و شکل گاو داشت آورده بود و از این قبیل، خیلی چیزهای خوب. همه را تماشا کردیم.
- روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان، به کوشش دکترمحمد اسماعیل رضوانی و فاطمه قاضیها، کتاب دوم، تهران 1374، ص197(چاپ دوم)
ارسال نظر