مشکلات اقتصادی و بیماری‏‏‌های روانی

علیرضا زالی به افزایش بار بیماری‌‌‌های روان بعد از بحران کرونا اشاره کرد و ادامه داد: تکانه‌‌‌های ناشی از کووید ۱۹، سوگ‌‌‌های فروخفته و بدون برگزاری مراسم در خانواده‌‌‌ها خصوصا در میان خانواده‌‌‌های ایرانی یکی از دلایل افزایش بار بیماری‌‌‌های روان در کروناست. وی همچنین اعلام کرده حداقل ۴ تا ۸‌درصد کودکان به بیش‌‌‌فعالی و عدم‌تمرکز مبتلا هستند. صحبت‌‌‌های زالی در حالی است که به گفته کارشناسان آمار خودکشی در کشورهای دنیا و از جمله ایران در حال افزایش است. بر اساس داده‌‌‌های worldpopulationreview، که شهریور ماه امسال منتشر شد، نرخ خودکشی در ایران برابر با ۵.۲ در هر ۱۰۰‌هزار نفر گزارش شده است و رتبه ایران در فهرست سازمان جهانی بهداشت (WHO) ۱۲۸ است؛ به عبارتی ایران هنوز در جمع کشورهای با نرخ خودکشی بالا قرار ندارد.

پتانسیل‌‌‌های اقتصادی بیماری‌‌‌های روانی در ایران

با این حال نگاهی به عوامل موثر در بروز بیماری‌‌‌های روانی اعم از افسردگی‌‌‌های معمولی تا بیماری‌‌‌های مزمن و خودکشی و... حکایت از پتانسیل‌‌‌های بالای جامعه ایران در این زمینه دارد که متاسفانه ترس از انگ اجتماعی اغلب مانع از مراجعه بیماران یا افراد به پزشکان و روان‌درمانگران و مشاوران می‌شود و به همین دلایل آمارهای مرتبط با میزان بیماری‌‌‌های روانی چندان مشخص نیست و باید گفت آمارها از اعداد و ارقام و تخمین‌‌‌های موجود بالاتر است. افزایش مشکلات اقتصادی، خط فقر، آمار طلاق، آمار درگیری‌‌‌های خشونت‌‌‌آمیز و درگیری‌‌‌های خیابانی، افزایش پرونده‌‌‌های مرتبط با دعاوی خانوادگی و کیفری و ده‌‌‌ها موضوع دیگر همگی از پتانسیل‌‌‌های بیماری‌‌‌های روانی در کشور محسوب می‌‌‌شوند. از سوی دیگر کاهش آمارهای خودکشی به سنین زیر ۲۰ سال نگرانی‌های بیشتری از بروز نشانه‌‌‌های خطرناک در میان جوانان و نوجوانان دارد که متاسفانه به‌‌‌رغم مشخص بودن ریشه‌‌‌های این موضوعات، همچنان دولت‌‌‌ها قادر به حل مشکلات نیستند.

در این بین عوامل متعددی در بروز بیماری‌‌‌های روانی در جامعه نقش دارند که از آن جمله می‌توان به سابقه بیماری روانی در خویشاوندان خونی، موقعیت‌‌‌های استرس‌زا در زندگی، مانند مشکلات مالی، مرگ یکی از عزیزان یا طلاق، آسیب‌‌‌های مغزی ناشی از بیماری‌‌‌های مزمن یا یک آسیب مغزی تروماتیک، ترس از جنگ یا حمله، مواد مخدر و الکل، مشکلات خانوادگی و سابقه بیماری‌‌‌های روانی قبلی اشاره کرد. نتیجه این مشکلات بروز انواع بیماری‌‌‌های روانی همچون اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اختلال هذیانی، اختلال شخصیت، وسواس، اعتیاد، اختلالات خواب، اختلالات خوردن، فراموشی و زوال عقل، اختلال هویت جنسی و اختلال روان‌تنی است .

انعکاس آثار بیماری‌‌‌های روانی در رشد اقتصادی آتی

در این بین عوارض ناشی از بیماری‌‌‌های روانی و مشکلات مختلف آن در بلندمدت باعث تغییر توانایی افراد جامعه خواهد شد که اثرات منفی آن در بهبود جامعه هویدا خواهد شد. اگر بپذیریم جامعه را افراد اعم از دانش‌آموزان، جوانان، نیروی انسانی، پزشکان و پرستاران، معلمان و... خواهند ساخت، متاسفانه باید گفت تک‌تک این طبقات اجتماعی به دلیل درگیری با انواع و اقسام مشکلات اقتصادی و اجتماعی و تبعیض و بی‌عدالتی، پتانسیل بالایی در تحمل چالش‌‌‌های روانی دارند و بر کسی پوشیده نیست موضوعاتی همچون اعتصاب‌‌‌های سراسری پرستاران در اعتراض به حقوق و مزایای معوقه، اعتراضات معلمان به عدم‌دریافت حقوق کافی و رتبه‌‌‌بندی شغلی، اعتراض بازنشستگان، مهاجرت نخبگان و پزشکان به کشورهای دیگر، فشارهای ناشی از کنکور، بی‌عدالتی تحصیلی (بیشتر قبولی‌‌‌های رتبه برتر و رشته‌‌‌های برتر دانشگاه‌‌‌ها از طبقه مرفه جامعه هستند) همگی بر سلامت روان جامعه اثر گذاشته و نشان‌‌‌دهنده ناآرامی ‌‌‌روانی در نتیجه مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی است.

این موضوعات در نهایت به اشکالی همچون کاهش شدید بهره‌‌‌وری در کار، عدم‌تعهد کاری و مسوولیت‌‌‌پذیری، بی‌‌‌انگیزگی و...، احساس غم، پوچی و نا‌‌‌امیدی، اختلال در خواب (کم‌‌‌خوابی یا زیاد خوابیدن)، احساس خستگی یا کمبود انرژی حتی بدون انجام دادن کارهای سنگین، اضطراب و بی‌‌‌قراری، کاهش تمرکز و کاهش قدرت تصمیم‌گیری، احساس خود‌کم‌‌‌بینی و احساس نا‌امیدی نسبت به آینده و مسائلی از این دست بروز می‌کنند که نیازی به توضیح نیست چه آثار و نتایجی در جامعه از خود بر جای می‌‌‌گذارند.

عوارض اقتصاد رشد‌محور

بر اساس گزارش جدید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد فقر شدید و حقوق بشر، اولیویه دی شوتر، سیاست‌‌‌های دولتی برای هدایت رشد اقتصادی، تلفات مخربی بر سلامت روان افراد فقیر وارد می‌کند. دی شوتر معتقد است افزایش تولید ناخالص داخلی به هر قیمتی باعث ایجاد «موج جزر و مدی بیماری روانی» در میان افراد فقیر شده است. در حالی که ۹۷۰میلیون نفر، یا ۱۱‌درصد از جمعیت جهان، وضعیت سلامت روانی بدی را تجربه می‌کنند، افرادی که درآمد پایین‌تری دارند، سه برابر بیشتر از افرادی که بالاترین درآمد را دارند، از افسردگی، اضطراب و سایر بیماری‌‌‌های روانی رایج رنج می‌‌‌برند.

دی شوتر گفت: تاثیرات سلامت روان در دنیایی که در معرض وسواس بهره‌‌‌وری و رقابت قرار دارد، به طور فزاینده‌‌‌ای در حال افزایش است. با این حال، افرادی هستند که در فقر زندگی می‌کنند و عمدتا در مشاغل غیررسمی ‌‌‌یا مخاطره‌‌‌آمیز کار می‌کنند و از این وضعیت بیشتر رنج می‌‌‌برند، در حالی که کمترین منابع را برای مقابله دارند و عمدتا نادیده گرفته می‌‌‌شوند. این گزارش توضیح می‌دهد که چگونه تغییرات در شرایط کار و تصمیمات جدید برای «انعطاف‌‌‌پذیری» نیروی کار نقش عمده‌‌‌ای در افزایش مشکلات سلامت روانی افراد کم‌‌‌درآمد ایفا کرده است. تصمیمات اتخاذ‌شده برای سوق دادن کارگران به سمت اشکال کمتر استاندارد شغلی مثل قراردادهای کاری طولانی‌مدت با درآمد کمتر، کار پاره‌وقت و... باعث کاهش حمایت‌‌‌ها و دستمزدها شده و در ایران نیز در دهه‌‌‌های گذشته یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌های جامعه کارگری از همین محل ناشی شده است.

دی شوتر گفت: در حالی که بیکاری می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌‌‌های روانی را افزایش دهد، انجام کارهای نامطمئن - به دلیل ناامنی، عدم‌قدرت چانه‌‌‌زنی، دستمزد ناعادلانه و برنامه‌‌‌های کاری به شدت غیرقابل پیش‌بینی که مدیریت یک کار را غیرممکن می‌کند - منجر به پیامدهای بدتر سلامت روانی می‌شود. این کارشناس از دولت‌‌‌ها خواسته که فورا به افزایش مشاغل بی‌‌‌ثبات رسیدگی کنند و حمایت‌‌‌های قانونی را برای تضمین کار شایسته و دستمزد معیشتی در نظر بگیرند. این گزارش نشان می‌دهد که امنیت اقتصادی از طریق تقویت حمایت‌‌‌های اجتماعی دولتی، از جمله از طریق تعریف یک درآمد پایه متناسب با استانداردهای جهانی می‌تواند سلامت روان را بهبود بخشد. به عقیده دی شوتر، «رشد‌گرایی» به جای مبارزه با فقر، کشورها را در مسیری با نابرابری شدید اقتصادی سوق داده است - با عواقب فاجعه‌‌‌باری برای فقیر و ثروتمند. زیرا جوامع نابرابر بیشتر از نرخ بالاتر افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات سلامت روان رنج می‌‌‌برند.