شبح افسردگی در تعقیب نوپزشکان
پیش از این در گروه پژوهش «ایرنا» در گزارشی با عنوان «تبعات تعارض منافع در نظام سلامت؛ از تقاضای القایی تا بهرهکشی از دانشجویان پزشکی» موضوع تعارض منافع در نظام سلامت و بهخصوص در زمینه آموزش پزشکی مورد توجه قرار گرفته و در آن آمده است: سوءاستفاده برخی استادان از دانشجویان علوم پزشکی در ابعاد بسیاری وجود دارد که در نهایت داد بسیاری از دانشجویان را در میآورد و فشارهای زیادی به آنها وارد میکند. همین بهرهکشی که منجر به فشار روانی به دانشجویان میشود، به طور زنجیروار به دانشجویان بعدی نیزمنتقل میشود و هر از گاهی میشنویم که یکی از دانشجویان پزشکی یا علوم پزشکی از این شرایط به تنگ آمده است.
موضوعی مانند بهرهکشی استادان از دانشجویان برای نوشتن مقاله و درج اسم استاد در مقاله و رزومهسازی، از جمله مسائلی است که در آموزش پزشکی مشاهده میشود و دانشجویان چارهای جز تن دادن به خواست استاد ندارند و حتی هزینههای گزافی برای نوشتن مقاله یا چاپ آن در مجلههای خارجی باید بپردازند. وقتی به چرایی موضوع نگاه میکنیم، همان مواردی که در گزارشهای گروه پژوهش «ایرنا» پیش از این نوشتیم، به چشم میخورد. پژوهشکده مذکور هم تقریبا در گزارش خود به همین موارد اشاره کرده و مینویسد: فشار کاری بسیار سنگین و کمرشکن کار بالینی و درسهای سخت و امتحانات متواتر یکی از دلایل است. در بعضی از رشتهها و در بعضی از دانشگاهها به دلیل تعداد بسیار زیاد بیمار و کمبود متخصص، دستیاران بهخصوص در سال اول به شدت تحت فشار بوده و گاه یک شب در میان، کشیک هستند.
در ادامه نوشته است: حقوق پایین یک عامل دلسرد کننده مهم است. حقوق ماهانه ۶ تا ۸ میلیون تومان، سختی هزینههای زندگی را جبران نمیکند. فقدان پوشش بیمه درمانی کامل از جمله بیمه مسوولیت، عامل دلسرد کننده دیگری برای اکثر دستیاران است، زیرا آنها اغلب قادر به پرداخت هزینههای بیمه نیستند. آینده شغلی مبهم و دشوار که باید برای سالها در مناطق محروم خدمت کنند و دریافتی کمتر از ۲۰ میلیون تومان داشته باشند. نکته بسیار مهم دیگری که در این پژوهش اشاره شده، فقدان مراجعه دستیاران پزشکی برای بررسی وضعیت سلامت روان است. پزشکان ممکن است فکر کنند اگر برای درمان کمک حرفهای بگیرند به این معنی است که کارآمد نیستند یا دیگران ممکن است آنها را بیکفایت بدانند. بسیاری از پزشکان اعتقاد دارند که دانش لازم رابرای درمان خود دارند و از مراجعه به روانپزشک یا شرکت در جلسههای روان درمانی اجتناب میکنند.
به هر حال بخش عمده و مهمی از فشار کاری در بیمارستانهای آموزشی درمانی بر دوش دستیاران پزشکی و رزیدنتها قرار دارد. هرچند پژوهشها میگویند که مسوولیت ارائه خدمات درمانی در بیمارستانهای آموزشی و درمانی نباید به این شکل بر دوش دستیاران باشد و بهتر است که ساعت کاری این افراد کاهش پیدا کند، اما در عمل چنین اتفاقی در کشور ما رخ نمیدهد و فشار سال بالاییها و اساتید روز بهروز بیشتر میشود.
این در حالی است که بر اساس همین پژوهش، در تجربه مشابهی در اروپا، با کاهش ساعت کاری، میزان اختلالات روانی و خودکشی در دستیاران پزشکی کاهش پیدا کرده است. از طرفی باید برای ترمیم دریافتی دستیاران و اصلاح حقوق و مزایای آنها اقدام شود و از طرفی فضای کاری آنها اصلاح شود. نکته مهم دیگر، آینده شغلی و روشنتر و امیدوارکنندهتر است که هرچند در فضای کلی و عمومی چندان قابل تصور نیست، اما نظام سلامت باید به این موضوع بیشتر فکر کند.
بحث سلامت روان که تقریبا نظام سلامت کشورمان توجه چندانی به آن ندارد هم از اهمیت برخوردار است و باید گروههای مشاوره و روان درمانی جهت غربالگری، شناسایی و ارائه خدمات روان درمانی در همه بیمارستانهای آموزشی و درمانی مستقر شوند و گزینههای لازم مثل مشاوره تلفنی برای دستیاران پزشکی در دسترس باشد. همچنین باید به دستیاران پزشکی اطمینان داده شود که اگر برای مشاوره تلفنی یا جلسه روان درمانی مراجعه کردند، اطلاعات آنها محرمانه میماند و بر آینده شغلی آنها تاثیری نمیگذارد. اگر این موارد به سرعت و به شکل اورژانسی بررسی نشوند، ممکن است کشور از نظر نیروی متخصص پزشکی در سالهای آینده با مشکلاتی دست به گریبان شود که رفع آنها به مراتب سختتر از امروز باشد.