با افزایش توجه جهان به پیامدهای روزافزون تغییرات اقلیمی و تحلیل منابع طبیعی، کسبوکارهای کوچک تا سازمانهای بزرگ از هر صنعتی به دنبال اقداماتی به سمت آیندهای سبزتر میگردند. این مقاله، استراتژیهایی متناسب با کسبوکارهای گوشه (بخشی از یک بازار بزرگتر که به واسطه نیازها، اولویتها یا یک هویت منحصر به فرد شناخته میشود) ارائه میکند که از آنها کسبوکارهایی سبزتر و نوآورتر میسازد.
پایداری، به عنوان یک مطالبه اجتماعی از کسب و کارها دیده میشود. کسب و کارهای پایدار نیز آن دسته از کسب و کارهایی تلقی میشوند که چنان به مسوولیتهای اجتماعی و زیستمحیطی خود پایبند هستند که از برخی منافع اقتصادی خود چشمپوشی میکنند. با این حال، پژوهش جدیدی از شرکت فناوری IBM نشان داده است که نه تنها برای تعهدهای اجتماعی و زیستمحیطی نیازی به فدا کردن منافع اقتصادی نیست، بلکه میتواند خودش نیز یک استراتژی اقتصادی باشد.
شیوه سنتی تجارت و مدیریت، توجه چندانی به محیط زیست یا مسوولیتهای اجتماعی ندارد. مطالبه سود بیشتر توسط سهامداران و رواج گزارشهای کوتاهمدت (یکماهه و سهماهه) در بازارهای مالی، باعث ادامه این رویه میشود. از طرف دیگر، انگار نوعی تعمیم تقسیمبندی حوزههای فعالیت وجود دارد که در آن عدهای فقط مشغول سودآوری هستند و عده دیگری به نام مسوولان، دانشمندان و فعالان محیطزیست باید راهی برای نجات سیاره پیدا کنند. در این نگاه، رابطه انسان و طبیعت، رابطهای با هدف سلطه است و اغلب آن…