شماره روزنامه ۵۹۹۴
|

آرشیو اخبار : تاریخ و اقتصاد

  • در نیمه دوم قرن نوزدهم، پیوندهای تجاری و سیاسی کشورهای آسیایی و آفریقایی با کشورهای اروپا سیر توسعه وابسته در این کشورها را که پیش‌تر آغاز شده بود تسریع کرد. گذار از اقتصاد معاشی به اقتصادی وابسته‌تر به محصولات نقد‌آور، افزایش صدور مواد خام به جای مصنوعات، افزایش میزان بیکاری در میان دهقانان و پیشه‌وران، با زیان‌های مالی هنگفت تاجران جزء همراه بود.
  • دکتر مریم حسینی پژوهشگر
    محمدعلی فروغی (1321- 1254ه.ش) ملقب به ذُکاءالمُلک، مترجم، ادیب، فیلسوف، تاریخدان، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار و دیپلمات بود. وی نقش مهمی در تاسیس دانشگاه تهران داشت و همچنین پایه‌گذار و نخستین رئیس فرهنگستان ایران است. فروغی نخستین رئیس انجمن آثار ملی نیز بود که به تلاش برای نهادینه کردن پاسداری و نگهداری از آثار تاریخی ایران پرداخت.
  • لونی جورج جانسون (Lonnie George Johnson) مخترع، مهندس هوافضا و کارآفرین آمریکایی است که سابقه خدمت در نیروی هوایی آن کشور و در ناسا و آزمایشگاه پیش‌رانش جت را در کارنامه خود دارد. جانسون در سال 1990 تفنگ آب‌پاش را اختراع کرد که در زمره پرفروش‌ترین اسباب بازی‌های جهان جای دارد. او در ششم اکتبر 1949 در شهر موبایلِ آلاباما به دنیا آمد. پدرش از کهنه سربازان جنگ جهانی دوم و مادرش کمک پرستار بود. او گفته است از کودکی و هنگامی که پدرش مبانی الکتریسیته را برای او توضیح می‌داد، «دوست داشت همه فن حریف شود».
  • رابرت کوک هوک نین (Robert Kuok Hock Nien) ثروتمند وسرمایه‌گذار پرنفوذ مالزیایی-چینی است. بر اساس برآورد مجله فوربس در جولای سال جاری ثروتی برابر 6/ 10 میلیارد دلار دارد و به این ترتیب صد و چهارمین ثروتمند جهان به شمار می‌رود. علاوه بر فعالیت‌های تجاری متعدد در مالزی، شرکت‌های متبوع وی در بسیاری از کشورهای آسیایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. مزارع نیشکر، فرآوری شکر، آرد، املاک، داد و ستد، ترابری و انتشارات مهم‌ترین حوزه‌های فعالیت تجاری او به شمار می‌رود. بزرگ‌ترین منبع ثروت کوک، سهامی است که در بزرگ‌ترین کمپانی خرید و فروش روغن پالم، «ویلمار اینترنشنال» دارد.
  • اولین لایحه بودجه در ایران توسط ناصرالملک، وزیر مالیه دوره قاجار و همکارانش تدوین‌ و در سال 1286 به اولین مجلس شورای ملی تقدیم شد. در این لایحه آمده است:
  • زمانى که در چاپخانه علمى کار مى‌کردم، زنده‌یاد سعید نفیسى را آنجا مى‌دیدم. پانزده، شانزده سالم بیشتر نبود. مى‌آمد در کتابفروشى، بچه‌ها دورش را مى‌گرفتند، چون یک پدربزرگ، و به حرفش مى‌کشیدند. مردى بود خوش‌سخن و پاکدل و مهربان. قدبلند بود و مو سیاه، با ریش گرد زیر چانه، عینک ذره‌بینى بر چشم مى‌زد و پاپیون به گردن مى‌بست؛ بعدها ریش صورت و موى سر همه سفید شده بود.