شماره روزنامه ۶۰۰۶
|

آرشیو اخبار : فرهنگ و هنر

  • سرانجام آن خبر تلخ رسید؛ این بار بی‌آنکه پزشک معروف بیمارستان جم، جلوی دوربین رسانه‌ها قرار بگیرد و دوباره و سه باره و هزار باره خبر را تکذیب کند. دوشنبه هفته قبل 14 مهرماه استاد محمدرضا شجریان برای چندمین بار در بیمارستان جم بستری شد.
  • ساعت سه و نیم عصر روز پنج‌شنبه است. خبرهای بدی از گوشه و کنار می‌رسد. دلهره، امان در خانه ماندن نمی‌دهد. به خیابان جم می‌روم. جرثقیل پلیس تهران در تقاطع خیابان‌های مطهری و جم مستقر شده و همین یک اتفاق، نگرانی‌ از وضعیت استاد را صدچندان می‌کند. می‌دانم که مسوولان بیمارستان جم پاسخگوی تماس تلفنی نیستند. شماره دو تن از همراهان بیماران بستری در بیمارستان را از دوشنبه در گوشی تلفن همراه ثبت کرده‌ام. یکی‎‌شان گوشی را برمی‌دارد و قرار می‌شود در بیمارستان از پرستارها و دکترها پرس‌وجو ‌کند. چند دقیقه بعد، دوباره تماس می‌گیرد. ساعت هنوز چهار نشده. پشت گوشی می‌گوید: استاد... و گریه امان ادامه‌اش را نمی‌دهد. صدای گریه‌اش آوار می‌شود روی خیابان.
  • «محمدرضا شجریان درگذشت، تسلیت به نزدیکان - وابستگان و پیوستگانی که نیم‌قرن با زنگ صدای او، با فهمِ اهمیتِ شعر در صدای او، و خویشاوندی دوباره با شیوه‌های دستگاهی صدای او به واقع زیستند و خواهند زیست. مردمی که اکنون می‌گریند.
  • عبدالکریم سروش
    خرم آن روز کزین منزل ویران بروم/ راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
  • عبدالله عبدالله سیاست‌مدار و رئیس شورای‌عالی مصالحه ملی افغانستان: شادروان شجریان آثار گرانبهایی را به یادگار گذاشته که نام وی را ثبت تا‌ریخ و جاودانه می‌سازد. فقدان چنین هنرمندی پرناشدنی است.
  • من حق خودم و در حد خودم نمی‌دانم که درباره هنر شجریان صحبت کنم؛ چون من در موسیقی یک شنونده مبتدی و بسیار بسیار کم‌استعداد و بی‌فرهنگی هستم و استاد شجریان در موسیقی آوازی ایران جایگاهی را دارد که حافظ در شعر فارسی دارد. حق خودم نمی‌دانم، اصلا الفبای این کار را نمی‌دانم. «رَحِمَ اللّه ُ أمرَءً عَرَفَ قَدرَهُ وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ [یُجاوِز حَدّه]...» (رحمت خداوند بر فردی که جایگاه خود را بشناسد و از آن تجاوز نکند). من از حد خودم تجاوز نمی‌کنم و در حق استاد شجریان جز ستایش و احترام هیچ چیز دیگری نمی‌توانم داشته باشم.
  • شجریان برای من مثل پسرم است، مثل برادرم است، مثل پدرم است. اصلا مخلوط همه این مناسبات است. خیلی دوستش دارم و تا حد زیادی هم این دوست داشتن متقابل است خیال می‌کنم...حافظ یک بیتی دارد که می‌گوید: «هرکس که دید روی تو بوسید چشم من/ کاری که کرد دیده من بی‌نظر نکرد.» امکانات صوتی شجریان، جنس صدایش فوق‌العاده شیرین است، پاکیزه است. خودش هم آدم پاکیزه‌ای بود؛ نه اهل الکل بود نه اهل افیون بود. یک استثنا بود در هنرمندان ما و بعد هم کنجکاو بود.
  • عصر روز پنج‌شنبه، تصویر همه خیابان‌های منتهی به بیمارستان جم در نقشه ترافیکی تهران،‌ سرخ سرخ بود. از هر سو سیل سوگواران شجریان به سمت خیابان جم می‌آمد و در گوشه‌گوشه‌ خیابان‌ها صدای جان‌افزای استاد بود که سرمای پاییزی هوا را می‌شکست و اشک می‌نشاند بر چشم و گونه‌های دوستدارانش. مردم عکس‌هایی از شجریان را در دست داشتند و برخی نیز تصاویر او را در صفحه روشن گوشی‌های تلفن همراه‌شان بالا گرفته بودند. مردم آرام آرام «مرغ سحر» را همخوانی می‌کردند و نوای این تصنیف معروف، دهان به دهان و خانه به خانه و کوچه به کوچه در تهران بارانی می‌پیچید. لاجرم در خلال دیدن همه این عکس‌ها که از پنج‌شنبه شب بارانی تهران در خیابان جم می‌بینید، زمزمه‌ای از ترانه‌ها و تصانیف استاد شجریان موج می‌زند. گویی هر جا نام و یادی از شجریان هست،…