گروه تاریخ اقتصاد- خلاصه مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی در روز پنج‌شنبه، ۲۶ شهریور ۱۲۸۶ شمسی را می‌خوانید: مفتخرالممالک: تلگراف بارفروش قرائت می‌شود یا خیر؟ رییس: بلى قرائت می‌شود. (قرائت شد؛ خلاصه آن این بود که هشت ماه قبل به موجب نظامنامه دو نفر انتخاب کرده فرستادیم، بعد از تجار و غیره به انتخاب صحیح انجمن تشکیل نمودیم، بعد به اغواى مغرضین اسباب اختلال انجمن فراهم آمد به اتابک تلگراف کردیم، جواب دادند که نظام‌السلطنه می‌آید و انجمن را تشکیل می‌دهد. باز بعد از طرف اتابک تلگراف آمد که مازندران یک ولایت است؛ غیر از سارى جایى حق تشکیل انجمن ندارد. فعلا هشت ماه است در بارفروش انجمن دایر است، اگر بر هم بخورد اسباب زحمت خواهد شد، تلگرافى دیگر مشعر بر همین مضامین قرائت شد.) لابد مجلس از تفصیل مسبوق است و عقیده آنها این است که بارفروش اهمیتش زیادتر از سارى است، گویا همینطور هم باشد لذا می‌خواهند انجمن در بارفروش باشد، نه سارى. آقا میرزا طاهر: یک انجمن ولایتى در بارفروش دایر است، اگر مازندران ایالت است باید انجمن ایالتى در مرکز باشد. رییس: این مساله در مجلس گذشته است که چند جا ایالت است مابقى ولایت است. مطلب در این است که مرکز ولایت بارفروش است یا سارى. مفتخرالممالک: مازندران شهرش من جمیع الجهات منحصر شد به بارفروش از حیث تجارت و روابط خارجه و توقف حکومت در بارفروش بیشتر است، فعلا هشت ماه است که آنجا انجمن شد. آن روزی که عنوان این مساله شده بود غیر از گیلان و رشت گفت وگویى نشد و راى گرفته نشد و در خصوص مازندران چنانچه آقا گفتند که سال‌ها ساری حاکم‌نشین بوده عرض مى‌کنم حکومت بیشتر توقف در بارفروش دارد. رییس: می‌خواهم بدانم این مساله تقسیم مطرح شده یا نه؟ (خیر) آقا سید علینقى: این مطلب در مجلس مذاکره شد، هر جا که حکومت کل و حکومت جزء از مرکز برود ایالت و هر جا حکام جزء از طرف حکومت کل برود، ولایت است و به این ترتیب گفتند چند جا ایالت است مابقى ولایت. آقا میرزا فضلعلى آقا: تقسیم به ولایات و ایالات و بلوکات صحیح است و معلوم نشده است که کدام ایالت و کدام ولایت؛ فقط در آخر نظامنامه چیزى نوشته شده و راى هم گرفته نشده. هر وقت اختلافى پیدا شد باید رجوع به آن کرد. آقا سید محمدجعفر: این که وکیل‌التجار گفتند که رأى در خصوص ایالت و ولایت گرفته نشده صحیح است، فقط رأى در خصوص گیلان گرفته شد، ولى گفت وگویى شد که معلوم گردید و آن این است که گفتند ایالت جایى است که وسعت داشته باشد که از مرکز آن تا توابع مرکز مسافت زیاد باشد، اگر اینطور باشد فقط ایالت همان چهار جا است. حاج سید نصرالله: باید فهمید که انجمن کجا باید بشود؛ در هر جایى که اخذ مالیات می‌شود باید باشد؛ انجمن براى نظارت مالیه است. احسن‌الدوله: چون هیچ‌کدام ما از جغرافیاى مملکت خودمان اطلاع نداریم! خوب است به همان ترتیب قدیم که آذربایجان و کرمان و فارس و خراسان را ایالت می‌گفتند همین‌طور قرار بدهید و مابقى را بگوییم ولایت است. حاج سید نصرالله: اگر این یک کلمه تصریح بشود کار تمام است. آیا این انجمن کجا باید تشکیل شود؟ غیر از این که هر جا وصول و ایصال مالیات می‌شود و مقر حکومت است در جاى دیگر هم مگر باید تشکیل شود. حاج سید عبدالحسین شهشهانى: چون امر ایالت یا ولایت بودن مهم است خوب است این کار را ختم کنیم که یک انجمنى تشکیل شود و این امر را بر وجه سهل تحقیق کرده، بنویسند و رفع این اختلاف بشود. عمادالحکما: چنانچه آقا فرمودند هر جا که وصول و ایصال مالیات می‌شود انجمن باشد در این صورت آذربایجان هم ولایت می‌شود؛ زیرا تمام مالیات در تبریز گرفته می‌شود. تعریف همان است که آقا میرزا طاهر گفتند، آن‌وقت مازندران و غیره هم ایالت می‌شود. این انجمن‌ها باید در امر حکومت نظارت داشته باشند که در هر جا حکومت جزء هست، مواظب باشند. آقا میرزا علینقى: میزان از براى ولایت بودن و ایالت بودن چیست؟ خیاط ‌باشى: می‌خواهیم بدانیم اهمیت گیلان بیشتر است یا مازندران؟ اگر مازندران ایالت باشد گیلان به طریق اولى باید ایالت باشد. حاج سید عبدالحسین شهشهانى: این راى که ما می‌گوییم به جهت اصلاح سیاست مملکت است نه از روى جغرافیا که محتاج به مباحثه باشد، فقط نظر ما باید به اصلاح سیاسى باشد که چند جا صلاح است ایالت باشد و چند جا ولایت باشد و به این اندازه هم مذاکره شد. رییس: در آن ماده مذاکره می‌شود (راى گرفته به اکثریت معین شد که چهار جا ایالت است مابقى ولایت) (آذربایجان) (فارس) (کرمان) (خراسان). چیزى به وزارت داخله نوشته شود که عجالتا یک همچون تلگرافى بشود به حکومت که انجمن بارفروش برقرار باشد و در سارى هم تشکیل نشود تا تکلیف معلوم شود (لایحه از طرف ناظم انجمن آذربایجان رسیده بود مشعر بر اینکه محض اظهار و ابراز عرایضى که نمایندگان انجمن‌ها را هست، از انجمن مرکزى استدعا می‌شود که بلیت اجازه ورود از براى این عده جمعیت که متجاوز از یکصد نفر هستند داده شود و نیز اتاقى مهیا گردد که در آن آسایش نموده تا مقاصد آنان انجام پذیرد.)