جنگ جهانی دوم بهانه‌ای به روس‌ها داده بود که نیروی خود را در آذربایجان پیاده کنند و در حالی که ایران خواستار خروج آنها بود، روس‌ها مقاومت می‌کردند. روس‌ها در سال ۱۳۲۰ به ایران حمله کردند و آذربایجان را اشغال کردند. فاطمه نوبخت، نویسنده این متن، ماجرای خروج روس‌ها از ایران را دستمایه پژوهش قرار داده که می‌خوانید. سرزمین ایران که پل پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم شده و به‌ویژه روسیه شوروی را از شکست در مقابل ارتش هیتلر نجات داده بود، پس از پایان جنگ نه تنها سهمی از پیروزی متفقین نصیبش نشد، بلکه آثار و پیامدهای حضور اشغالگران تا سال‌ها بعد همچنان ادامه داشت. از جمله اینکه شوروی‌ها گویی در خاک ایران لنگر انداخته بودند و حاضر نمی‌شدند با دست خالی و بدون گرفتن امتیازاتی مانند نفت شمال یا خودمختاری آذربایجان، این سرزمین را ترک کنند. ماجرای تخلیه ایران از قوای روسیه با مسائل داخلی و خارجی دیگری هم پیوند خورد که یکی از آنها نخست‌وزیر شدن قوام‌السلطنه بود. روس‌ها نخست‌وزیری او را پیش‌شرط هرگونه مذاکره برای تخلیه ایران قرار دادند، اما سرانجام از این سیاستمدار کهنه‌کار ایرانی رودست خوردند و با دست خالی ایران را تخلیه کردند. در مقاله زیر این ماجرای پرفراز و نشیب مرور شده است.

کشور پهناور ایران، به خاطر موقعیت خاص جغرافیایی و استراتژیک، همیشه مورد توجه دول استعمارگر بوده است. روزی‌که آتش جنگ جهانی دوم در اروپا زبانه کشید، ایران بی‌طرفی خود را اعلام کرد. پس از حمله هیتلر به کشور روسیه در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰.م، دولت ایران مجددا بی‌طرفی خود را تایید و بر آن تاکید کرد. حمله عظیم آلمان به شوروی بر همه کس ثابت کرد که جز با کمک سریع انگلیس و آمریکا بقای روسیه ممتنع است؛ اگر مسکو یعنی قلب روسیه سقوط می‌کرد، آلمان‌ها با فراغ بال می‌توانستند خود را برای تصرف جزایر بریتانیای کبیر آماده نمایند و انگلیسی‌ها را شکست دهند؛ به همین دلیل هم انگلیسی‌ها و هم آمریکایی‌ها در آن لحظات سهمناک و حساس حاضر شدند که با شرایط بسیار آسان و ساده‌ای، با تمام قوا به روسیه که رقیب دیرین آنها به شمار می‌رفت، کمک‌های حیاتی، اعم از ارسال مهمات و خواربار و ...، نمایند.

شرایط مساعد کشور بی‌طرف ایران توجه متفقین را برای ارسال کمک‌ها به شوروی، به خود جلب کرد و سرانجام آنها نقشه هجوم به خاک ایران را تهیه و طرح نمودند. به‌رغم کلیه مساعی ایران برای حفظ بی‌طرفی، در ۲۵ اوت ۱۹۴۱.م (۱۳۲۰.ش) قوای روس و انگلیس به خاک ایران حمله کردند. در این تهاجم، مراکز مهمی مانند تبریز، مشهد و شهرهای ساحلی دریای مازندران به اشغال ارتش شوروی درآمدند و سرانجام روز ۳۱ اوت، ارتش‌های شوروی و انگلیس در قزوین به یکدیگر ملحق شدند.

روس و انگلیس از همان ابتدای ورود به خاک ایران می‌کوشیدند به اشکال مختلف، به دولت و ملت ایران بقبولانند که ورودشان به ایران هرگز جنبه خصمانه و اشغال ندارد و هیچ‌گونه قصدی که مخالف استقلال ایران یا تمامیت ارضی آن باشد، ندارند و اقدامات نظامی به‌هیچ‌وجه متوجه خود ایران نیست، بلکه متوجه تهدیدات آلمان‌ها ‌به امنیت دولت شوروی و انگلیس و خود ایران است. در پی اعلامیه‌های دوستانه متفقین نسبت به ایران، آنان عهدنامه‌ای به ایران پیشنهاد کردند که با وجود مواد کمرشکن این پیمان برای دولت ایران، به منظور حفظ تمامیت ارضی و حل شدن این غائله از طریق دوستی و مودت در ۹ بهمن ۱۳۲۰، پس از تصویب مجلس، به امضای سران سه کشور شوروی، انگلیس و ایران رسید.

فصل پنجم این عهدنامه که مهم‌ترین موفقیت متفقین در جنگ به‌شمار می‌رفت، صراحتا راجع به تخلیه ایران توسط دو دولت شوروی و انگلیس بود. این فصل بدین شرح بود: «پس از آنکه کلیه مخاصمه مابین دول متحده با دولت آلمان و شرکای آن به موجب یک یا چند قرارداد متارکه جنگ متوقف شد، دول متحده در مدتی که زیاده از شش ماه نباشد قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد و اگر پیمان صلح مابین آنها بسته نشد؛ ولو اینکه قبل از شش ماه بعد از متارکه باشد، بلافاصله قوای خود را بیرون خواهند برد، مقصود از شرکای دولت آلمان هر دولت دیگری است که اکنون یا در آینده بنای مخاصمت گذاشته یا بگذارد».

قبل از حمله کشورهای شوروی و انگلیس به ایران و بستن این تعهدنامه، قراردادی نیز در ۲۶ فوریه ۱۹۲۱.م بین ایران و شوروی منعقد شده بود که طی ماده شش آن، شوروی با ایران علیه دشمنان خود هم‌پیمان شدند: «دولتین متعاهدین موافقت حاصل کردند که هرگاه ممالک ثالثی بخواهند به وسیله دخالت مسلحه سیاست غاصبانه را در خاک ایران مجری دارند یا خاک ایران را مرکز حملات نظامی بر ضد روسیه قرار دهند و اگر ضمنا خطری سرحدات دولت اتحاد جماهیر شوروی روسیه یا مستخدمین آن را تهدید نماید و اگر حکومت ایران پس از اخطار دولت شوروی روسیه خودش نتواند این خطر را رفع نماید، دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را به خاک ایران وارد نماید تا اینکه برای دفاع از خود، اقدامات لازمه نظامی را به عمل آورد. دولت شوروی روسیه متعهد است که پس از رفع خطر بلادرنگ قشون خود را از ایران خارج کند».

بدین‌ترتیب دولت شوروی، با رضایت کامل ایران، دفاع منافع اتحاد جماهیر شوروی و ایران را در صورت وجود خطر، در عهدنامه ۱۹۲۱، به عهده گرفت و در همان حال تعهد خود را دایر به خارج کردن قشون خود از خاک ایران، به محض برطرف شدن خطر، تایید نمود.

در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۴/ ۸ مه ۱۹۴۵ نمایندگان نیروهای سه‌گانه ارتش آلمان قرارداد تسلیم بی‌قیدوشرط را با فرماندهان متفقین در فرانسه امضا کردند و جنگ جهانی دوم به پایان رسید.

در ۲۹ اردیبهشت دولت ایران طی یادداشت‌هایی، پیروزی در جنگ را به سه دولت بزرگ متفق تبریک گفت و ضمنا از فرصت استفاده کرد و خاطرنشان ساخت که طبق قولی که در کنفرانس تهران داده شده بود، پس از پایان مخاصمات در اروپا، دیگر لزومی به ماندن نیروهای متفقین در ایران نیست و بهتر است هرچه زودتر خاک ایران را تخلیه کنند.

ملت ایران یقین داشتند متفقین با عمل تخلیه ایران، قبل از خاتمه جنگ با ژاپن، اولین هدیه پیروزی را به آنان خواهند داد، اما یادداشت‌های دولت ایران بی‌جواب ماند.