ماهیگیران بندر انزلی علیه لیانازوف روسی

مشروطه‌ خواهان

رفتار طبقه یا قشر کارگر ایران در سال‌های مقارن با انقلاب مشروطیت در این سرزمین چگونه بوده و کدام اقدام‌ها را برای احقاق حقوق خود داشته‌اند؟ این پرسشی است که شاکری، پژوهشگر ایرانی با مطالعه اسناد بر جای مانده از سال‌های توام با شور انقلابی مشروطیت در ایران سعی کرده پاسخی مستند به آن دهد. در این بخش از نوشته یاد شده، نخستین اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگری ایران در انزلی و تهران تشریح شده است.

در مورد کسانی که در کارگاه‌های پیشه‌وری کار می‌کردند، تردیدی نمی‌توان داشت که فرهنگ سیاسی‌شان نیز به تولید خرده‌پایشان مشروط بود. با این حال، کارگران ایرانی، با آغاز جو سیاسی، در دفاع از حقوق خود شروع به اقدام کردند و به تدریج متشکل شدند.

آغاز ساماندهی کارگری در ایران

همان طور که انتظار می‌رفت، نخستین اتحادیه کارگری را کارگران چاپخانه در خرداد ۱۲۸۹ به وجود آوردند. این اتحادیه ارگان خود را به نام اتفاق کارگران برای مدت کوتاهی منتشر می‌کرد. یک کتاب حزب توده تاریخ تاسیس نخستین سازمان اتحادیه کارگری در ایران را ۱۲۸۵ می‌داند و آن را به «کارگران چاپخانه‌ای کوچک» نسبت می‌دهد، بدون آن که هیچ مدرک مستندی ارائه کند.

یک ناظر شوروی امور ایران در اوایل دهه ۱۳۰۰ تاریخ تاسیس این اتحادیه را ۱۲۸۷ و دیگران حتی ۱۲۸۵ ذکر کرده‌اند. آنچه انکارناپذیر است این است که نخستین فعالیت‌های کارگران مدتی زودتر، پیش از هر تلاشی در جهت سازماندهی انجام گرفت.

نخستین اقدام ثبت شده یک گروه از کارگران در طول ماه‌های پرتلاطم انقلاب مشروطیت، یعنی بین ۳۰ آبان و ۲۴ آذر ۱۲۸۵، صورت گرفت و آن هنگامی بود که ماهیگیران در بندر انزلی به قیمت‌های پایینی که صاحب امتیاز روسی- ارمنی لیانازوف برای صیدشان می‌پرداخت، اعتراض کردند. آنان اظهار می‌داشتند که از این پس صید خود را به شرکت تحویل نخواهند داد و خود مستقیما اقدام به فروش آن خواهند کرد. در نتیجه حمله نیروهای دولتی تحت‌کنترل کنسول روس، دیکتاتور واقعی ساحل ایرانی دریای خزر، یک ماهیگیر کشته شد. اعتصاب‌کنندگان طبعا نزد مردم که از تسلط روس‌ها بر ایالت‌ها و کشورشان نفرت داشتند، محبوبیت پیدا کردند.

در اسفند ۱۲۸۵، سه ماه پس از آن که محمدعلی میرزا به دنبال مرگ پدرش به سلطنت رسید، ‌اعتصاب مهم دیگری رخ داد. این یک «اعتصاب عمومی» از سوی کارگران تلگراف بود که در استخدام دولت بودند. خواست‌های آنان از این قرار بود:

الف) تلگراف‌چی‌ها را باید مستخدم دولت به حساب آورد،‌ نه کارگران مستقل؛

ب) هیچ تلگراف‌چی‌ای نباید بی‌جهت و بدون آن که مرتکب خطایی شده باشد، اخراج شود؛

پ) ترفیع هر کارگری باید براساس شایستگی باشد و نباید پیش از سه سال خدمت انجام گیرد؛

ت) افزایش دستمزد فوری و افزایش دستمزدهای بعدی باید براساس سابقه خدمت پرداخت شود؛

ث) باید پس از ۲۵ سال خدمت یک مستمری مادام‌العمر به میزان نصف دستمزد ماهانه پرداخت شود.

شاه جدید تقریبا بی‌درنگ خواست‌های آنان را پذیرفت، زیرا کنترل ایالات از سوی دولت در دوره ناپایداری سیاسی به ارتباطات از طریق دستگاه تلگراف به شدت بستگی داشت. به نظر می‌رسد که این اقدام تلگراف‌چی‌ها تحت‌رهبری انجمن‌شان سازمان یافته بود. از قرار معلوم، اقدام مشابهی نیز از سوی تلگراف‌چی‌ها در اوایل شهریور ۱۲۸۶ در بندر انزلی و در دی‌ماه همان سال در تبریز صورت گرفت که خواست هر دو پرداخت دستمزدهای عقب‌افتاده بود. در همان فضای سیاسی، ‌کارگران کارخانه کوچک برق در تهران سه روز اعتصاب کردند و بخشی از پایتخت را از برق محروم ساختند. آنان خواستار یک روز تعطیلی با حقوق در هفته، لباس کار و غرامت آسیب‌های بدنی و ضایعات دائمی ناشی از کار مانند «بقیه نقاط دنیا» بودند. کارگران سیستم تراموا در تهران نیز انجمن خود را تشکیل دادند و در اوایل مرداد ۱۲۸۶ دست به اعتصاب زدند و خواستار دستمزد برای روزهای تعطیل شدند. ظاهرا این دومین تلاش ایشان برای اعتصاب بود؛ اولی احتمالا در آذر ۱۲۸۵ در نتیجه بی‌کاری معمول کارگران در طول فصل زمستان صورت گرفته بود. خواست‌های اعتصاب اول که دوازده روز طول کشید، عبارت بود از: الف) محدود شدن اختیارات مدیریت؛ و ب) بهبود وضع کارگران. با آن که نخستین خواسته آنان پذیرفته شد، اما دومی با قاطعیت رد شد. تب اعتصاب دیگر بخش‌های جامعه را فرا گرفت و حتی کارگران کارگاه‌های نظام دولتی و بانک‌ها نیز اعتصاب کردند و خواستار دستمزد بیشتر شدند. حتی دو گروه به لحاظ اجتماعی متمایزی که در یک حوزه کار می‌کردند، یعنی کارکنان دارای تحصیلات عالی وزارت امور خارجه و خدمتکاران ایرانی‌ای که برای خارجیان مقیم ایران کار می‌کردند، از این تب اعتصاب برکنار نماندند.