مهدی محمدی

بخش دوم و پایانی

اما او به تاکید بیش از ‌اندازه بر مدل‌ها هشدار داده و با وجودی که روش‌هایی مانند برنامه‌ریزی خطی را در بسیاری از موارد سودمند می‌دانست اما کسانی که بیش از ‌اندازه به این روش تاکید داشتند را مورد انتقاد قرار می‌داد. تین برگن در ارزیابی نقش مدل‌سازی در نظریه و کارکرد علم اقتصاد بر این اعتقاد بود که مدل‌ها دارای ارزش ارتباطی هستند و می‌توانند پل ارتباطی بین سیاست‌مداران و شهروندان با کارشناسان برنامه‌ریزی باشند. همچنین او مدل‌های ساده‌ای که در کتاب‌های درسی آورده می‌شوند را تصاویری از واقعیت می‌دانست که به درک برخی از ابعاد واقعیت کمک می‌کنند. او این قاعده را درباره مدل‌هایی که از کار اصلی کینز و مدل داده-ستانده لئونتیف الهام‌گرفته شده بودند، صادق می‌دانست. اما او مدل‌ها را تنها چارچوب و اسکلتی قلمداد می‌کرد که خون و گوشت آن بایستی با عقل سلیم و دانش جزئیات به این اسکلت اضافه شوند. او نیاز عمومی که توسط مدل‌سازان و منتقدان آنها احساس می‌شود را نیاز به اصلاح و پالایش مدل می‌دانست که با معرفی متغیرهای بیشتر به آن صورت می‌گیرد. مثال‌های او از این اصلاحات شامل مدل تقسیم کار بهینه در بین کشورهای جهان بود، چرا که در صورت چنین تقسیم بهینه‌ای بخش‌های مهمی از صنایع دو رقمی در کشورها بایستی منحل شود و همچنین انتخاب بهترین پروژه سرمایه‌گذاری در کشورهای در حال توسعه نیازمند اطلاعات دقیق‌تری از آمارهای معمولی متداول است. این تجربه مشهودی است که داده‌های متداول پروژه برای طراحی سیاست بهینه توسعه کافی نیستند. تین برگن لازم می‌دانست که نقش علم اقتصاد در برنامه‌ریزی‌های شهری، کشوری، حمل و نقل و غیره که عمدتا توسط مهندسان، معماران، جامعه‌شناسان صورت می‌گیرد، افزایش یابد. موضوع دیگری که او در چشم‌انداز مدل‌سازی مطرح می‌کرد، نحوه شمول متغیرهای سیاسی و اجتماعی به مدل‌ها است.

۲ -۱- مدل‌بندی اقتصادسنجی و چرخه تجاری

رویکرد تین‌برگن با مطالعات قبلی درباره چرخه تجاری متفاوت بود. او تحلیل توصیفی از چرخه تجاری را مورد انتقاد قرار داد و برای مقدمات سیاست‌گذاری بسیار مبهم دانست و برنامه تحقیقاتی کمی‌گرایی برای کشف عوامل اقتصادی ممکن در پیچ و تاب‌های فعالیت‌های اقتصادی را آغاز کرد. او مورد ساده‌ای را با استفاده از سیستم معادلات تفاضلی برای بیان پاسخ‌های وقفه‌دار عرضه به تغییرات قیمت‌ها در بازار کالای خاص آغاز کرد. این نوسانات نظام‌مند که در چنین سیستمی رخ می‌دهد در مطالعات عملی بازار گوشت مشاهده شده و به مدل تارعنکبوتی شناخته شده است. آنگاه تین‌برگن مشخصات معادلات پویا با فرآیندهای تعدیلی وقفه‌دار را به محیط‌های اقتصاد کلان تعمیم داد، به طوری‌که نوسانات در اجزای تولید ملی از قبیل هزینه‌های سرمایه‌گذاری و مصرف منجر به نوسانات چرخه تجاری در فعالیت عمومی اقتصاد می‌گردد. در سال ۱۹۳۶ تین‌برگن اولین مدل کاربردی اقتصادسنجی کلان خود را منتشر کرد، این مدل پویا شامل ۲۲ معادله با ۳۱ متغیر بود. این مدل، سیاست کاهش ارزش پول هلند را برای مقابله با بیکاری توصیه می‌کرد. این مقاله برای اولین بار مباحث سیاست‌گذاری اقتصادی را بر اساس تحلیل‌های اقتصادی کمی و آماری انجام داد. تین‌برگن در پی این کار به بررسی آماری عوامل موثر بر نوسانات اقتصاد کلان در ایالات متحده پرداخت که در دو جلد کتاب تحت عنوان «آزمون آماری نظریه‌های چرخه تجاری» منتشر‌گردید. مدل او برای ایالات متحده بعدها توسط کلین(۱۹۵۰) و دوزنبری و همکاران(۱۹۶۵) اصلاح‌گردید.

۲ -۲- اقتصاد توسعه

تین‌برگن از رویکرد سیاست‌گذاری نظام‌مند و کمی برای مسائل توسعه استفاده نمود. این رویکرد سه مرحله کلان، میانه و خرد را متمایز کرده و به مسائل سیاست‌گذاری تصمیم‌گیران بخش خصوصی و عمومی در سه سطح پروژه، بخش و ملی پرداخته است. او به دلیل شرایط سخت حمل و نقل و محدودیت نیروی کار ماهر در کشورهای در حال توسعه ابعاد آموزشی و مکانی را به چارچوب رویکرد برنامه‌ریزی در مراحل اضافه نمود.

۲ -۳- توزیع درآمد

رویکرد تین‌برگن در زمینه توزیع درآمد الهام‌گرفته از معیاری بود که بر اساس آن توزیع درآمد، زمانی منصفانه است که هیچ‌کس خواستار جای کس دیگر نباشد. برای مثال، این معیار در تابع رفاه فردی که تین‌برگن پیشنهاد نمود، بیان‌گردیده است، به‌طوری‌که این تابع به طور معکوس با اختلاف (مثبت یا منفی) بین سطح تحصیلات مورد نیاز برای یک شغل و تحصیلات واقعی که شخص در آن شغل دارد، وابسته است. ایده‌ای که توزیع درآمد نتیجه تقابل عوامل عرضه و تقاضا است، عنصر دیگری از این رویکرد است. بنابراین، پیشرفت توزیع درآمد یک کشور تا حد زیادی تحت تسلط فرآیند نوآوری فن‌آوری(عامل تقاضا) و افزایش سطوح تحصیلات (عامل عرضه) قرار دارد. او دریافت که در ایالات متحده و هلند از سال ۱۹۰۰ با افزایش سطح تحصیلات به توزیع متعادل‌تری دست یافته‌اند.

تین‌برگن درباره ادغام اقتصادی بین‌المللی و نظام بهینه اقتصادی نیز کارهایی را انجام داده است. او ادغام‌های بین‌المللی را در جهت حذف موانع تجاری و ایجاد نهادهای جدید برای سیاست‌گذاری متمرکز و هماهنگ مورد تحسین قرار داد. در ضمن، او این ادغام‌ها را در کاهش احتمال جنگ‌ها موثر می‌دانست. تین‌برگن در سخنرانی جایزه نوبل خود تاکید کرد که مساله برای یافتن نظم اقتصادی بهینه این نیست که ترکیب درستی از مقادیر متغیرهای اقتصادی را ایجاد کرد، بلکه باید مجموعه مناسبی از نهادهای مربوط به‌اندازه و محتوای بخش عمومی،‌ اندازه و محتوای متمرکز سازی تصمیمات اقتصادی- اجتماعی و مقررات بازار را پیدا کرد. این هدف با تحقق ترکیب بهینه‌ای از کارآیی و عدالت به دست می‌آید.

پاورقی:

۱ .Ragnar Frisch

۲ . Jan Tinbergen

۳. Econometric Society

۴ . Econometrica