اصل ۴۴ و شکلگیری اقتصاد بخشخصوصی در گفتوگو با محمدرضا بهرامنپور
بحرانهای آینده خصوصیسازی
بخش پایانی
ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، فرصتی تاریخی، اثربخش، ماندگار و تحولآفرین برای اقتصاد کشور فراهم آورده است.
مجید یوسفی
بخش پایانی
ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، فرصتی تاریخی، اثربخش، ماندگار و تحولآفرین برای اقتصاد کشور فراهم آورده است. عکس: حمید جانیپور
متولیان و دستاندرکاران نظام اقتصادی، اجتماعی کشور می توانند با بهکارگیری بضاعت علمی و تخصصی جامعه، از این فرصت برای طراحی برنامههای عملیاتی ایجاد تحول در اقتصاد و توسعه کشور استفاده کنند. سیاستهای کلی اصل۴۴، نقشه اقتصادی است. نقطه قوت و امتیاز مفاد سیاستهایی که در جایگاه و سطح کلی بودن آن است برای برنامهریزان و طراحان برنامههای اجرایی، فرصت و انعطاف لازم را برای طراحی برنامههای علمی و فنی مناسب، فراهم میآورد. پس از این، روشهای برنامهریزی است که موفقیت و یا شکست برنامه خصوصیسازی و اصلاح ساختار اقتصادی کشور را رقم میزند. نزدیک به دو دهه از زمان اتخاذ تصمیم برای اجرای سیاست خصوصیسازی در اقتصاد ایران سپری شده و طی این دوران، برنامه خصوصیسازی فراز و نشیب، موفقیتها و شکستهای متعددی را تجربه کرده و دستاندرکاران، تصمیمسازان و تصمیمگیران امر خصوصیسازی در کشور با چالشها، موانع و امکانات مختلفی روبهرو بودهاند. ادبیات نظری، تاریخی، تجربی خصوصیسازی، عوامل و دلایل بسیاری را مطرح و بر آن تاکید میکند توجه به آنها در جهتگیری صحیح، طراحی منطقی برنامهها و تحقق کامل اهداف و موفقیت و یا شکست برنامه خصوصیسازی کاملا موثر هستند. بدون تردید از زمان آغاز اجرای برنامه خصوصیسازی (که نزدیک به دو دهه از آن میگذرد) به دلیل عدم شکلگیری عوامل و شرایط مورد نیاز، خصوصیسازی نه تنها موفقیت قابل توجهی نداشته، بلکه با شکست نیز همراه بوده است. و تعدد و تضاد اهداف، فقدان اعتماد به نفس در مجریان امر واگذاری، ابهام در پذیرش واقعی خصوصیسازی به عنوان یک برنامه اصلاح ساختار و گسترش و افزایش ثروت جامعه و مهمتر از همه، نبود بستر مناسب و فضای حامی و تسهیلکننده برنامه خصوصیسازی، حصول و نتیجه محتوم عدم شکلگیری عوامل مورد نیازی است که به مهمترین آنها اشاره شد. مهندس محمدرضا بهرامنپور، نایب رییس خانه معدن و عضو هیات نمایندگی اتاق بازرگانی تهران در بخش پایانی این گفتوگو راهکارهای عملی برای چگونگی واسپاری اقتصاد ملی به بخشخصوصی ارائه داده است که در زیر میآید. بخش اول این گفت وگو روز دوشنبه گذشته در همین صفحه منعکس شد.
این کنسرسیومها چهسازوکاری را در بستر خصوصیسازی ایجاد میکند؟ این کنسرسیومها چه تفاوتی با نهاد دولت خواهد داشت؟
بنگاههای اقتصادی باید به صورت جمعی دور هم جمع بشوند تا کنسرسیومهای اساسی را ایجاد کنند که این کنسرسیومها بتواند جایگزین بخشی از فعالیتهای دولت شوند. اما این یک کار فرهنگی است. محیط ما در آینده نزدیک با جزئیات این مفاهیم چالشهای جدی خواهد داشت. من این مسائل را بحرانهای آینده خصوصیسازی میدانم. ۲۸ سال است که بخشهای متعدد اقتصادی کشور از بسیاری از مباحث ریشهای و جدی دیگر جوامع پیشرفته دور بوده است. بنابراین ما نیازمند یک زمان طولانی هستیم که فرهنگ اینساز و کار در متن جامعه شکل بگیرد. چون شرایط سرمایهگذاری و چرخه تولید باید حتما مساعد باشد. حتی فضای ذهنی کارگر ما باید آماده شود. در ذهنیت کارگر نباید اینگونه تعریف شود که ما به عنوان صاحب سرمایه یک تجاوزگر به حقوق اجتماعی او محسوب میشویم. بنابراین مقوله توسعه و پیشرفت اقتصاد نیازمند تولید تعاریف جدیدی است. نظام تعاریف، مفاهیم و الگوهای ذهنی در اقتصاد کنونی کشور توان اداره اقتصاد کلان توسط بخشخصوصی را ندارد. ما سالها است که محیط اجتماعی را برای فعالیت بخشخصوصی تنگ کردهایم حالا میخواهیم ناگهان آنها را منجی جامعه کنیم. برای ظهور منجی اقتصادی باید شرایط اجتماعی هم حضور این منجی را با آغوش گرم بپذیرد.
در این چند ماه خیلی از کارشناسان نسبت به ماهیت و روح ابلاغیه اصل۴۴ تحلیلهایی داشتهاند. عمده تحلیلها این بود که در ابلاغیه اصل۴۴ پیشبینیهای دقیقی انجام گرفته که به نظر میرسد اگر این پیشبینیها در مصوبات هم دیده شود؛ ما در آینده خیلی مشکل نخواهیم داشت. به نظر من در روح و متن ابلاغیه و مصوبات مجلس یک نوع تعامل هست. اگر در هر بخشی چه در بخش صنعت و چه در بخشهای دیگر این تعاملات و اتصالات بینالمللی میسر نشود من فکر می کنم این نوع مصوبات و این نوع استراتژیها حتما به بنبست می رسد. یکی از نکات مهمی که ما هم اینک از آن غفلت می کنیم یا خیلی به آن اهمیت نمی دهیم همین بحث تعاملات است. ما این تجربه را در سال ۶۹ و ۷۰ اگر یادتان باشد در دوره آقایهاشمی هم با این مساله روبهرو بودیم، بهطور روشن و زنده در جزیره کیش و قشم با این مساله مواجه شدیم که صاحبان سرمایه می آمدند و این حضور آنان برای جامعه ایران تبعاتی فرهنگی و اجتماعی منفی داشت و یک نوع فرهنگی هم با خود همراه میآوردند. تصور میکنید ما در آینده باز هم با این چالش مواجه شویم؟
شرایط کشور این گونه نیست که تاکنون تغییر نکرده باشد. علت این است که شرایط دنیا تغییر کرده و این تغییر در ما هم سرایت کرده است. در همین یک دهه اخیر رشد قابل توجه جهان غیرقابل انکار است ما با یک دید دیگری باید با دنیا ارتباط برقرار کنیم. من مخالف این خویشتن داریها نیستم اما اگر حساسیتهای خودمان را در همه زمینهها توسعه بدهیم، ناچاریم که حتی با کشورهای همسایه نیز خودمان را ایزوله کنیم. محور رشد کشورهایی که در حاشیه ما قرار گرفتهاند غیر عادی بوده است و ناخودآگاه ما را به یک طرف یا جهت دیگری سوق داده است این تعاملات اگر وجود نداشته باشد یا انجام نشود، سرمایه ما هم در خطر است. در چنین شرایطی است که ما همیشه در شرایط ریسک قرار میگیریم. اگر این تعاملات ایجاد شود سرمایهها هم جابهجا خواهد شد.
چون سرمایه یک طرف نمیرود.
اما متاسفانه در کشور ما سرمایه یک طرفه حرکت خودش را انجام داده است. طی یک شرایط خاصی که در کشور بهوجود آمد، با آن شرایط، کشورهای مجاور برای سرمایه کشور ما تعریف کردند. نمونهاش فرضا تعریف اقامت در مقابل خرید. ما هم میتوانیم همین شرایط را در کشورمان ایجاد کنیم و برای سرمایه دیگران یک تعریف ارائه دهیم. مساعد کردن محیط برای جذب سرمایه کشورهای رقیب. چرا میگویم کشورهای رقیب؟ چون ما خیلی بزرگتر از کشورهای همجوار و همسایه هستیم. بزرگ از نظر شرایط خاص و آن نعمتهای الهی که در کشور ما وجود دارد و با آن مساحت خاص و شرایط آب و هوایی خاصی که از آن برخورداریم. پتانسیل موجود در این سرمایه طبق آمار اگر اشتباه نکنم کشور ما در رده بسیار بالا قرار دارد. به عنوان مثال توریسم، صنعتهای مادر و نیروی جوانی که در کشور وجود دارد.
با این اقتصاد بستهای که داریم، چگونه میتوانیم از این نیروی جوان بهرهمند شویم؟ سیل مهاجرتها به کشورهای توسعه یافته بیش از هر زمانی نگرانکننده شده است؟
درست است. نیروی تحصیلکرده ما شرایط خاصی دارد که اگر بتوانیم تعاملاتی که شما مطرح میکنید تحقق بدهیم، این بسیار نتیجه بخش است. این تعاملات را با کشورهای حداقل مجاور و همسایه خودمان داشته باشیم نسبت به جذب سرمایه موفقتر از کشورهای همسایه مثل کشورهای عربی و کشورهای حوزه خلیجفارس خواهیم بود، اکنون رقابت بین آن کشورها برای جذب سرمایه بسیار تعیینکننده شده است، اکثریت آنان هم به خاطر جذب سرمایه کشور ماست. مثلا روسیه بعد از فروپاشی بخشی از سرمایههایشان را به کشور ما انتقال دادند، بخش عمدهاش کشورهای حوزه خلیجفارس، به خاطر شرایطی که برایشان تعریف کردند، ما بایستی از این فرصتها استفاده کنیم. فرصتهایی که به این سادگی دیگر به دست نخواهد آمد.
واقعیت این است که دولت برای رفعاشتباهات خود و فقدان تجربه لازم همه تلاش خود را مصروف این داشته که از صندوق ذخیره ارزی و از دیگر سو از افزایش قیمت نفت نهایت استفاده را بکند. حال آنکه هر دو این منابع ذخیرههایی برای نسلهای بعدی نیز هست. بخشخصوصی برای این بحران چه راهکاری عملی مشخصی دارد.
ما یک پیشنهادی را دائم مطرح میکنیم اما تاکنون همت جدی برای اجرایی کردن آن در دولت نبوده است. این پیشنهاد ما هم به خاطر تجربه و دید و آن اطلاعاتی است که از جوامع مختلف دنیا داریم. ما کشور غنی هستیم که با یک فرهنگ دینی غنی نیز ترکیب شده است. لذا از این میتوانیم در توسعه و بهبود کشورمان قطعا بهره ببریم. چون درآمد بسیار مطلوبی در نفت داریم. انتظار ما در واقع از دولت هم این است که بخشی از این درآمد حاصل از نفت را به سرمایهگذاری زیربنایی اختصاص دهد. این سرمایهگذاری زیربنایی میتواند تعریفهایی را برای جذب سرمایههای دیگران در سایر کشورها داشته باشد، این، نیاز به یک تعریفی زیربنایی در کشور دارد. اگر ما بخشخصوصی داخلی را از سرمایهگذاری در داخل مطمئن کنیم و آنان به آینده سرمایهگذاری دلگرم شوند؛ مطمئن شوید سرمایهگذار خارجی هم جذب خواهد شد. اما هم اکنون هم بخش خارجی و هم بخش داخل هیج افق روشنی را نمیبینند.
اصل۴۴ را یک افق روشنی نمیبینید؟
اصل۴۴ نیازمند زمان است. دولت باید همت بیشتری در ایجاد بسترهای فنی و اقتصادی کند. ما نمیتوانیم در زمان کوتاه به این اصل امیدوار باشیم. هنوز در بسیاری از بخشها مشکل داریم. هنوز کسانی هستند که معتقدند بخشخصوصی امکان فعالیت در سطح کلان را ندارد. این یک ذهنیت تاریخی است و باید در طی زمان مرتفع شود.
وزیر خارجه سابق آمریکا زمانی گفته بود: «برای فروپاشی تجربه کمونیسم هفتاد سال زمان نیاز بود تا ناکارآمدی این مکتب در عمل به اثبات برسد. برای تجربه اقتصاد آزاد هم ما به چنین زمانی نیاز داریم» تصور میکنید که تجربه خصوصیسازی در ایران هم نیازمند چنین زمانی باشد؟
من این گونه فکر نمیکنم که خیلی از تجربیاتی که اکنون جهان در حال تجربه آن است، با مدت زمان بسیار کمی صورت پذیرفته است. دلیل آن هم این است که ارتباطات بینالمللی و همهگیر شدن رسانهها خیلی این زمانهای طولانی را تقلیل داده است. ما در عصری زندگی میکنیم که الکترونیک و رسانههای دیجیتالی زندگی ما را احاطه کرده است. از سوی دیگر نیازهای جهانی باعث شده ما دیگر نتوانیم همانند شوروی سالهای در حاکمیت کمونیسم مجزا از جهان زندگی کنیم.
به عنوان بخشی از لایه فعال صنعت و معدن تمایل دارید که جامعه دستخوش چه نوع تغییراتی شود. چه نوع حمایتی از بخشخصوصی انجام شود که آن حس اعتماد بین صاحب سرمایه و مصرفکننده بهوجود آید. ضمن اینکه همین اعتماد داخلی باعث خواهد شد که سرمایهگذار خارجی هم به سرمایهگذاری در کشور جذب شود؟
من قطعا اعتقاد دارم که بایستی سرمایههای مشروع در کشور در باورشان باشد که این اتفاق رویداد میمونی است. این باید آشکارا احساس شود. ما هنوز در مورد بسیاری از مقولهها دارای تشتت آرا هستیم. یک نوع سردرگمی بین سیاستگذاران ما وجود دارد. بنابراین باید حضور و فعالیت بخشخصوصی از سوی دولت و جامعه انسانی حمایت شود. این سرمایهها اگر حمایت شوند قطعا بارور و شکوفا خواهد شد. از سوی دیگر این زایش، بار اجرایی دولت را قطعا کاهش خواهد داد. حداقل بخشی از مشکلات دولت در جذب نیروی انسانی کاهش مییابد. در واقع ایجاد بنگاههای جدید و تعریف شده در یک قالب خاص رخ خواهد داد. پیشنهادی که به عنوان یک شهروند یا به عنوان یک کارشناس اقتصادی میتوانم ارائه کنم، این است که ما میتوانیم با جذب سرمایهها در کشور محیط و شرایطی را ایجاد کنیم که بخش عمدهای از نگرانیهای دولت را برطرف کنیم. دولت ما هم اینک دراشتغال، بیکاری، رشد نقدینگی و مهمتر از همه تورم نیازمند همکاری با بخشخصوصی است. این بحرانهای اقتصادی به تنهایی حل نمیشود.
برای همه شاخصههایی کهاشاره کردید هیچ راهکار عینی و عملی وجود دارد؟
بله، مثلا اگر ما بتوانیم بخشی از سرمایهها را به بخش تولید منتقل کنیم بسیاری از مسائل، خود به خود در کنارساز و کار تولید حل خواهد شد. قطعا هر دولتی یکی از نگرانیها و دغدغههایش جوامعاش است. هم اینک بخش عمدهای از نیروی کار ما در استاند بای هستند. تولید میتواند این معضل را حل کند. یکی دیگر از راهکارها جستوجو و بازاریابی در بازارهای منطقه است. هم اینک بخش بسیار کوچکی مبادرت به بازاریابی کالاهایی ایرانی میکنند. بنابراین ایجاد شغل برای جوانان، دغدغههای دولت ماست و دولت باید برای این کار به هر اقدام مشروعی متوسل شود که بتواند این بخش از نیروی انسانی را فعال کند. راهکار دیگر و مهمترین و بهترین راه، ایجاد بنگاههای بزرگ تخصصی در کشور است. با توجه به شرایط و پتانسیلهای موجود کشور از قبیل منابع طبیعی، انرژی و شرایط آب و هوایی مساعد با این کار میتواند فعالیتهای خوبی را در این حوزه انجام داد.
اکثر مناطق محروم ما در موقعیت بسیار غنی قرار گرفتهاند، سرمایهگذاری در این مناطق به تدریج منطقه را به محیطی توسعه یافته تبدیل خواهد کرد. این زیربنا با تعامل دولت و بخش خصوصیسازی امکانپذیر است، زیرساختها را دولت تعبیه کند، تامین سرمایهها به بخشخصوصی سپرده شود و از این منابع موجود استفاده بهینه گردد. ما میتوانیم هم معضلاشتغال زایی را حل کنیم، و هم جذب سرمایه را سامان دهیم. جلوگیری از تورم بیمنطق و تعریف نشده با تخصیص پول نفت به بخشهای زیرساختی کاملا قابل کنترل است.
چالشهای آینده بخش صنعت چیست؟
نگرانی ما طبیعی است، کشور ما در شرایط خاصی به سر میبرد که همه در آن شریک هستیم، ولی نگرانی در بخش صنعت کمی عمیقتر است اگر در این بخش تحریمهایی متوجه کشور شود آسیب آن جبرانناپذیر است.
تصور میکنید که تاثیرات مستقیم آن در روی چه حوزههایی خواهد بود؟
یکی از چالشهای اساسی وجود نقدینگی بازار در غیربخش دولتی است. در واقع بخش صنعت، نگران تورم و مسائل تورم است. و هرجایی یعنی یکی از مسائل اصولا در این بخش، رقبای ما در خارج از کشور قرار دارند، آنها مسائل و شرایط تورم را در داخل کشورشان ندارند؛ لذا اگر این شرایط حاکم شود و رشد پیدا کند ناخودآگاه روی قیمتهای بخش تولید تاثیر میگذارد و ما از رقابت با این کشورها باز میمانیم در حال حاضر یکی از بزرگترین مشکلات ما جذب بازارهای جدید و در واقع بازارهای هدف است. این بازارها هم در داخل کشور هستند و هم در خارج از کشور. ما نمیتوانیم بگوییم که چون تولید میکنیم درهای ورودی کشور بسته شود، البته حرف، حرف کارشناسی نیست ولی اگر ما در داخل تولید میکنیم حتما بایستی شرایط رقابتی ما به گونه ایی باشد که بتوانیم به راحتی کالای داخلی را عرضه کنیم. ولی اگر شرایط تورم طوری باشد که حتی ما بازارهای داخلیمان را از دست بدهیم این به چندین بخش از اقتصاد تاثیر خواهد گذاشت.
فکر میکنید میتوانید حلاش کنید؟
من فکر میکنم این عزم ملی در ما وجود دارد و تعاملی که بین کارشناسان اقتصادی و بخش تولید کشور اعم از صنعت، معدن، کشاورزی و غیره وجود داشته خود نشان از این دارد که این کار امکان پذیر است. ما نیاز داریم که در این برهه از زمان نشستهای بیشتر و کارشناسی بیشتری و پیش بینیهای دوراندیشانهتری داشته باشیم. علی رغم اینکه اگر برای ما خوشایند نیست بایستی اینها را با یک دید باز ببینیم و بتوانیم اثرات پیشبینیهای منفی را کاهش دهیم. نمونهاش بیایید ببینیم مشکلاتمان را با بانکها چگونه میخواهیم حل کنیم؟ چون بخشهای اقتصادی کشور، بخشهای تولیدی کشور عمدتا با بانکها در یک کار مشترک هستند. اگر نتوانند مسائلشان را حل کنند قطعا آسیبی که میخورند، آسیب به بانکهای کشور نخواهد بود. دولتها چه پیشبینی را در این حرکت میخواهند انجام دهند، چه مواردی بایستی داشته باشد که دو طرف آسیب نخورند و دو طرف هم به همدیگر اعتماد کنند؟ دوطرف همدیگر را کمک کنند با یک برنامه تعریف شده که از این گردنه تحریم خارج شود.
اگر تحریم اتفاق بیفتد صنعت ما تا چه مدت میتواند دوام بیاورد؟
این تحریم، تحریم برون مرزی است، از بیرون به ما تحریم میشود. اگر ما در سیاستگذاریها و دستور العملهایی که صادر میکنیم کار کارشناسانه بکنیم و خود تحریمی نکنیم، با این حرکت قطعا ما این گردنه را به راحتی طی خواهیم کرد. چون این مسائل پیش میآید و آسیب و دود آن مطمئنا به چشم بنگاههای اقتصادی ما خواهند رفت.
ارسال نظر