حالا دیگر هفت میلیارد نفر هستیم
تعداد فرزندان کمتر، به خود خانوادهها کمک میکندنه به اقتصاد جهانی
منبع: اکونومیست
در سال ۱۹۸۰ اقتصاددانی به نام «ژولین سیمون» با زیستشناسی به نام «پاول ارلیش» شرطبندی کردند. آقای ارلیش، نویسنده کتاب پرفروش «بمب جمعیتی»، پنج فلز مختلف ــ مس، کروم، نیکل، قلع و تنگستن ــ را انتخاب کرد و گفت که قیمتهای آنان در دهسال آینده افزایش مییابد.
مترجم: امین گنجی*
منبع: اکونومیست
در سال ۱۹۸۰ اقتصاددانی به نام «ژولین سیمون» با زیستشناسی به نام «پاول ارلیش» شرطبندی کردند. آقای ارلیش، نویسنده کتاب پرفروش «بمب جمعیتی»، پنج فلز مختلف ــ مس، کروم، نیکل، قلع و تنگستن ــ را انتخاب کرد و گفت که قیمتهای آنان در دهسال آینده افزایش مییابد. آقای سیمون شرط بست که این قیمتها سقوط خواهند کرد. این شرطبندی نشاندهنده جدل بین «مالتوسی»ها [۱] و «کورنوکوپیایی»ها [۲] بود. مالتوسیهایی مثل آقای ارلیش، فکر میکردند افزایش جمعیت به دورانی از قطحی (و قیمتهای بالا) خواهد انجامید و کورنوکوپیاییهایی مثل آقای سیمون معتقد بودند که رشد اقتصادی و بهبود تکنولوژی، وفور و منابع سرشار را تضمین خواهند کرد.
آقای سیمون به آسانی برنده این شرطبندی شد. قیمت هر پنج فلز بر مبنای نرخ حقیقی (نرخ افزایش قیمت منهای نرخ تورم) کاهش یافت. وقتی در دهه ۱۹۹۰ اقتصاد جهانی بهشدت رونق گرفت و رشد جمعیت نیز سیری نزولی پیدا کرد، بدبینی مالتوسی وادار به عقبنشینی شد.
اما این بدبینی دوباره در حال پیشروی است. سازمان ملل تخمین زد که در ۳۱ اکتبر (۹ آبان) امسال، نوزادی متولد میشود که هفت میلیاردمین شهروند جهان خواهد بود. نفر ششمیلیاردم کره زمین که اکتبر ۱۹۹۹ به دنیا آمد، تنها دو هفتهپیش دوازدهمین سالگرد تولد خود را پشت سر گذاشت. اگر آقایان سیمون و ارلیش شرطبندی خود را عوض سال ۱۹۹۰، امروز به پایان میرساندند، آقای ارلیش برنده شده بود. قیمتهای سرسامآور غذا، تخریب زیستمحیطی و از کار افتادن سیاستهای حامی محیط زیست، مردم را دوباره نگران کرده و همه فکر میکنند که جمعیت جهان بیش از حد زیاد شده است. برخی خواستار اعمال محدودیتهایی هستند که رشد جمعیت را کاهش دهد و از فاجعه بومشناختی جلوگیری کند. آیا حق با آنها است؟
نرخ کمتر باروری و کاهش زاد و ولد، میتواند برای رشد اقتصادی و جامعه خوب باشد. زمانی که پیشبینیها میگویند بسیاری از زنان دنیا بیش از ۳ بار در طول زندگی آبستن نخواهند شد، تغییر جمعیتشناختی شدیدی دستکم برای یک نسل در دنیا برقرار خواهد بود. کودکان کمتر میشوند، سالخوردگان چندان زیاد نیستند، اما تعداد بزرگسالان آماده کار بسیار زیاد است؛ یعنی مسالهای که تحت عنوان «رهاورد جمعیتشناختی»[۳] به آن اشاره میشود. چنین وضعیتی که به دنبال یک دوره «کودکانبوهی» (دورهای با نرخ بالای زاد و ولد) رخ میدهد، برای هر کشوری یک بار رخ میدهد و اگر کشوری این فرصتِ یکباره را به خوبی برای افزایش قابلیت تولید و سرمایهگذاری مورد استفاده قرار دهد، رشد اقتصادی تا سه برابر جهش خواهد داشت.
روند کاهش نرخ باروری زنان
با این حال، کاهش نرخ باروری زنان در بسیاری از نقاط جهان رخ داده است. بیش از هشتاد درصد انسانها در کشورهایی زندگی میکنند که نرخ باروری در آنها کمتر از ۳ فرزند و در حال نزول بوده یا همین حالا به عدد ۲ یا کمتر از آن رسیده است.
این اتفاق نه به لطف محدودیتهای دولتی که بر اثر مدرنیزاسیون یا گرایش خود افراد به خانوادههای کمجمعیتتر رخ داده است. هر زمان که دولت کوشیده است تا با اجبار این نرخ را به نرخی پایینتر هل داده، مصیبت به بار آمده است. برای مثال سیاست تکفرزندی در چین، نقض حقوق بشر و فاجعهای جمعیتشناختی است که تعادل بین جنسها (زن و مرد) و نیز تعادل بین نسلها را بر هم زده است. هماکنون اگرچه چین اکنون انبوهی افراد بزرگسال آماده کار دارد، اما پس از سال ۲۰۵۰ باید از پس بار سنگین همین تعداد فرد بازنشسته برآید. چین نمونه آشکاری است از خطر نهفته در اجبارهای دولتی برای کاهش تعداد فرزندان.
هواخواهان کنترل جمعیت میگویند که خواستار تمهیدات جبری نیستند. به باور آنها سیاستهای ملایمتر میتوانند محیط زیست را نجات دهند و برای جهان غذا فراهم آورند. همانطور که بانک جهانی اشاره میکند، از امسال تا سال ۲۰۵۰ لازم است تولید غذا در سطح جهان حدود ۷۰ درصد افزایش یابد تا بتواند جمعیت تقریبا ۹ میلیارد نفری جهان در سال ۲۰۵۰ را سیر کند، اما اگر جمعیت نرخ رشد پایین و یکنواختی داشته باشد، افزایش ۲۵درصدی تولید غذا برای سیر کردن جمعیت جهان در سال ۲۰۵۰ کفایت خواهد کرد.
تاثیر رشد جمعیت بر محیطزیست
به بحث ابتدایی خود برگردیم: وقتی آقای سیمون شرطبندی را از آقای ارلیش برد، میتوانست به راحتی ادعا کند که جمعیت در حال افزایش هیچ مشکلی ایجاد نمیکند: تقاضای بیشتر سرمایهگذاری و تولید بیشتر را موجب میشود، اما این فرآیند تنها در مورد چیزهایی که قیمت دارند، صادق است و نه چیزهایی که رایگان هستند. این چیزهای رایگان بخشی از مهمترین کالاهای جهان هستند: هوای سالم، آب سالم آشامیدنی، اقیانوسهای غیراسیدی، حیوانات وحشی خزدار، الخ. پس آیا نرخ رشد کمتر جمعیت میتواند فشار بر محیط زیستهای آسیبپذیر را تقلیل دهد و منابع رایگان را حفظ کند؟
این ایده وقتی جذابتر میشود که میبینیم فرمهای دیگر جیرهبندی مثل مالیات بر کربن [۴]، یا قیمتگذاری آب [۵] اکنون محل مناقشه هستند. با این وجود، کشورهایی با سریعترین نرخ رشد جمعیت، نقش اندکی در بهوجودآمدن مشکل تغییرات
آب و هوایی دارند. برای مثال فقیرترین نیمه جهان تنها هفت درصد از گازهای گلخانهای را تولید میکند، اما پردرآمدترین ۷ درصد جمعیت دنیا، حدودا نیمی از این گازهای گلخانهای را منتشر میکنند. پس مشکل اصلی در آمریکا، چین و اروپا نهفته است که نرخ رشد جمعیت همگی ثابت و پایین است. بدون شک متعادلکردن نرخ باروری زنان در آفریقا به شکوفایی اقتصاد یا کاهش فشار بر محیط زیست محلی این کشورها کمک میکند، اما مشکلات جهانی را حل نخواهد کرد.
لزوم آموزشهای تنظیم خانواده
در مناطق فقیرنشین
و اما آخرین دلیلی که برای حمایت از برنامههای «تنظیم خانواده» وجود دارد: بنا به برخی از آمارها حدود ۲۰۰ میلیون زن در سرتاسر جهان ــ از جمله یکچهارم کل زنان آفریقاییــ وجود دارند که خواستار دسترسی به آموزش و وسایل کنترل بارداری هستند، در حالی که به آنها دسترسی ندارند. همچنین یکچهارم بارداریها در کل جهان از جنس بارداریهای ناخواسته است. به باور ما، والدین باید بتوانند تصمیم بگیرند که چه تعداد کودک به جهان، آن هم در چه زمانی، بیفزایند و این تصمیمگیری ربطی به کلیسا، دولت یا پدربزرگها و مادربزرگهای تحمیلگر ندارد!
با این اوصاف، تشویق به داشتن خانوادههای کمجمعیتتر در مناطق دارای نرخ بارداری بالا به زحمتش میارزد. به احتمال فراوان این کار موجب رونق اقتصادی و کاهش فشار جمعیتی بر مناطق آسیبپذیر میگردد؛ هر چند که منافع آن در سطح جهانی، احتمالا ناچیز هستند و بنابراین نمیتوانند جایگزین سیاستهای محیطزیستی بزرگتری همچون مالیات بر کربن شوند.
* andishe۲۸۲۹@gmail.com
پاورقی:
[۱]: مالتوسیها طرفداران نظریه توماس رابرت مالتوس، اقتصاددان و جمعیتشناس انگلیسی قرن هجدهم و نوزدهم هستند که گفته بود رشد جمعیت بالاخره به قحطی منابع غذایی خواهد انجامید و به این ترتیب، نژاد انسان خود را تا سرحد نابودی پیش خواهد برد.
[۲]: کورنوکوپیا اشاره به شاخ یا بوقی اساطیری دارد که نماد وفور و سرشاری است. کورنوکوپیاییها طرفدار نظریهای متضاد با مالتوسیها هستند که میگوید افزایش جمعیت به افزایش تقاضا میانجامد و افزایش تقاضا موجب افزایش تولید و افزایش سرمایهگذاری خواهد شد.
[۳]: «رهاورد جمعیتی» به پدیدهای اشاره دارد که درصد بالایی از جمعیت کشور در سنینی هستند که آمادگی مشارکت در بازار کار را دارند. در چنین وضعیتی اگر سیاستگذاری اقتصادی مناسب در راستای تزریق مناسب سرمایهگذاری داخلی و خارجی به بخشهای تولیدی اقتصاد کشور صورت گیرد، امکان بالقوه جهش بالای تولید ناخالص ملی و افزایش قابلتوجه صادرات فراهم میشود و در صورت سیاستگذاری اقتصادی نامناسب نیز، معضل نرخ بالای بیکاری اقتصاد کشور را تهدید میکند.
[۴] مالیات بر کربن (carbon tax) مالیاتی در حمایت از محیط زیست است که بر محتوای کربن انواع سوخت وضع میشود. این مالیات یکی از فرمهای قیمتگذاری محصولات کربنی یا سوختهای فسیلی است.
[۵] قیمتگذاری آب (water pricing) اصطلاحی است در اشاره به فرآیندهای متعدد تخصیص قیمت به آب. این فرآیندها در شرایط محیطی مختلف، ماهیتی کاملا متفاوت به خود میگیرند.
ارسال نظر