مهاجرستیزی در کانون سیاست ژرمن‌ها

«سارا ماسلین نیر» و «کریستوفر شوئتزه» در گزارش ۱۳ جولای در نیویورک‌تایمز نوشتند، اینکه این اتفاق می‌تواند در مانهایم رخ دهد - جامعه‌‌‌ای متشکل از بیش از ۳۰۰‌هزار نفر که به‌‌‌عنوان «شهر میدان‌ها» شناخته می‌شود- آلمان را متحیر کرده است. این امر به‌ویژه برای جمعیت دیرینه مسلمان این شهر دردناک بوده است، جایی که طبق برخی تخمین‌ها، تقریبا از هر پنج نفر یک نفر ترک‌تبار است. آشکارا، بحث سیاسی مربوط به پناهندگان است، اما در تجربه زندگی مسلمانان آلمان، بسیاری گفتند که احساس می‌کنند از اینکه هدف گرفته شوند، فاصله بسیاری دارند.

این نگرانی از ژانویه تشدید شده است، زمانی که یک «افشاگری»، جلسه محرمانه توسط اعضای راست افراطی را فاش کرد که طی آن اخراج حتی ساکنان قانونی مهاجر‌تبار مورد بحث قرار گرفت. برخی ابراز نگرانی کردند که اتفاقی که در مانهایم افتاد ممکن است باعث شکسته شدن «سد» شده باشد. چند روز پس از مرگ افسر «روون لور»، ۲۹ ساله، مانهایم به کانون پیشنهادهای ضد مهاجرتی تبدیل شد؛ برخی زمانی تنها در میان راست‌‌‌ترین‌‌‌ها به صورت زمزمه چیزهایی مطرح می‌کردند اما اکنون به مرکز بحث‌‌‌های سیاسی آلمان تبدیل شده است. به گفته شهردار شهر کوچکی که افسر مذکور اهل آن بود، افسر «لور» فردی کاریزماتیک و علاقه‌مند به کار پلیس بود. به گفته یکی از خواهرانش، او وظیفه آموختن زبان عربی را بر عهده گرفته بود تا بتواند با ساکنان عرب‌زبان بهتر ارتباط برقرار کند. پس از مرگ او، ادارات پلیس و سایرین در سراسر کشور مراسم یادبودی برای او برگزار کردند.

برخی از میدان‌‌‌های آرام شهر با اعتراضات حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» یا«‌AfD» که به تازگی مقام دوم را در انتخابات اتحادیه اروپا کسب کرده بود و مخالفان و معترضان خشمگین، تحت‌تاثیر قرار گرفته است. بسیاری از حاضران گفتند که AfD از این واقعیت که موضع تندروانه‌اش پس از مرگ افسر «لور»، توسط مخالفانشان- از صدراعظم گرفته تا پایین- پذیرفته شده، جسور شده است. «دامیان لور»، نماینده ایالتی AfD  که در یک تظاهرات در «میدان رژه» مانهایم ایستاده بود، گفت: «ما این را سال‌ها پیش گفتیم و آنها گفتند: «تو نازی و نژادپرست هستی.» اکنون آنها این عقیده را پذیرفته‌اند؛ پس آنها اکنون چه کسانی هستند؟»

«سمرا بایسال فابریسیوس»، وکیل، از پنجره دفترش مشرف به میدان بازار که در آن حمله انجام شد، گفت که عواقب آن روز در ماه مه را با وحشت تماشا کرده است. مرد متهم این حمله، که پلیس طبق قوانین سختگیرانه حفظ حریم خصوصی آلمان او را «سلیمان الف»، ۲۵ ساله نامید، هدف تیراندازی پلیس قرار گرفت. دادستان فدرال به دلیل حفظ حریم خصوصی از ارائه وضعیت فعلی او خودداری کرد، اما افزود که وی پس از چند هفته در بیمارستان به زندان منتقل شده است. خانم بایسال فابریسیوس در حالی که او و افسر لور را با آمبولانس بردند، پشت پنجره‌اش ایستاده بود. او گفت که این تجربه وی را تکان داده اما اثرات موج‌دار آن نیز همین‌طور است. او برای اولین بار متوجه شده که برای پسر ۱۴ ساله‌اش که آلمانی است می‌ترسد.

امروز او نگران است که تبدیل به یک هدف شود زیرا موهای سیاه و چهره‌های تیره‌ای مانند «سلیمان» دارد. او گفت: «همیشه این بحث در مورد مهاجرت وجود داشت. اکنون ما این احساس را داریم که کل بحث به دلیل مواردی از این دست در حال تغییر است.» وی افزود: «می‌ترسم.» «سلیمان الف» در سال ۲۰۱۴ برای درخواست پناهندگی به آلمان آمد، ادعایی که به گفته مقامات رد شد. او با یک شهروند آلمانی ازدواج کرد و از او دو فرزند آورد و به همین دلیل به او حق ماندن در کشور داده شد اما تابعیت داده نشد. حتی اگر چنین نمی‌شد، به احتمال زیاد اخراج نمی‌‌‌شد، زیرا دولت آلمان مدت‌‌‌هاست که از بازگرداندن پناهجویان به کشورهای خاصی که بسیار خطرناک تلقی می‌‌‌شوند - مانند افغانستان - حتی زمانی که درخواست پناهندگی آنها ناموفق شود، امتناع می‌‌‌کرد. این تردید با وقایع مانهایم از بین رفت. در تلاش برای استرداد رای از راست و راست میانه، صدای گسترده‌ای در سراسر طیف سیاسی چشم‌انداز اخراج را برای کسانی که در آزمون پناهندگی مردود می‌شوند، به‌ویژه کسانی که مرتکب جنایات خشونت‌آمیز می‌شوند، پذیرفته شده است.