از‌این‌رو شاهد واقعیت این روزهای بازار که همان رویگردانی حقیقی‌ها از سرمایه‌گذاری در سهام است، هستیم؛ به خصوص اینکه سیاستگذاران در هیچ زمینه‌ای به‌صراحت و مشخص سخن نمی‌گویند.  کلی‌گویی و پرهیز از ارائه جزئیات شفاف‌ یکی از موضوعاتی است که بازارهای مالی را مبهم جلوه می‌دهد. اگر بخواهیم نگاهی دقیق‌تر به عوامل شکل‌دهنده به این وضعیت داشته باشیم باید مساله را این‌طور بررسی کنیم که نگاه بازار به سیاستگذاری‌های اقتصادی قدیمی‌ترین عامل موثر در قیمت‌ها بوده که توانسته در طول سال‌های گذشته بازار‌ را تحت‌تاثیر قرار دهد. از طرفی آینده بسیاری از سهام موجود در بورس تهران به سیاست‌های اتخاذ‌شده در این راستا باز می‌گردد.  به همین دلیل شرایط نامشخص سیاسی و اقتصادی از اصلی‌ترین موانع شکل‌‌‌‌‌‌‌‌گیری تقاضا در بازار سهام است. شاید به همین دلیل باشد که بورسی‌‌‌‌‌‌‌‌ها به صعود نرخ‌ها در بازار ارز و اخبار حاصل از مجامع نیز چندان توجه نشان ندادند؛ این در حالی است که در سال‌های قبل حداقل در فصل مجامع شاهد افزایش رونق بازار و حضور گرم سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران بودیم.

رفتار بازیگران بازار سهام نشان می‌دهد که آنها به سمت فروش‌های تهاجمی حرکت و مسیر قیمت را به سمت نزول هدایت کرده‌اند.  امسال اما شرایط به گونه‌ای دیگر رقم خورده است. کاهش قابل ملاحظه ارزش معاملات خرد روزانه نسبت به هفته نخست معاملاتی فروردین‌ماه، بعد از یک موج کوتاه‌مدت رونق، می‌تواند نشان‌دهنده تضعیف طرف تقاضا و پررنگ‌شدن سناریو‌های تداوم رکود در کوتاه‌مدت باشد. درعین حال به باور صاحب‌نظران بورسی، شاخص‌‌‌‌‌‌های سهام اگرچه اکنون سیگنالی مبنی بر بازگشت قیمت‌ها به مدار صعود مخابره نمی‌کنند اما این اتفاق دوام چندانی نخواهد داشت و به‌مرور و بعد از تعیین‌تکلیف تیم اقتصادی جدید می‌توان نقطه‌‌‌‌‌‌ای بر پایان ریزش‌‌‌‌‌‌های بورس تهران گذاشت. بنابراین می‌توان انتظار داشت حداقل بازار در بازه میان‌مدت بیش از ۲۰‌درصد صعود داشته باشد.