آیا آنها می‌توانند خبرچین سازمان اطلاعات کشور باشند؟ به‌دنبال سیاستمداران قدرتمند هستند؟ شاید برای سی‌آی‌آی جاسوسی می‌کنند؟ حبیب کریم، ۲۶ ساله، یک وکیل در اسلام‌آباد می‌گوید: «در هر کشور دیگری، اگر یک گدا را ببینید، مشخص است که او یک گدا است.» او با اشاره به سرویس‌های اطلاعاتی قدرتمند پاکستان افزود: «اما اینجا یک گدا را می‌بینی و با خود فکر می‌کنی که او برای آنها کار می‌کند.» امروز «مردان طلایی» اسلام‌آباد به صفوف تئوری‌های توطئه‌ای افزوده شده‌اند که هر روز در سطح شهر جوانه زده، ناپدید می‌شوند و دوباره پیدا می‌شوند. در پاکستان، جایی که دست سرویس‌های امنیتی در همه جا دیده می‌شود، تئوری‌های توطئه برای دهه‌ها در بین مردم مورد استقبال قرار گرفته‌اند و باعث ایجاد مکالمات میان فروشندگان خیابانی، سیاستمداران و هر کس دیگری شده است.

سوء‌ظن به حدی فراگیر شده است که تقریبا پس از هر رویداد خبری، داستان‌های عجیب و غریب و افسارگسیخته‌ای روایت می‌شود. در پی سیل‌های فاجعه‌بار در سال۲۰۱۰، مردم اظهار کردند که این سیل‌ها ناشی از فناوری کنترل آب و هوای سی‌آی‌ای بوده است. کارشناسان رسانه ادعا کردند که یک «اندیشکده» آمریکایی در بمب‌گذاری  نافرجام یک خودرو توسط یک آمریکایی پاکستانی در میدان تایمز در آن سال دست داشت و اسامه بن‌لادن هم در واقع یهودی بود.

برخی دیگر متقاعد شده بودند که سی‌آی‌ای در سال ۲۰۱۲، اقدام به ترور ملاله یوسف‌زی، فعال آموزش دختران کرده است. برخی از ساکنان می‌گویند که زمان کافی را در اسلام‌آباد بگذرانید و می‌توانید بگویید چه کسی برای سازمان‌های اطلاعاتی کار می‌کند. برخی استقبال پاکستان از تفکر توطئه‌گرانه را به امپراتوران مغول قرن شانزدهم و هفدهم نسبت می‌دهند که دوران حکومتشان اسلام را در جنوب آسیا تثبیت کردند و کاخ‌هایشان مملو از دسیسه‌ها بود.

در دهه اخیر تصورات خارق‌العاده‌ای از اقدامات عجیب و غریب از ارتش پاکستان و سرویس‌های اطلاعاتی پاکستان در بین مردم عادی وجود داشته است و می‌گویند اینها صحنه‌گردانان اصلی این کشور هستند. در چنین فضایی، همه -حتی هنرمندان خیابانی– می‌توانند به‌عنوان ابزار بالقوه دولت در نظر گرفته شوند. اقصی بتول، ۲۴ ساله که با دوستش شیزا کاجول، ۲۳ساله در یک عصر سرد بهاری در اسلام‌آباد در یک کافه در فضای باز نشسته بود، گفت: «بعضی از آن بچه‌ها قطعا از آژانس‌ها هستند.» آنها می‌گویند کمی در اسلام‌آباد بمانید قطعا در پیدا کردن جاسوس‌ها و خبرچین‌هایی که برای حکومت کار می‌کنند، خبره می‌شوید.

این دو گفتند: «آنها نشانه‌هایی دارند: همه آنها پیراهن و شلوار غیر رسمی می‌پوشند؛ اما کفش‌های مجلسی دارند. سرآستین پیراهنشان همیشه دکمه‌دار است. لباس‌هایشان شق و رق است. آنها اغلب گوشی را دم گوش خود می‌گیرند و وانمود می‌کنند که در حال صحبت کردن هستند.» بتول ادامه داد: «آیا مردی را که همین الان اینجا بود دیدی؟» منظورش مردی بود که چند دقیقه قبل به میزی که من با دوستانش نشسته بودم، نزدیک شده بود. آن مرد کتش را روی سرش انداخته بود و برای بازگرداندن پول خردش غرولند می‌کرد. خانم کاجول گفت: «آره، آره، آن پسر! او خیلی متفاوت بود.» بتول حرف‌های کاجول را این‌گونه پی گرفت: «او به خاطر خارجی بودن شما به سمت میز شما رفت.» هر دو موافق این گزاره بودند و گفتند: «قطعا او از سرویس‌های اطلاعاتی بود.»

جامعه پاکستان به‌شدت دو قطبی شده است و ساینا بشیر یکی از شهروندان پاکستانی می‌گوید در چنین فضایی ما به‌طور روز افزون به همه چیز مشکوک هستیم.»