همه آنچه که باید درباره نحوه انتشار خبر خودکشی بدانیم

خبر درگذشت کیومرث پوراحمد بار دیگر موضوع فوت به سبب خودکشی را به موضوع بحث رسانه‌ای بدل کرده است و بار دیگر سوال‌های مهمی را به خصوص برای رسانه‌ها در زمینه نحوه پوشش این داستان و داستان‌های مشابه مورد یادآوری قرار داده است.

البته این مطلب درباره درگذشت کیومرث پوراحمد نیست بلکه به موضوع خودکشی می پردازد.

شاید یکی از سخت‌ترین موضوعات برای گزارشگران، موضوع گزارش خودکشی است به خصوص اگر کسی که به واسطه خودکشی درگذشته است چهره‌ای شناخته شده باشد. گزارشگری در این باره همانند بندبازی ظریفی است که گزارشگر باید همزمان مراقب وجوه مختلفی باشد.

دقت در گزارش و وظیفه رسانه در مقابل مخاطب مبنی بر اطلاع رسانی دقیق، مواجهه با خانواده سوگوار، توجه به آثار اجتماعی نوع گزارش و همین طور قرار دادن موضوع در چارچوبی که زمینه و سابقه آن را بیان کند و همین طور تلاش برای فاصله گرفتن احساسی از موضوع تنها برخی از پیچیدگی‌هایی است که گزارشگر با آن مواجه است.

رسانه‌های مختلف راهنماهای مختلفی برای پوشش این موضوع دارند و بر اساس آن عمل می کنند. با وجود تفاوت‌های میان این دستورالعمل‌ها رسانه‌های حرفه‌ای و به خصوص گزارشگران حوزه سلامت مجموعه‌ای از اصول مشترک را دارند که فارغ از موضوع سعی می‌کنند از آن تبعیت کنند. این پیشنهادها یا اصول، ناشی از سال‌ها تجربه و تعامل با کارشناسان و متخصان مختلف است.

هر خودکشی داستانی مستقل است

نکته اولی که باید در گزارش و مواجهه با داستان یک خودکشی در نظر داشت این است که مرگ ناشی از خودکشی هر شخص داستانی مستقل و منحصر به فرد است. غیر از موارد خاصی مانند فرقه‌هایی که پیروان خود را به خودکشی دسته جمعی دعوت می‌کنند (مانند فرقه‌های آخرالزمانی دروازه‌های آسمان یا پیروان فرقه معبد مردمی پروژه کشاورزی که به جونز تاون معروف شده بود) باید مراقب بود هر خودکشی را با توجه به داستان شخص پوشش داد و از اظهارنظرهای کلی و کلیشه‌ای یا عمومی کردن دلایل خودکشی پرهیز کرد.

افراد به دلایل مختلف ممکن است اقدام به خودکشی کنند. اما بر اساس آمارهای موجود بیش از ۹۰ درصد موارد بررسی شده حاصل تشدید بیماری‌های ذهن و به خصوص افسردگی است.

همین نکته است که مساله خودکشی را پیچیده‌تر می‌کند. افسردگی حاد که علت اصلی روندی به شمار می‌رود که در موارد حاد ممکن است به خودکشی منجر شود، خود محصول عوامل بیشماری است.

ریشه‌های متعدد برای یک تصمیم

از پارامترهای محیطی مانند آلودگی هوا و آب، تا مشکلات در زندگی شخصی و خانوادگی، تا فشارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تحت آزار قرار گرفتن (در فضای آنلاین یا واقعی)، مواجهه با حوادث غیرمترقبه، مواجهه با رویدادی اثرگذار و آسیب‌رسان (تراما) در کودکی یا نوجوانی و بزرگسالی، عوامل ژنتیکی، تغذیه، روباط اجتماعی و خانوادگی و ده‌ها موضوع دیگر در ایجاد اضطراب، افسردگی و سایر بیماری‌های ذهنی نقش بازی می‌کنند.

از سوی دیگر بر اساس مجموعه‌ای از تحقیقات بالینی، اضطراب‌های دائم، اختلال در اضطراب، افسردگی و سایر بیماری‌های ذهن می‌تواند در صورت درمان یا مهار نشدن منجر به تغییر ساختار مغز شود.(این متفاوت از برخی تفاوت‌های ژنتیکی در بیماری‌های خاص مغزی است.)

یکی از معروف‌ترین نمونه‌های این موارد زمانی است که افسردگی یا اضطراب مزمن باعث می‌شود تا چرخه‌های شیمایی درون مغز که باعث مهار اضطراب‌های ما می‌شوند، از کار بیفتند و در نتیجه بدن با مواجهه دائمی از اضطراب به طور دائم هورمون‌های دفاعی که به طور طبیعی تنها باید در شرایط خطر ترشح شود، را آزاد کند و در نتیجه بر بافت سیستم دفاعی بدن و نحوه واکنش مغزی ما در مواجهه با رویدادهای مختلف تاثیر بگذارد.

دستورالعمل‌های حرفه‌ای برای نشر اخبار خودکشی/ نامه پیش از فوت کیومرث پوراحمد باید منتشر شود؟

به همین دلیل وقتی با پدیده خودکشی که حالت حداکثری بروز و بازنمایی چنین بیماری‌هایی است (در مورادی که افسردگی و بیماری‌های ذهنی عامل آن هستند) روبه‌رو می‌شویم باید به یاد داشته باشیم و به یاد مخاطب بیاوریم که این تصمیم تصمیمی حاصل از منطق استدلالی در مغز در شرایط عادی نیست.

به همین دلیل هم در گزارشگری در موردخودکشی توصیه‌های ویژه‌ای برای تاکید براین موضوع صورت گرفته است. یکی از آن ها این است که در مواردی که فرد درگذشته از خود یادداشتی برای توضیح کار خود یا خطاب به خانواده، دوستان یا اجتماع به جای گذاشته است، اگرچه می توان به وجود چنین نامه‌ای اشاره کرد اما در خبر و گزارش حادثه نباید محتوای این یادداشت‌ها را – حتی اگر خصوصی نباشند و خطاب به جامعه نوشته شده باشد– منتشر کرد.

چنین یادداشت‌هایی حتی در مواردی که ظاهر و ساختار منطقی کاملی دارند، در شرایط ذهنی نوشته شده که اوج فعالیت مغزی در شرایطی دور از حالت طبیعی است و سعی در توضیح منطق تصمیم خود دارد.

باید به یادداشت که به دلیل اثرات مربوط به افسردگی و سایر بیماری های ذهنی که ممکن است منجر به خودکشی شوند، مغز فرد در چنین شرایطی در دنیایی متفاوت از دنیای تجربه شده توسط ما عمل می‌کند. بازگویی این یادداشت‌ها در این شرایط می تواند عاملی برای گمراه شدن مخاطب باشد و احیانا کسانی را که خود مستعد رسیدن به چنین شرایطی هستند به سوی انجام چنین تصمیمی سوق دهد و یا اینکه به دلیل اشتباه برداشت از متن، مخاطبان، این تصمیم را تصمیمی معقول و قابل قبول برای همه – نه تنها برای آن شخص – ارزیابی کنند.

برای همین باید مراقب بود در استفاده از واژه‌هایی که برای توصیف این پدیده به کار می‌بریم نیز دقت کنیم. برای مثال با توجه به تابو بودن کلمه خودکشی، شاید ترجیح بدهیم از معادلی مانند مرگ خودخواسته استفاده کنیم. در این مورد باید مراقب باشیم که این ذهنیت در مخاطب ایجاد نشود که آن خودی که چنین تصمیمی گرفته است، شخصی در شرایط طبیعی است. در اکثر موارد خودکشی که ریشه در افسردگی‌ها دارد، آن «خود»ی که تصمیم به خودکشی می گیرد، از ذهن و مغزی استفاده می‌کند که با مغز او در شرایط طبیعی متفاوت است و به همین دلیل شاید نتوان این تصمیم را به فردیت او در شرایط طبیعی نسبت داد.

به همین دلیل هم هست که در مواردی خاص که فرد با بیماری‌های لاعلاج مواجه است و طلب کمک به مرگ خودخواسته (اتازونی) می‌کند، (در کشورهایی که این عمل قانونی است) پیش از اینکه چنین کمکی به او شود، از شرایط ذهنی و سلامت آن اطمینان حاصل می کنند.

دستورالعمل‌های حرفه‌ای برای نشر اخبار خودکشی/ نامه پیش از فوت کیومرث پوراحمد باید منتشر شود؟

شاید این سوال مطرح شود که آیا با چنین شرایطی اصولا لازم است در خبر درگذشت فردی به خودکشی بودن آن اشاره کنیم؟

برای روزنامه‌نگاران پاسخ ساده است: قطعا بله. اگر مرگ فردی ارزش خبری دارد روش مرگ او نیز مهم است به خصوص اینکه با وجود اینکه تصمیم به خودکشی همان‌طور که اشاره شد داستانی فردی و شخصی است اما می‌تواند در اکثر موراد بازگو کننده و بیانگر عارضه مهم اجتماعی باشد.

چه اتفاقی می‌افتد که فردی که شاید از دید بیرونی شخص موفق و موثری است به چنین نقطه‌ای می رسد. اگر نقش اجتماع و تعاملات اجتماعی در چنین تصمیمی مهم است پس، این رویداد می‌تواند شاخصی مهم برای تشخیص معضل دیگری در جامعه باشد و در عین حال هشداری مهم برای دیگران که ممکن است در خطر قرار داشته باشند.

جزئیات ممنوع

نکته مهم دیگر که روزنامه نگاران حرفه‌ای سعی می کنند از آن به هر قیمت و بهانه ای پرهیز کنند انتشار جزییات روش خودکشی یا از آن فاجعه بار تر انتشار تصویر خودکشی فرد است.

این جزییات نه تنها نقشی در داستان شما – جز افزودن باری احساسی – بازی نمی‌کند و دانسته ضروری را به خواننده منتقل نمی‌کند که می‌تواند باعث آموزش روش خودکشی شده و حتی تشویقی به این کار برای افراد مستعد به شمار آید.

انتشار تصویر فرد در شرایط صحنه فوت، نیز می‌تواند باعث شود تا ما تصویری احساساتی (چه مثبت و قهرمانانه، چه منفی و نشانی از ضعف) از فردی را به مخاطب منتقل کنیم که می‌دانیم در شرایط پیچیده و خاصی که احتمالا آن را نمی‌توان طبیعی نامید چنین تصمیمی گرفته است.

نکته مهم دیگر اینکه اگرچه پرداختن به بافتار و چارچوبی که چنین حادثه‌ای در آن رخ داده است مهم است (برای مثال آیا فرد پیش از فوت، با فشار اضطراب زای مضاعفی روبه‌رو بوده است؟ آیا مورد آزار و اذیت و قلدری‌های آنلاین یا آفلاین قرار گرفته؟ یا هزار و یک مورد دیگر شبیه به این.) اما اینکه با توجه به موجه بودن آن عوامل یا عدم توجیه آنها برای ذهن ما که در شرایط سالم‌تری قرار دارد، از فرد درگذشته قهرمان یا بازنده بسازیم، اشتباه غیرقابل بخششی است.

خودکشی یک اتفاق طبیعی نیست و استثنا است و هیچ شخصی را قهرمان یا بازنده و ضعیف نمی‌کند.

آن چه باعث می‌شود شخصی به قهرمان بدل شود، یا از او به عنوان فردی ضعیف یاد شود و یا اصولا از یادها برود، مرگ او نیست بلکه زندگی است که پشت سر گذاشته است.

به همین دلیل هم ما در گزارشگری این پدیده در حالی که به دنبال ریشه‌ها و دلایل می‌رویم اما مراقبیم که زندگی یک فرد را – چه خوب و چه بد - در آخرین تصمیم حیاتش خلاصه نکنیم.

خودکشی مسری است؟

نکته دیگری که درباره پوشش خودکشی وجود دارد، پدیده‌ای است که به واگیردار بودن خودکشی معروف است. بر اساس این دیدگاه زمانی که رسانه‌ها پوشش وسیعی از یک خودکشی ارائه می‌دهند تعداد رویداد خودکشی‌های مشابه در جامعه افزایش می‌یابد. اگرچه نتایج تحقیقات مختلف در باره برخی از موارد این را تایید می‌کند اما باید در نظر داشت که این موضوع دلیلی بر عدم گزارش واقعیت نیست بلکه دلیلی بر درست گزارش کردن آن است.

تحلیلی که در بازه‌ای ده ساله روی رسانه‌ها و مساله خودکشی صورت گرفته بود نشان می‌داد که با وجودی که تعداد پوشش خبری و گزارش‌های مربوط به خودکشی‌ها در این‌بازه به طور چشمگیری افزایش یافته اما روند خودکشی‌ها در این بازه 30 درصد کاهش یافته است. به این معنی که در بازه زمانی بزرگتر این دو الزاما رابطه علی و معلولی با هم ندارند.

ارین برودوین، گزارشگر حوزه سلامت و فناوری نشریه STAT که فصل گزارشگری سلامت در کتاب راهنمای ویراستاران علم در موسسه روزنامه نگاری نایت (دانشگاه ام آی تی) را نوشته است نکاتی را درباره گزارشگری از خودکشی با خبرنگاران در میان گذاشته است که از جمله آن‌ها انتخاب کلمه برای بیان داستان است.

او می‌نویسد:یکی (از مسائلی که با آن مواجهیم) استفاده از واژه‌ها یا اصطلاحاتی خاص درباره خودکشی است. یکی از رایج‌ترین ترکیباتی که برای توصیف مرگ کسانی که به زندگی خود پایان می‌دهند «ارتکاب به خودکشی» است. این ترکیب به مخاطب شما مفهومی از ارتکاب به جرم را منتقل می‌کند، درحالی‌که واقعیت این است که در اکثر موارد خودکشی حاصل دست‌وپنجه نرم کردنی طولانی و سخت با بیماری‌های ذهنی و روانی است. عبارتی بهتر شاید «مرگ به‌واسطه خودکشی» باشد.

دستورالعمل‌های حرفه‌ای برای نشر اخبار خودکشی/ نامه پیش از فوت کیومرث پوراحمد باید منتشر شود؟

نکته مهم دیگر، در زمانی که گزارشی درباره خودکشی را ویرایش می‌کنید این است که اطمینان حاصل کنید که گزارشگران فرآیندی که منجر به مرگ فرد شده است، را با جزییات توصیف نکنند. چندین مطالعه بازبینی‌شده توسط هم‌رده‌ها مدارک و شواهد قابل‌توجهی از وجود پدیده‌ای به نام «اثر تقلیدی» را آشکار ساخته‌اند. به این معنی که بعدازاینکه یک خودکشی به‌طور وسیع و گسترده‌ای موردبحث قرارگرفته و مورد تبلیغ قرار می‌گیرد، خوشه‌ای از خودکشی‌های مشابه اتفاق می‌افتد که افراد از روش فردی که خبر اول درباره او منتشر شده بود، تقلید کرده‌اند.

لونا گرینشتاین در یادداشتی که در سال 2018 برای اتحاد ملی درباره بیماری‌های ذهنی نوشت، اشاره می‌کند: «اینکه چطور درباره خودکشی حرف بزنیم، بنویسیم و گزارش کنیم اهمیت دارد. برای کسی که ممکن است به فکر خودکشی افتاده باشد، این احتمال وجود دارد که چنین گزارشی که در آن جزییات فرآیند خودکشی مورداشاره قرارگرفته است، یا ترسیم دقیقی از توضیح فرآیند مرگ فرد داشته یا روش استفاده برای مرگ را توضیح داده باشد، باعث شود تا او تصمیم بگیرد این فکر را به عمل بدل کند.»

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.