در بخشی از کتاب پیر پرنیان‌اندیش خواننده با روایتی روبه‌رو می‌شود که در روز هشتم محرم روی داده است و سایه با روضه‌هایی که از تلویزیون پخش می‌شود، اشک ریخته است.

این زمینه‌ای شده تا او شعری با عنوان «اربعین» که برای سیدالشهدا سروده را بخواند.

در ادامه این روایت را می‌خوانید:

«امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشم‌هایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم «اتفاقی افتاده؟»

- نه! شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون می‌ده. من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با اینها گریه می‌کنم. (لبخند می‌زند.)

پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه می‌گوید:

«سال‌ها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.»

با تعجب اصرار می‌کنم شعر را بخواند و می‌خواند:

«یا حسین بن علی

خون گرم تو هنوز

از زمین می‌جوشد

هرکجا باغ گل سرخی هست

آب از این چشمه خون می‌نوشد.

کربلایی است دلم»

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.