ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی
متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
شما در طرح های نظری خود همواره بر این نکته تاکید دارید که صرفنظر از روندهای جاری، رویارویی مستمر میان عربها و اسرائیل ادامه خواهد داشت؛ زیرا طرح های سازش مطرح، چه آنها که با بسته شدن معاهدههای صلح محقق شده و چه آنها که هنوز محقق نشده است، بهخاطر پرش از روی مسائل بنیادین و محوری، بنیان درستی برای حل رویارویی نیست. این رویارویی، چه شکلهای اصلی میتواند به خود بگیرد؟ آیا فکر میکنید جایگزین های دیگری خارج از چارچوب سازش، برای حل رویارویی عربی-اسرائیلی، فراروی عربها هست؟
تاکید من بر تداوم رویارویی با اسرائیل، نه یک تمایل شخصی که ضرورتی موضوعی است. ضرورتی که ماهیت تناقض هایزاده شده از وجود پادگان شهرکنشین اسرائیل، بر ما تحمیل میکند. تناقضهایی که در پایگاه خود (سرزمین فلسطین) یا محیط پیرامونی آن میآفریند. از آنجا که از یکسو، امکانی برای دست برداشتن اسرائیل از اهداف طرح خود در قالب طرحهای سازش جاری و از سوی دیگر، امکانی برای تسلیم همه امت عربی در برابر شروط اسرائیل در این طرحهای سازش نمیبینم، بهطور قطعی بر این باورم که رویارویی عربی و اسرائیلی، ادامه خواهد یافت تا آن هنگام که به شکلی از اشکال نهایی شود. شکلی که با صورتهای مطرحشده در طرحهای سازش جاری متفاوت خواهد بود.
راهحلهای سازش با پادگانها و پایگاههای نظامی، راست درنمیآید. پادگان، یا هدف از برپایی خود را محقق میکند یا توجیه وجودی خود را از دست میدهد. در نتیجه اگر توجیهات وجودی خود را از دست دهد، باید برچیده شود. امری که بهطور حتم در دور میز مذاکرات نمیتواند انجام شود. جوهره کاری پادگانها، بهکارگیری زور برای انجام ماموریتهای محوله است. یک قانون کلی و ثابت هم این است که زور، جز زبان زور نمیفهمد و هنگامی که یکی از طرفهای رویارویی، دیده و دانسته به زور روی میآورد، طرف مقابل را هم ناچار به پناه آوردن به زور میکند. راه سریعتر و نتیجهبخشتر برای نهاییسازی رویارویی با پادگان، کار نظامی است؛ زیرا پادگان بر پایه نظامیگری استوار است. اما راهحل نظامی، نیازمندیهایی دارد که در نبود آن و تا هنگام فراهم کردنش، کوتاه آمدن از رویارویی با پادگان به روشهای دیگر مجاز نیست. اگر پادگان شهرکنشین، ویژگیهایی دارد که آن را در ایفای نقش خدماتی خود موفقتر میکند، روی دیگر سکه این است که نقاط ضعف ساختاری نیز دارد. رویارویی بلندمدت با پادگان شهرکنشین اسرائیل، منوط به پرداختن دفاعی به نقاط قوت و هجوم به نقاط ضعف آن است تا توانایی پادگان در بهکارگیری قدرت نظامی سست و مانع بهکارگیری نیروی نظامی برای جبران شکافهای موجود در ساختار اجتماعی آن شود. بهطور مختصر بر این باورم که لازم است درگیری با پادگان به روشهای مختلف و ممکن در سایه شرایط زمانی و مکانی موجود، از جمله کار نظامی، متوقف نشود. تجربه لبنان، با وجود محدودیتهایی که دارد، نمونهای است که میتواند در موقعیتهای دیگر، الگو قرار گیرد و به لحاظ کمی و کیفی متحول و پیش برده شود.
تحولات پیامد روند فلسطینی مذاکرات سازش، بحران عصیانگری را در این روند فاش ساخت که حل آن سخت است. انتفاضه اقصی، هم این بحران را نمایانتر ساخت. انتفاضه اقصی در یکی از ابعاد خود به سرنگونی باراک و روی کار آمدن شارون انجامید. اسرائیل در دوره شارون چه ترفندهایی برای رهایی از انتفاضه رو کرد؟ از نگاه شما ملت فلسطین پس از انتفاضه اقصی با چه آیندهای روبهرو خواهد بود؟
حقیقت این است که انتفاضه اقصی بر بستر بنبست روند سازش میان حکومت خودگردان فلسطینی و دولت «باراک» آغاز شد و «باراک» را بر اساس بازی دموکراتیک و جابهجایی حکومتها در اسرائیل سرنگون کرد. اما شریک «باراک»، یعنی «عرفات» با وجود ضعفی که داشت، بهخاطر نبود نهادهای فلسطینی قادر به حسابرسی، سرنگون نشد. «شارون» نیز با ادعای توانایی در زمینه تامین امنیت و صلح برای شهرکنشینان با روشی متفاوت با «باراک» بر او پیروز شد. روشی که به ادعای او برخلاف روش «باراک» و بدون پرداخت هزینه هایی که «باراک» آمادگی خود را برای تقدیم آن بهویژه در زمینه قدس، دره اردن و بازگشت آوارگان نشان داده بود. آزمون و چالش سخت فراروی انتفاضه پس از انتخاب «شارون» ناکام گذاشتن برنامه او و به فعلیت در آوردن شعارهای انتخاباتی و در نتیجه قرار دادن او در برابر بنبست بود. راهحل تدریجی مطرحشده از سوی «شارون» نوعی شمشیر دو لبه بود؛ زیرا به گزینههای متعدد، در دو طرف، فرصت میداد. رهبری هر انتفاضه مردمی در فلسطین، باید بهصورت دیده و دانسته، در جهت رسیدن به اولویتهای خود فعالیت کند. در رأس این اولویتها و پیش از هر هدف دیگری، برداشتن بار اشغال از گرده ساکنان فلسطینی مناطق اشغالی ۱۹۶۷ است. انتفاضه باید برای موفقیت، رهبری بازگوکننده منافع تودههای در حال تحرک و توانمند در تدوین طرح سیاسی و مبارزاتی خود را بیافریند. طرحی که قابل تحقق باشد، تودهها را از پا در نیاورد و در نتیجه، به دشمن اجازه ندهد تا قیام مردمی را سرکوب و ناچار به تسلیم در برابر طرحهای تحمیلی اسرائیل کند. متاسفانه باید بگویم تا هنگامی که رهبری فعلی فلسطین در رأس کار است، گمان نمیکنم انتفاضه بتواند چنین اهدافی را محقق کند؛ زیرا انتفاضه در جهتی معکوس با سمت و سوی حرکت خودگردانی فلسطینی حرکت میکند.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com